قانون علیت از شؤون واقعیت مطلق است

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
قانون علیت‏یک قانون تجربى نیستخلاصه نظریه ما راجع به قانون علیت
اگر ما طرز تفکر حسى خود را در مورد قانون علیت‏به کنارى بگذاریم و این قانون را بدرستى بشناسیم و بفهمیم که نه تصور این قانون از راه احساس به ذهن وارد شده رجوع شود به مقاله 5 و نه تصدیق ذهنى ما به دلائلى که در همین جا اشاره کردیم و در مقاله 5 نیز گذشت معلول و محصول تجربه است مى‏توانیم بفهمیم که قانون علیت از شؤون واقعیت مطلق است‏خواه آنکه آن واقعیت مادى باشد یا غیر مادى و بنا بر این هر عاملى که به معلول خود واقعیت‏بدهد آن عامل علت است و آن معلول معلول و على هذا فرضا نظریه آقاى جینز صحیح باشد و عامل تغییر و تبدیلها و فنا و زوالهاى درون آتمها تقدیر و اراده ما فوق الطبیعى بوده باشد باز خارج از قانون علیت نیست و علت اینکه ما وجود این تقدیرها را نمى‏توانیم پیش‏بینى کنیم از آن جهت است که قوانین خاص آن تقدیرات در دست ما نیست که بتوانیم پیش‏بینى کنیم .
ولى حقیقت اینست که مداخله مستقیم تقدیر و اراده ما فوق الطبیعى را در اینگونه حوادث کسى میتواند به اور کند که با علوم الهى آشنائى نداشته باشد ممکن است کسانى که شخصا در این زمینه اطلاعات کافى ندارند چنین بپندارند که ما که عقائد الهى داریم اعتراف دانشمند مبرزى مانند جینز را در مداخله مستقیم تقدیر و اراده ما فوق الطبیعى در برخى حوادث این جهان با آغوش باز مى‏پذیریم و این اعترافات را مؤید نظریات الهى خود بحساب مى‏آوریم ولى خواننده محترم از همین حالا مطمئن باشد و بعدا در مقاله 14 به تفصیل خواهد شنید که ما وجود اینگونه تقدیرات و مداخلات ما فوق الطبیعى را محال و ممتنع میدانیم و اظهار نظرهاى آقاى جینز و دیگران را در این زمینه‏ها از بى‏اطلاعى ایشان به علوم الهى میدانیم ما در نظریات الهى خود مانند آن دسته از مدعیان فلسفه و غیرهم نیستیم که در مقام اثبات صانع کل و مبدا کل در جستجوى استثناها باشیم و هر جا که بنظر ما رسید استثنا و خلاف عادتى صورت گرفته آن را با اراده ذات بارى توجیه کنیم و دلیل بر وجود بارى بگیریم از نظر فلسفى ما نظام هستى نظام متقن و مرتبى است و سراسر این نظام مرتبط و پیوسته قائم بذات بارى و اراده بارى است و این نظام على و معلولى همان نفوذ تقدیر و اراده ذات بارى است که بصورت این نظام در آمده است از نظر دقیق فلسفى همین نظام متقن دلیل بر وجود ذات بارى است نه استثناها بفرض وجود خواننده محترم در مقاله 14 بطرز استدلالات ما کاملا آشنا خواهد شد آرى متکلمین غالبا هر جا که در مقام استدلال بر آمده‏اند مثل اینست که طبیعت را شریک ذات بارى مى‏دانسته‏اند و فعل طبیعت را مستند بذات بارى نمى‏دانسته‏اند و از این جهت همواره در جستجوى موارد استثنائى بوده‏اند و چنین مى‏پنداشته‏اند که با ابطال نظام مسلم موجودات باید وجود صانع کل را اثبات نمود همچنانکه تا آنجا که ما جستجو کرده و اطلاعاتى بدست آورده‏ایم جمیع فلاسفه اروپائى الهى و مادى و شکاک داراى همین نظریه بوده‏اند .
نظریه معروف اگوست کنت نیز در بیان حالات سه‏گانه بشر در مورد تعلیل حوادث که در مقاله 5 گذشت از همین طرز تفکر حکایت مى‏کند و این مطلب به نوبه خود خیلى موجب تعجب اینجانب شده است .
در اینجا بى‏مناسبت نیست که عبارتى را که صدر المتالهین در رد متکلم معروف امام فخر رازى مربوط بهمین موضوع آورده نقل کنیم وى در جلد چهارم اسفار در مبحث‏سعادت و شقاوت حسى بعد از آنکه برخى از استدلالات فخر رازى را در باب اثبات صانع و همچنین روش تفسیرى وى را از قرآن کریم نقل و انتقاد مى‏کند مى‏گوید: و اعجب الامور ان هؤلاء القوم متى حاولوا اثبات اصل من اصول اصول الدین کاثبات قدرة الصانع او اثبات النبوة و المعاد اضطروا الى ابطال خاصیة الطبایع و نفى الرابطة العقلیة بین الاشیاء و الترتیب الذاتى الوجودى و النظام اللائق الضرورى بین الموجودات التى جرت سنة الله علیها و لا تبدیل لها و هذه عادتهم فى اثبات اکثر الاصول الاعتقادیة کما فعله هذا الرجل امام اهل البحث و الکلام.
یعنى عجیبترین چیزها اینست که متکلمین در مقام اثبات توحید یا نبوت یا معاد خود را ناچار مى‏بینند که خواص معینه طبایع را انکار کنند و در صدد نفى نظام ضرورى على و معلولى و ترتیب وجودى موجودات که حکم صریح عقل است و سنت قطعى ذات بارى است و قابل تبدیل نیست‏برآیند و اساسا عادت این دسته همواره همین بوده و هست .
بهر حال ما براى هستى نظام متقن و خلاف ناپذیر قائل هستیم و این نظریه را هم از تجربه حوادث روزانه بدست نیاورده‏ایم تا با بر خورد تجربه به مشکلاتى پایه نظریه ما سست‏شود ما نظریه ترتیب و نظام موجودات را از برهان عقلى کسب کرده‏ایم و این برهان هم از نوع برهان لمى است که از معرفت‏به عله العلل سر چشمه مى‏گیرد نه برهان انى تفصیل این مطالب در مقاله 14 مى‏آید .
در بیانات جینز قانون علیت از قانون ضرورت على و معلولى و قانون سنخیت تجزیه نشده و همه بصورت یک قانون بیان شده ولى ما قبلا ثابت کردیم که هر چند این سه قانون متلازم هستند ولى نمى‏توان آنها را یکى شمرد عذرى که این دانشمند و دیگران در اینجا دارند اینست که این قانون را تجربى مى‏دانند و در تجربه نمى‏توان این سه قانون را از یکدیگر مجزا تصور نمود این تفکیک و تجزیه فقط با طرز تفکر فلسفى میسر است .
عجب اینست که این دانشمند و گروه زیاد دیگرى به موضوع اختیار چسبیده و اختیار و علیت را منافى یکدیگر پنداشته‏اند و آنگاه احساس وجدانى انسان را راجع به اختیار و آزادى خود دلیلى از ضمیر بر نفى قانون علیت‏بحساب آورده‏اند و حال آنکه اندک تامل کافى است که بفهمیم آزادى و اختیار ما که امرى وجدانى است و ضمیر ما بان گواهى مى‏دهد اینست که در طبیعت‏یکراه معین و خط مشى معین براى ما تعیین نشده و میدان عملى بما داده شده که مى‏توانیم هر راهى را که بخواهیم انتخاب کنیم و انتخاب یکى از آن راهها به اراده و اعمال قدرت ما واگذار شده یعنى ما آزادیم که اگر میل داشته باشیم و اراده کنیم بکنیم و اگر نخواهیم و اراده نکنیم نکنیم یعنى اراده ما است که خط مشى ما را متعین مى‏کند معناى اختیار این نیست که اراده ما آزاد است که خود بخود و بدون علت پیدا شود و همچنین این نیست که ما آزاد و مختاریم که اراده کنیم یا اراده نکنیم و خلاصه ما نسبت‏به فعل خارجى آزادیم نه نسبت‏بمقدمات نفسانى آن فعل و آنچه که ضمیر انسان گواهى مى‏دهد بیش از این نیست ما در مقاله 8 نکات لازم را راجع به جبر و اختیار بیان کردیم و مخصوصا این نکته را براى اولین بار بیان کردیم که آزادى اراده و نفى ضرورت على و معلولى که این دانشمندان و متکلمین اسلامى براى اثبات اختیار بان چسبیده‏اند بیشتر منافى با اختیار و آزادى انسان در عمل خویش است .
قانون علیت‏یک قانون تجربى نیستخلاصه نظریه ما راجع به قانون علیت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma