مستثنیات غیبت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
زندگی در پرتو اخلاق
متجاهر به فسق کیست و چرا غیبت او جایز است ؟ 3 ـ غیبت ، جنبه حق النّاس دارد

   فقها و علماى اخلاق در این مطلب اتفاق نظر دارند که مواردى پیش مى آید که غیبت کردن در آن موارد جایز است ، ولى در ذکر موارد آن باهم اختلاف نظر دارند . این اختلاف گاهى فقط در ذکر امثله و مصادیق است بدون اینکه در اساس مطلب اختلافى باشد ، ولى گاهى جنبه معنوى و واقعى دارد .

   اما آنچه از ادله مسأله و مدارک مختلف برمى آید این است که غیبت در دو مورد جایز است :

   الف ـ در مواردى که پاى مصلحت مهمترى در میان باشد که در آنجا غیبت ـ  با حفظ موضوع  ـ جایز مى گردد و مصداق آن متعدد است :

   1 ـ در مورد مشورت ، مثل اینکه کسى مى خواهد با دیگرى معامله یا شرکت یا ازدواج کند و از ما تحقیق مى کند ، در اینجا تردیدى نیست که مى توان عیوب پنهانى آن شخص را تا آنجا که در کار مورد نظر دخالت دارد بر ملا ساخت و شخص مشورت کننده را از خطرهاى احتمالى رهایى بخشید .

   2 ـ در مورد نهى از منکر .

   3 ـ در مورد دفع بدعت شخص بدعتگزار .

   4 ـ در مورد آگاه ساختن مسلمانى از خطر و ضررى که در کمین اوست ( ولو بدون مشورت طرف ) .

   5 ـ دادخواهى و رفع ظلم و گرفتن حق .

   و بطور کلى در تمام مواردى که مصلحت افشاى عیب پنهانى شخص از نظر شرع بیش از مفسده آن باشد .

   دلیل استثناى این موضوعات روشن است ، زیرا متکى به یک دلیل عقلى روشن و آن « قاعده اهم و مهم » مى باشد ، بعلاوه در آیات و روایات نیز اشاراتى به برخى از موارد این مسأله شده است ( مانند مورد دادخواهى و رفع ظلم و دفع بدعت ) .

   ولى نکته اى که ـ  از نظر علم اخلاق  ـ ذکر آن در اینجا لازم مى باشد این است که باید مراقب بود ، انحرافات و لغزشها غالباً در استثناها و از طریق سوء استفاده یا اشتباه و غفلت در تعیین حد و حدود آن بوجود مى آید . زیرا همه افراد حاضر به شکستن قوانین و ارتکاب گناه بطور صریح و آشکار نیستند ، بلکه بسیارى از آنها مقاصد خود را با تظاهر به استفاده از تبصره ها و استثناها انجام مى دهند ، حتى در بسیارى از موارد ، انسان وجدان خود را از این طریق فریب مى دهد و براى فرار از مجازات وجدان و عدم لطمه به شخصیت درونى و ذاتى خویش ، خود را در پناه این تبصره ها و استثناها قرار مى دهد .

   و این یکى از موارد تضاد وجدان ناآگاه و وجدان آگاه و پیروزى اول بر دوم است ; دقت کنید .

   لذا باید به دقت ، مصلحت موجود در غیبت را در این موارد با در نظر گرفتن تمام خصوصیات و جوانب امر و دور از هرگونه حبّ و بغض و اغراض دیگر ، ارزیابى نمود و برترى آن را بر مفسده غیبت آشکارا دریافت و به بهانه وجود مجوز ، خود را به غیبتهاى خطرناک آلوده نساخت .

   ب ـ مواردى که بدون وجود مصلحت خاصى غیبت جایز مى گردد و مورد آن منحصراً افراد متجاهر به فسق مى باشند زیرا مسأله دادخواهى را اگرچه بعضى در این قسمت شمرده اند ، ولى همانطور که اشاره شد این مورد از موارد وجود مصلحت اهم شرعى یعنى گرفتن حق و جلوگیرى از ظلم ظالم و حمایت از حق مظلوم مى باشد .

   دلیل استثناى این موضوع علاوه بر دلیل عقل احادیث متعددى است که از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده است مانند :

1 ـ عَنْ جَعْفَر عَنْ اَبِیهِ قالَ : ثَلاثَةٌ لَیْسَتْ لَهُمْ حُرْمَةٌ : صاحِبُ هَوىً مُبتَدِعٌ ، وَالاِْمامُ الْجائِرُ ، وَالْفاسِقُ الْمُعْلِنُ الْفِسْقَ »(1)

سه نفرند که احترام ندارند : کسى که داراى هوسهاى بدعت آمیز است ، و زمامدار ستمگر ، و کسى که آشکارا معصیت مى کند .

   و در بعضى از روایات همین موضوع چنین آمده است :

« ثَلاثَةٌ لا غِیبَةَ لَهُمْ : صاحِبُ الْهَوى وَالْفاسِقُ الْمُعْلِنُ بِفِسْقِهِ ، وَالاِْمامُ الْجائِرُ »(2)

   2 ـ و نیز در حدیث دیگرى از حضرت رسول (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده :

« لَیْسَ لِفاسِق غِیبَةٌ »(3)

شخص فاسق غیبت ندارد .

   3 ـ و نیز در حدیث دیگرى از آن حضرت (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده :

« مَنْ اَلْقى جِلْبابَ الْحَیاءِ عَنْ وَجْهِهِ فَلا غِیبَةَ لَهُ »(4)

کسى که پرده حیا را کنار بگذارد غیبت ندارد .

   4 ـ روایات متعددى که در باب عدالت در « وسائل الشیعه » نقل شده است ، از جمله ، از امام صادق (علیه السلام) نقل شده :

« مَنْ عامَلَ النّاسَ فَلَمْ یَظْلِمْهُمْ وَحَدَّثَهُمْ فَلَمْ یَکَذِبْهُمْ وَواعَدَهُمْ فَلَمْ یُخْلِفْهُمْ کانَ مِمَّنْ حَرُمَتْ غِیبَتُهُ وَکَمُلَتْ مُرُوَّتُهُ وَظَهَرَ عَدْلُهُ وَوَجَبَتْ اُخُوَّتُهُ »(5)

کسى که در معامله با مردم ستم نکند و در سخن با آنان دروغ نگوید و در وعده تخلّف نکند ، جزو کسانى است که غیبتش حرام ، شخصیتش کامل ، عدالت او آشکار و برادرى با وى واجب است .

 


1 . مجلسى ، بحار الانوار 75 / 253 .

2 . غزالى ، احیاءالعلوم ; و بحار الانوار 72 / 253 .

3 . مجلسى ، بحار الانوار 75 / 236 .

4 . مجلسى ، بحار الانوار 75 / 232 .

5   حرّ عاملى ، وسائل الشیعه ، جلد5 ، صفحه393 .

 

متجاهر به فسق کیست و چرا غیبت او جایز است ؟ 3 ـ غیبت ، جنبه حق النّاس دارد
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma