قانون علیت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
راه دیگراحتیاج بعلت
ما در بیانات خودمان اصل کلى علیت را از دو قانون دیگر فرعى که آنها را بنام سنخیت و قانون جبر على و معلولى مى‏خوانیم مجزا شناختیم ولى در بیانات بسیارى از دانشمندان این تجزیه بعمل نیامده و همین عدم تجزیه به نوبه خود موجب اشتباهات و سوء استنباطاتى شده است و احیانا دیده مى‏شود که برخى از دانشمندان به قانون علیت‏حمله کرده‏اند و پس از دقت معلوم شده که حمله آنان به اصل کلى علیت نیست‏بلکه به یکى از دو قانون منشعب از اصل علیت‏یا به سایر قوانین منشعبه از آن است هر چند دقت فلسفى ثابت مى‏کند که انکار قانون سنخیت‏یا قانون جبر على و معلولى مستلزم انکار اصلى کلى علیت است ولى تامل در گفتار دانشمندانى که اصل علیت را مورد حمله قرار داده‏اند روشن مى‏کند که نظر این دانشمندان اعراض از اصل ارتباط و پیوستگى على و معلولى نیست‏بلکه منظور اعراض از نظام معین و مرتب على و معلولى است که نتیجه قانون سنخیت است‏یا منظورشان اعراض از عدم جواز انفکاک معلول از علت تامه است که مفاد قانون جبر على و معلولى است .
مثلا متکلمین آنجا که مدعى مى‏شوند که موجود شاعر مرید فاعل آثار خویش است نه علت آنها دو منظور دارند یکى آنکه مى‏خواهند به این وسیله نظریه معروف حکما را در ترتیب صدور موجودات از ذات بارى که نتیجه قانون سنخیت است متزلزل سازند و ترتیب سببى و مسببى را انکار کنند و اراده ذات بارى را بلا واسطه در هر حادثه‏اى دخالت دهند و دیگر آنکه مى‏خواهند نظریه دیگر حکما را دائر به عدم تناهى بعد زمانى و لا یتناهى بودن سلسله زمان و زمانیات که از امتناع انفکاک معلول از علت تامه نتیجه مى‏شود ابطال نمایند و گرنه آنان نیز معترفند که فاعل وجود دهنده فعل خویش است و مفهوم علیت هم چیزى جز این نیست .
همچنین در اظهارات بعضى از علماء فیزیک نو که قانون علیت تخطئه مى‏شود پس از بررسى و دقت معلوم مى‏گردد که مقصود اصلى نفى قانون علیت نیست‏بلکه منظور نفى وجود نظام معین و قطعى در جهان ذرات است و ما بعدا عبارت یکى از علماء مبرز فیزیک جدید را در این زمینه نقل خواهیم کرد .
آرى طرفداران نظریه وحدت وجود را که در صف اول عرفاى خودمان قرار گرفته‏اند مى‏توان منکر قانون علیت‏شمرد زیرا طبق نظریه این عده غیر از یار دیارى نیست و جز واقعیتى واحد من جمیع الجهات واقعیتى نیست و بالاخره اثنینیت و دوگانگى در کار نیست تا سخن ارتباط و وابستگى واقعیتى با واقعیت دیگر مورد داشته باشد عرفا وحدت وجودى خالص از استعمال لغت علیت و معلولیت پرهیز دارند .
یک دسته دیگر را نیز مى‏توان منکر قانون کلى علیت‏شمرد و آنان کسانى هستند که در تصور علیت و معلولیت در مانده‏اند و نتوانسته‏اند درک کنند که چگونه ممکن است چیزى به چیز دیگر وجود و واقعیت‏بدهد و چنین پنداشته‏اند که وجود دادن چیزى به چیزى امرى محال و ممتنع است تمام کسانى که مدعى هستند شى‏ء لا شى‏ء نمى‏شود و لا شى‏ء شى‏ء نمى‏شود یا آنکه مى‏گویند خلقت از عدم امرى محال و ممتنع است و این مطلب را دلیل بر عدم وجود صانع کل و مبدا کل مى‏گیرند جزء این دسته باید شمرده شوند ما در مقاله 8 آنجا که راجع بامتناع معدوم شدن موجود و موجود شدن معدوم بحث مى‏کردیم ثابت کردیم که امتناع موجود شدن معدوم و معدوم شدن موجود به آن معنا که فلسفه مى‏پذیرد و تفسیر مى‏کند نه مستلزم ازلیت و ابدیت موجودات است و نه مستلزم نفى معلولیت و خلقت و آفرینش آنها مراجعه شود بعدا نیز در اینباره بحث‏خواهیم کرد
راه دیگراحتیاج بعلت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma