سخن جینز در کتاب راز آفرینش یا جهان شگفت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
دلیل عقلى و قیاسىقانون علیت‏یک قانون تجربى نیست
در کتاب راز آفرینش یا جهان شگفت تالیف جینز دانشمند فیزیک و ریاضى و ستاره شناس قرن حاضر ترجمه آقاى مهندس رضا بعد از آنکه عقائد بشر اولیه را در تعلیل حوادث به اراده ارباب انواع و خدایان و سپس توجه بشر را به رابطه على و معلولى بین حوادث عالم توضیح مى‏دهد مى‏نویسد چند هزار سال بر این منوال گذشت تا در قرن هفدهم یعنى قرن گالیله و نیوتن بالاخره قانون علیت‏بعنوان مبناى کشف و تحقیق امور طبیعى پذیرفته شد دانشمندان در مطالعه امور و قضایاى طبیعى به علل و اسباب توجه کرده متقاعد شدند که هر علت مفروضى معلول معینى را بوجود مى‏آورد مطالعات نجومى و ستاره شناسى نیز حرکت منظم سیارات را مشهود داشته خرافات و اوهام قران ماه و مشترى و سعد و نحس زهره و زحل را بدور انداخته مؤمن شدند که براى دانشمند سعد افتد هم زحل مشترى ... در قرن هفدهم ثابت‏شد که حرکت کلیه اجرام آسمانى بر طبق قوانین ثابت و پا بر جائى صورت مى‏گیرد که توسط دانشمند قرن توجیه و اعلام شده است : نیوتن مى‏گفت که باید تمام امور طبیعى را با استدلالات مناسبى از روى اصول مکانیک قواعدى که از اعمال قانون علیت در طبیعت‏بى‏جان بدست مى‏آید نتیجه گرفت ... گفته نیوتن روز بروز بر طرفداران خود افزود و در نیمه دوم قرن نوزدهم این عقیده به اوج عظمت‏خود رسید تا آنجا که هلمولتز دانشمند معروف آلمانى اذعان کرد که همه علوم طبیعى باید به علم مکانیک منجر شود یعنى آنگاه که در جهان بى روح مطالعه مى‏کنیم باید علت و معلول را تشخیص داده رابطه آنها را به تحقیق معلوم کنیم و هیچ چیز را جز در سلسله قانون علیت در نظر نگیریم همچنین دانشمند نامى لرد کلوین انگلیسى اعتراف نمود که تا نمونه مکانیکى از چیزى را بتصور در نیاورد آنرا درک نمى‏کند ... این بحثها در حیات انسانى اثرات جالبى بوجود آورد زیرا هر چه اعتقاد به قانون علیت افزایش مى‏یافت اعتقاد به اختیار سست‏تر مى‏گردید و افکار بیشتر باین مطلب اقبال مى‏کردند که اکنون که جهان بى روح تابع قانون علیت است چرا جهان ذى روح از این قاعده بر کنار باشد اینگونه تفکرات فلاسفه مکانیست قرن هفدهم و هجدهم را بوجود آورده ایشان را در برابر اصحاب اصالت تصور ایده‏آلیستها قرار داد ... در پیچ و خم این افکار سیر مى‏کردیم که قرن بیستم با جلوه بسیار فرا رسید و قدمهاى بلندى بسوى دانش نو برداشته شد نخستین گام بلند ما در این قرن مطالعه قسمت‏بسیار کوچکى از ماده بود که تا آن زمان علماء وسیله نداشتند که جزء بسیار کوچکى از ماده را در تحت مطالعه دقیق قرار دهند و قضاوت ایشان فقط بر جزئى از ماده بود که با حواس پنجگانه مستقیما محسوس شود حال آنکه چنین جزئى از ماده ملیون ملیون ذره را در بر داشت و شک هم نداشتیم که چنین قطعه مادى تابع قانون علیت است اما معلوم نبود که اثر یک ذره مثلا با اثر یک ملیون ذره تناسب و تشابهى داشته باشد ... .
فیزیک قرن نوزدهم دست در دامان اصول مکانیک زد هر قضیه طبیعى را به ماشینى تشبیه کرد و سر انجام خواست در ماشین فکر انسانى نیز با همان نظر مطالعه کند ولى یک اشکال بزرگ براى او باقى ماند و آن توجیه نور و قوه جاذبه بین کرات آسمانى بود که با هیچ فورمول مکانیکى توجیه نمى‏پذیرفت .
در آخرین ماههاى قرن نوزدهم پرفسور ماکس پلانک آلمانى برخى از قضایاى تابش نور را که تا آن زمان تاریک و مجهول بود کشف کرده ثابت نمود که تنها نمى‏توان امثال این امور طبیعى را با کمک فورمول مکانیکى قانون علیت تفسیر و توجیه کرد بلکه اساسا نمى‏توان آنها را با هیچگونه فکر مکانیکى یعنى وجوب و اضطرارى که از قانون علیت‏بر مى‏آیند ارتباط داد چون افکار تازه همیشه مورد حمله متعصبین قرار مى‏گیرد پرفسور پلانک نیز مدتى مورد سخریه و استهزاء دانشمندان زمان شد ولى چندى نگذشت که یکى از بزرگترین تئوریهاى فیزیک کنونى بر پایه سخنان وى استوار گشت این تاریخ را باید پایان سلطه قانون علیت و آغاز دوره نوینى در سیر علم و حکمت دانست پرفسور پلانک جریان امور طبیعى را در طى حرکات جسته جسته مى‏داند وى ثابت مى‏کند که حرکات کوچکى که در طبیعت صورت مى‏گیرد همه بهمین روش است مثلا عقربه دقیقه شمار ساعت در آخر هر دقیقه با یک حرکت چرخ دندانه‏اى که درون ساعت تعبیه شده یک درجه از محیط صفحه ساعت را مى‏پیماید ناظرى که زمان طویلى را بکمک ساعت مى‏سنجد چنین مى‏پندارد که عقربه دقیقه شمار با نظم و ترتیب و اتصال و پیوستگى محیط ساعت را پیموده حال آنکه کسى که در زمان کوچکى شاهد قضیه باشد مى‏بیند که عقربه در طى هر دقیقه بر جاى ثابتى ایستاده و در آخر آن دقیقه با یک حرکت‏یک درجه را مى‏پیماید علامه معاصر اینشتاین در سال 1917 معترض شد که تئورى پلانک علاوه بر انفصال حرکات مطالب مهمى را در بر دارد اگر در عمق این معنى فرو رویم بر اثر اینشتاین و دیگر دانشمندان اذعان مى‏کنیم که نظم و ترتیب قانون علیت که پیشتر پیشواى سیر علوم و اندیشه علماء ما بود دیگر توانائى هدایت افکار ما را ندارد بر طبق علوم قدیم علوم پیش از قرن بیستم قانون علیت‏حکم مى‏کند که دنیا سیر ثابت و معینى دارد که از صبح ازل تا شام ابد با زنجیر علیت‏بهم پیوسته شده هر علت را بطور قطع معلول معینى در پى است و این معلول خود علت پیدایش وضع جدیدى است و ... A بنمائیم وضع آتى آن بعبارت دیگر علوم قدیم مى‏گفتند که اگر وضع کنونى جهان را به A نتیجه شده ولى علوم جدید تا B را خواهد داشت که بطور قطع از شکل مفروض و معین وضع مفروض D یا C یا B یا A به شکل B را در پى دارد ممکن است وضع جهان در لحظه بعد از وضع وضع دیگرى باشد ما نمى‏توانیم بطور قطع وضع آتى را پیش بینى کنیم بر خلاف دانش B را پیش بینى کرد وضع A بطور قطع مى‏توان وضع آتى قدیم که مى‏گفت‏با داشتن وضع C و یا وضع دیگرى باشد علوم ما توانائى یافته‏اند که بگویند احتمال وقوع آتى محتمل است D یا ... چقدر است‏حساب احتمالات خلاصه علم به یقین راز یا آفرینش و سر غیب است و هیچ محرم دل را در آن حرم راه نیست مثالى بیاوریم رادیوم یا گوهر شب چراغ جسمى است که مدام نور و گرما از آن تراوش مى‏کند در نتیجه این فیضان نور و حرارت آتمهاى رادیوم یکایک تبدیل باتمهاى سرب و هلیوم مى‏شوند و چون سرب و هلیوم از رادیوم سبکترند لذا بمرور زمان از وزن قطعه رادیوم کاسته مى‏گردد موضوع کلام ما این نکته است که کاهش وزن قطعه رادیوم در طول زمان بر طبق فورمول عجیبى انجام مى‏پذیرد که بان اشاره مى‏کنیم شهرى را در نظر بگیرید که همه زنان آن نازا باشند و بفرض یک در صد ساکنان آن در هر سال به سراى نیستى بروند بشرط اینکه مرگ ایشان کاملا ناگهانى و تقدیرى بوده به هیچ وجه وابسته به سن و سالشان نباشد حساب معلوم مى‏کند که کاهش شماره ساکنین چنین شهرى نظیر کاهش شماره آتمهاى تکه رادیوم سابق الذکر است همچنین مى‏توانید لشکرى را تصور بفرمائید که زیر باران گلوله دشمنى قرار گرفته باشد که بدون رؤیت و اطلاع صحیح از موضع حریف به طرف ایشان تیر خالى کند بدیهى است‏با این فرض اصابت گلوله به افراد لشکر فقط بر حسب اتفاق و تقدیر خواهد بود کاهش شماره این لشکر نیز مانند کاهش آتمهاى یک قطعه رادیوم است‏بعبارت دیگر آتم رادیوم بر اثر مرور زمان و رسیدن به عمر طبیعى و یا مواجه شدن با اتفاق دیگرى از میان نمى‏رود بلکه فقط و فقط دست تقدیر است که او را به سراى نیستى مى‏فرستد حال فرض کنیم که در اطاق ما تکه رادیومى شامل 2000 قطعه آتم قرار داشته باشد علوم جدید به آسانى حساب مى‏کنند که احتمال اینکه پس از یکسال شماره آتمهاى قطعه رادیوم مزبور به 1999 یا 1998 یا ... شود چقدر است ولى در عین حال به هیچ وجه نمى‏توانند نظریه قطعى اعلام داشته و شماره اتمها را پس از یکسال به وجه یقین معین نمایند حساب مى‏گوید ظن آنست که پس از یکسال فقط یک اتم رادیوم در هم بشکند ولى محال نیست که از این لشکر اتفاقا دو سرباز دچار مرگ شوند بعلاوه نکته دقیق دیگرى که علوم جدید بما مى‏آموزند اینست که پس از یکسال باحتمال قوى یک آتم از هر 2000 اتم به سراى نیستى میرود ولى به هیچ وجه نمى‏توان پیش بینى کرد که آن آتم کدام یک از این 2000 آتم است علم در این پرده راه ندارد و جز تقدیر کسى را از این ماجرا آگهى نه شما ممکن است پیش خود عذر موجه علمى بتراشید مثلا بگوئید آن آتمى زودتر مى‏میرد که با فلان علت فیزیکى یا شیمیائى مواجه شود ولى دغدغه بخاطر راه مدهید که سخن آنچه باشد گفته‏اند و سر انجام ثابت‏شده که جز تقدیر عاملى در این کار ذى اثر نیست‏با این حال هنوز برخى از طرفداران قانون علیت از عقیده خود دست‏بر نداشته مترصد عاملى هستند که بتواند جاى تقدیر را بگیرد ... مشاهدات و مطالعات فیزیکى بسیارى در این طریق گفتار ما را تایید کرده‏اند مثلا پرفسور هایزنبرگ آلمانى ثابت کرده است که تئورى جدید کوانتا را فقط بکمک اصل عدم وجوب ترتب معلول بر علت مى‏توان توجیه کرد ...
مثالهاى فیزیکى فراوان تا کنون على رغم قانون علیت‏بدست آمده و بر اثر آنها بسیارى از علماء فیزیک معتقد شده‏اند که در امور مربوط به الکترونها و آتمها قانون علیت صادق نیست و اگر در بادى امر چنین اندیشه‏اى بخاطر ما راه یافته بود از آن بود که مقیاس نظر را بزرگ و وسیع اختیار کرده بر قسمت محسوس از ماده حکم نموده و در امور بسیار خرد باریک نشده بودیم فیزیک‏دان انگلیسى دیراک همین مفهوم را در کتاب خود چنین بیان مى‏کند در تجربیات و مطالعات مربوط باتمها و الکترونها عموما در حالت مفروض و معینى نتیجه آزمایش معین و ثابت نیست عدم وجوب ترتب معلول بر علت‏بدین معنى که چون یک آزمایش معین را چندین بار با همان شرائط اولیه تکرار کنیم احتمال دارد به نتائج مختلف برسیم ... و نیز باید بگوئیم که فیزیک نو گر چه مدتى است در این راه گام بر مى‏دارد هنوز تصمیم قطعى خود را اعلام نداشته است‏برخى از فیزیک‏دانها که شماره ایشان روز بروز کمتر مى‏شود عقیده دارند که روزگارى قانون علیت دو باره بر مسند علوم جلوس خواهد کرد و حق آنست که اینک فیزیک نو در خلاف جهت عقیده این آقایان راه مى‏سپارد در دانشهاى نو نقش علیت مطلق به هیچ وجه آب و رنگ ندارد از اینرو بتدریج از اصحاب مکتب مکانیست کاسته شده طرح نوئى که ما در صفحات پیشین تصویر کردیم بیشتر مورد نظر دانشمندان قرار مى‏گیرد مبناء این طرح هم با اختیار مختصرى که ما در زندگى داریم توافق دارد با پذیرفتن این مطالب ایمان مى‏آوریم که آفریننده جهان اختیارى هم در کار ما قرار داده است که بکمک آن مى‏توانیم در کارهاى عالم اظهار وجود کنیم و اینکه گفتیم در کارگاه اتمها دست تقدیرى در کار است آن دست ممکن است در کارگاه تن ما همان روح و جان ما باشد شاید اختیارى که مغز ما در باره سلولهاى تن ما روا مى‏دارد عامل همان افعالى باشد که در محیط خارجى بنام حرکات اختیارى و ارادى موسوم شده‏اند حقیقت این موضوع از نظر ما پوشیده است نه مى‏توانیم آن را بپذیریم و نه مى‏توانیم آن را رد کنیم ...
این بود خلاصه نظریه این دانشمند بزرگ در باب قانون علیت از مجموع آنچه نقل شد چند مطلب استفاده مى‏شود :
1- علم امروز قانون علیت را که بر حسب آن همواره علل معین باید معلومات معینه را بدنبال خود بیاورند و هر وضعى معلول وضع قبلى و علت وضع بعدى است و سلسله حوادث مانند حلقه‏هاى زنجیر بهم پیوسته و مرتبط است نمى‏پذیرد .
2- نظر به اینکه در جهان ذرات قانون علیت فرمانروائى ندارد و اوضاع گذشته و حال و آینده با یکدیگر رابطه على و معلولى ندارند دانش نو وجود تقدیر و مداخله غیبى را در جهان ذرات اثبات مى‏کند .
3- لازمه قانون علیت و رابطه زنجیرى حوادث امکان پیش‏بینى‏هاى قطعى نسبت‏باینده از روى وضع حاضر است ولى چون جهان ذرات از پیروى قانون علیت آزاد است امکان این پیش‏بینى‏ها از بین رفته است در جهان ذرات قانون علیت نمى‏تواند هادى و راهنماى بشر واقع شود یعنى بشر نمى‏تواند در جهان ذرات با اتکاء به قانون علیت پیش‏بینى‏هاى قطعى بنماید تنها کارى که از این لحاظ از بشر در آنجا ساخته است این است که با حساب احتمالات پیش بینى‏هاى احتمالى بنماید .
4- قانون علیت منافى با آزادى و اختیار انسان است ولى با باطل شناختن قانون علیت موضوع اختیار انسان نیز ثابت مى‏شود .
خواننده محترم اگر با اصول فلسفى ما کاملا آشنا باشد خوب متوجه مى‏شود که از چهار مطلب فوق که همه جنبه نظرى و استنباطى دارد باستثناء قسمتى از بند 3 که جنبه علمى تجربى دارد هیچیک قابل قبول نیست ما نمى‏خواهیم مشاهدات تجربى دانشمندان بزرگ و نوابغ جهان فیزیک را منکر شویم و هم نمى‏توانیم ولى چیزى که مى‏خواهیم و مى‏توانیم اینست که استنباطات فلسفى این دانشمندان را مورد انتقاد قرار دهیم یکى از مخاطرات بزرگ اینست که یک قانون مربوط بفن مخصوصى را بخواهیم با ابزار و وسائل مخصوص فن دیگر رد یا اثبات کنیم همانطورى که عمل غالب قدما که مسائل طبیعیات را احیانا مى‏خواستند با اصول فلسفى نفى یا اثبات کنند مخاطراتى را در بر داشت و حد اقل این بود که علم را متوقف مى‏کرد راهى را که برخى از دانشمندان جدید پیش گرفته‏اند و مى‏خواهند فلسفه را نیز از دریچه چشم فیزیک ببینند مخاطراتى کمتر از آن مخاطرات در بر ندارد .
دلیل عقلى و قیاسىقانون علیت‏یک قانون تجربى نیست
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma