عفو و انتقام در روایات اسلامى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اخلاق در قرآن جلد ۳
اقسام عفوتفسیر و جمع بندى

مسأله فضیلت عفو و نکوهش انتقام در روایات اسلامى بازتاب وسیعى دارد، و تعبیرات بسیار تکان دهنده اى درباره آن دیده مى شود از جمله:

1ـ در حدیثى از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده است «اِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ نادى مُناد مَنْ کانَ اَجْرُهُ عَلَى اللّهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ فَیُقالُ مَنْ ذَا الَّذى اَجْرُهُ عَلَى اللّهِ، فَیُقالُ الْعافُونَ عَنِ الناسِ فَیَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِغَیْرِ حِساب; هنگامى که روز قیامت مى شود ندا دهنده اى صدا مى زند هر کس اجر او بر خدا است وارد بهشت شود، گفته مى شود چه کسى اجرش بر خدا است؟ در پاسخ مى گویند: کسانى که مردم را عفو کردند، و آنها بدون حساب داخل بهشت مى شوند».(1)

2ـ در حدیث دیگرى از همان بزرگوار مى خوانیم که در یکى از خطبه ها فرمود: «اَلا اُخْبِرُکُمْ بِخَیْرِ خَلائِقِ الدُّنْیا وَ الآخِرَةِ اَلْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَکَ وَ تَصِلُ مَنْ قَطَعَکَ وَالاِْحْسانُ اِلى مَنْ اَساءَ اِلَیْکَ، وَ اِعْطاءُ مَنْ حَرَمَکَ; آیا به شما خبر دهم که بهترین اخلاق دنیا وآخرت چیست؟ عفو و گذشت از کسى که به شما ستم کرده، و پیوند با کسى که از شما بریده، و نیکى به کسى که به شما بدى کرده، و بخشش به کسى که شما را محروم ساخته است».(2)

در این حدیث شریف عالى ترین مراتب عفو که همان پاسخ دادن بدى با خوبى است در شاخه هاى مختلف بیان شده است و این مقام انبیاء و اولیاء و صلحاى راستین است.

3ـ امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «اَلْعَفْوُ تاجُ الْمَکارِمِ; عفو و گذشت تاج فضایل اخلاقى است».(3)

مى دانیم تاج هم نشانه عظمت و قدرت است، و هم زینت، و بر بالاترین عضو بدن یعنى سر گذاشته مى شود، این تعبیر نشان مى دهد که عفو و گذشت در میان همه فضایل اخلاقى موقعیت خاصى را دارد.

4ـ در حدیث دیگرى از همان حضرت نقل شده است که فرمود: «شَیئَانِ لا یُوزَنُ ثَوابُهُما اَلْعَفْوُ وَالْعَدْلُ; دو چیز است به قدرى ثواب آن زیاد است که به وزن نمى آید، عفو و عدالت».(4)

قرار گرفتن عفو در کنار عدالت علاوه بر این که اهمیت عفو را روشن مى سازد، تعدیل این دو را با یکدیگر نشان مى دهد، چرا که عدالت حق است و باعث نظم جامعه، ولى عفو یک فضیلت است که سبب برطرف شدن کینه ها و جوشش محبت ها مى گردد. وانضمام این دو به یکدیگر هرگونه سوء استفاده را از بین مى برد.

5ـ در حدیث دیگرى از همان بزرگوار بدترین مردم را چنین معرفى مى کند مى فرماید: «شَرُّ الناسِ مَنْ لا یَعْفُ عَنِ الزَّلَّةِ وَلا یَسْتُرُ الْعَوْرَةَ; بدترین مردم کسى است که از لغزش ها نمى گذرد و عفو نمى کند، و عیوب مردم را نمى پوشاند».(5)

6ـ در حدیثى مى خوانیم که مرد (خطاکارى) را نزد مأمون حاضر کردند، او تصمیم داشت گردنش را بزنند، و امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) حاضر بود، مأمون عرض کرد: «ما تَقُولُ یا اَبَا الْحَسَنِ; شما در این باره چه مى فرمایید: «فَقالَ اَقُولُ اِنَّ اللّهَ لا یَزیدُکَ بِحُسْنِ الْعَفْوِ اِلاّ عِزّاً فَعَفى عَنْهُ; حضرت فرمود: من مى گویم خداوند با حسن عفو جز عزّت تو را نمى افزاید».

مأمون این سخن را شنید و آن مرد را (که به احتمال قوى یک جرم سیاسى بر ضد مأمون داشت) بخشید(6)

7ـ در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است که فرمود: «قِلَّةُ الْعَفْو اَقْبَحُ الْعُیُوبِ، وَ التَّسَرُعُ اِلَى الانتِقامَ اَعْظَمُ الذُنُوبِ; کمى عفو و گذشت زشت ترین عیب ها است، و شتاب کردن به سوى انتقام بزرگترین گناهان است».(7)

8ـ همان حضرت در کلمات قصارش در نهج البلاغه فرموده است: «اِذا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْراً لِلْقُدْرَةَ عَلَیْهِ; هنگامى که بر دشمن خود پیروز شدى، عفو را شکرانه این پیروزى قرار ده».(8)

همین معنى به صورت هاى دیگرى وارد شده از جمله مى فرماید: «اَلْعَفْوُ زَکاةُ الظَفَرِ; عفو زکات پیروزى است».(9)

9ـ در حدیثى از امام ابوالحسن (حضرت رضا یا حضرت هادى علیهماالسلام) مى خوانیم که فرمود: «مَا الْتَقَتَ فِئَتانِ قَطُّ اِلاّ نَصَرَ اللّهُ اَعْظَمَهُما عَفْواً; دو گروه در میدان نبرد در برابر هم قرار نگرفتند مگر این که خداوند گروهى را که عفو بیشترى دارند پیروز کرد».(10)

10ـ این بحث را با حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) پایان مى دهیم فرمود: «دَعِ الاِْنْتِقامَ فَاِنَّهُ مِنْ اَسْوَءِ اَفْعالِ الْمُقْتَدِرِ; انتقام جویى را رها کن که از بدترین کارهاى افراد قدرتمند است».(11)

از مجموع این احادیث اهمیت فوق العاده عفو و گذشت و زشتى کینه توزى و انتقام روشن مى شود و باید توجه داشت که احادیث بسیار فزونتر است از آنچه در اینجا نوشتیم.


1. همان، ذیل آیه 40 سوره شورى.

2.اصول کافى، جلد 2، صفحه 107.

3. شرح غررالحکم، جلد 1، صفحه 140 (حدیث 520).

4. همان مدرک، جلد 4، صفحه 184 (حدیث 5769).

5. شرح غررالحکم، جلد 4، صفحه 175 (حدیث 5735).

6. بحارالانوار، جلد 49، صفحه 172، حدیث 10.

7.شرح غرر، جلد 4، صفحه 505، حدیث 6766.

8. نهج البلاغه، کلمات قصار، حدیث 11.

9. همان مدرک، حدیث 211.

10. بحارالانوار، جلد 68، صفحه 424، حدیث 65.

11.شرح غررالحکم، جلد 4، صفحه 20، (حدیث 5139)

اقسام عفوتفسیر و جمع بندى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma