ضرورت على و معلولى افعال انسان منافى با اختیار و آزادى انسان نیست

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
نفى ضرورت على و معلولى ملازم با آزادى و اختیار نیستفعالیت التذاذى و فعالیت تدبیرى
اما قسمت دوم: ضرورت افعال و حرکات انسان در نظام هستى منافى با اختیار و آزادى انسان نیست زیرا هر معلولى که ضرورت پیدا مى‏کند بواسطه علت تامه‏اش ضرورت پیدا مى‏کند افعال انسان نیز با پیدایش علل تامه آنها ضرورت پیدا مى‏کنند علت تامه فعل انسان مرکب است از مجموع غرائز و تمایلات و عواطف و سوابق ذهنى و قوه عقل و سنجش و موازنه و مال اندیشى و قدرت عزم و اراده یعنى هر فعلى که انسان صادر مى‏شود باید مطلوبى را براى انسان در بر داشته باشد یعنى باید با یکى لا اقل از تمایلات و غرائز انسان وفق بدهد از اینرو انجام هر فعلى را که انسان تصور مى‏کند اگر هیچ مطلوبى را در بر نداشته باشد و هیچیک از غرائز و تمایلات را ارضا نکند و باصطلاح حکماء نفس فائده‏اش را تصدیق و امضا نکند امکان ندارد که قواى فعاله انسان بسوى آن عمل روانه شود پس از آنکه توافق آن با بعضى تمایلات محرز شد و فائده‏اش امضا شد جمیع سوابق و اطلاعات ذهنى انسان مداخله مى‏کند و سپس قوه سنجش و مقایسه و موازنه و بالاخره قوه عاقله انسان جمیع جوانب را تا حد امکان در نظر مى‏گیرد و مال اندیشى مى‏کند اگر احیانا آن کار در عین موافقت و ارضاء برخى تمایلات از جنبه‏هاى دیگرى مضارى را در بر داشت مثل آنکه در عین لذت و خوشى حاضر الم و ناخوشى را بالمال همراه داشته باشد یا در آنکه در عین موافقت‏با بعضى از غرائز دانى غرائز عالى‏تر را ناراضى سازد در این صورت اراده در مقابل تمایل تحریک شده مقاومت مى‏کند و آن را بعقب مى‏راند و اگر از این لحاظها به موانعى بر نخورد و یا آنکه آن موانع در مقابل فوائدى که از فعل حاصل مى‏شود کوچکتر باشد حالت عزم و اراده پیدا مى‏شود و فعل صورت وقوع پیدا مى‏کند یعنى در یکى از این دو صورت انسان پس از مقایسه و سنجش و موازنه فوائد و مضار جانب ترک را ترجیح مى‏دهد و در صورت دیگر جانب فعل را و در هر دو صورت آن چیزى که به فعل وجود مى‏دهد و ضرورت مى‏بخشد همانا ترجیح و انتخاب و اراده خود انسان است پس درست است که هر فعلى از افعال انسان اگر محقق شد طبق ضرورت تحقق پیدا مى‏کند و اگر ترک شد طبق ضرورت ترک مى‏شود ولى آن علتى که به تحقق آن فعل یا ترک آن فعل ضرورت داده همانا اراده و اختیار و انتخاب خود انسان است نه چیز دیگر و معناى این ضرورت در اینجا اینست که افعال انسان با اختیار ضرورت پیدا مى‏کند و این ضرورت منافى با اختیار نیست‏بلکه مؤید و مؤکد آن است .
اینکه مى‏گوییم برخى افعال انسان ضرورى الوجود است و برخى ضرورى العدم نباید موجب اشتباه بشود و این تصور را پیش آورد که افعال انسان به هیچ نحو متصف به امکان نمى‏شود یعنى در باره هیچ فعلى از افعال نمى‏شود گفت که ممکن است‏بشود و ممکن است نشود زیرا اینکه مى‏گوییم برخى شدنى است‏یعنى با فرض تحقق جمیع شرائط و اجزاء علل شدنى است و آن را که مى‏گوییم نشدنى است‏یعنى با فرض عدم اجتماع شرائط و مقدمات نشدنى است و گر نه هر فعلى در ذات خود ممکن است‏بشود و ممکن است نشود و همچنین هر فعلى با در نظر گرفتن بعضى از شرائط و مقدمات وجودیش نه همه آنها باز ممکن است‏بشود و ممکن است نشود مثلا اگر فعل را صرفا با ذات انسان در نظر بگیریم و اراده و علم و اختیار انسان را در نظر نگیریم آن فعل ممکن است از انسان صادر بشود و ممکن است صادر نشود ولى اگر فعل را با انسانى در نظر بگیریم که علم و اراده و اختیار وى نیز به فعل تعلق گرفته البته در این صورت نسبت فعل بانسان ضرورت است نه امکان براى اینکه معناى اختیارى بودن افعال انسان بهتر فهم شود بهتر اینست که مقایسه بین طرز فعالیتهاى انسانى و طرز فعالیتهاى جمادى و نباتى و حیوانى واقع شود از مشخصات فعالیتهاى جمادى اینست که همواره بر نهج واحد است و محدود و یک نواخت است هر جسم جامدى از کوچکترین ذره گرفته تا بزرگترین منظومه‏ها هر خاصیتى که دارد آن را به نهج واحد و بطور یک نواخت انجام مى‏دهد جسم جامد بخودى خود قدرت انحراف از مسیرى که پیش گرفته است ندارد مگر آنکه عوامل خارجى دخالت کند و مسیر آن را تغییر دهد یا آنکه آن عوامل خارجى در وضع داخلى آن جسم جامد تغییراتى ایجاد نماید که موجب اختلافى در اثر و خاصیت و طرز فعالیت آن جسم جامد گردد .
اما هنگامى که فعالیتهاى نباتى را مطالعه مى‏کنیم اختلافى بین نوع فعالیتهاى نباتى و فعالیتهاى جمادى ملاحظه مى‏کنیم و از آن جمله اینکه آن محدودیت و یکنواختى و بر نهج واحد بودن به آن صورت که در جمادات مشهود است در نباتات نیست زیرا خاصیتى در نبات هست که در برخى موارد میتواند مجراى عمل خود را بمنظور حفظ بقاء خود تغییر دهد و حتى اگر عوامل محیط خارج نامساعد باشد تا حدى میتواند در وضع تجهیزات ساختمان داخلى خود تغییرات متناسب با ادامه بقاء در آن محیط ایجاد نماید گیاهها داراى خاصیت انطباق با محیط هستند و این خاصیت مستلزم قدرت تغییر مسیر و مجراى عمل است ریشه گیاه که در زیر زمین مى‏دود اگر به نزدیک سنگى برسد بخودى خود یعنى تحت تاثیر عوامل داخلى خود مسیر خود را تغییر مى‏دهد بوته کدوئى که بتدریج‏بزرگ مى‏شود و بر روى زمین حرکت مى‏کند همینکه به نزدیک دیوارى برسد جهت مسیر خود را عوض مى‏کند و متوجه بالا مى‏شود و همینطور ... پس معلوم مى‏شود آن یکنواختى و محدودیت عمل که در جماد هست در نبات نیست و فى الجمله میدان عملى براى نبات هست که براى جماد نیست البته واضح است که نبات بواسطه پرتو ضعیفى از حیات که بوى رسیده قدرت تطبیق با محیط پیدا کرده و میتواند بر ماده مرده بى‏جان سلطه بخرج دهد و آن را تابع خود کند و بمنظور حفظ حیات و ادامه حیات تصرفات متناسبى در ماده نماید .
همینکه فعالیتهاى حیوانى را مورد مطالعه قرار مى‏دهیم مى‏بینیم فعالیتهاى مخصوص حیوانى یعنى فعالیتهاى ارادى حیوان به هیچ نحو آن محدودیت و یکنواختى و بر نهج واحد بودن را ندارد حیوان در حرکات ارادى خویش از قبیل آب آشامیدن و غذا خوردن و راه رفتن و غیره هیچگونه محدودیتى ندارد زیرا از طرفى این حرکات و فعالیتها وابسته است‏به اراده حیوان نه چیز دیگر و از طرف دیگر یک نواخت و بر نهج واحد نیست‏حیوان قادر است در حالى که رو به نقطه‏اى حرکت مى‏کند آنا اراده کند و درست‏بجهت مخالف حرکت اولى خود حرکت کند قادر است‏حرکت دورانى کند یعنى آنا فانا تغییر مسیر و جهت‏بدهد از محدودیت و یکنواختى فعالیت جمادات به هیچ نحو در حیوان مشاهده نمى‏شود اگر یک جسم جامد بخواهد حرکات مختلفى بکند مانند یکدستگاه ماشین حتما لازم است نیروهاى خارجى او را اداره کند ولى حیوان صرفا با استفاده از نیروى داخلى یعنى نیروى احساس و اراده هزار جور حرکت و اثر مختلف میتواند از خود نشان بدهد یک کبوتر میتواند به میل خود پشت‏سر یکدیگر چندین معلق بزند بنا بر این حیوان بیش از نبات قادر است مجراى عمل خود را تغییر دهد و میدان عمل وسیعترى براى حیوان باز است و بدیهى است که بهر اندازه محدودیت عمل از بین برود و میدان وسیعترى پیدا شود آزادى بیشترى پیدا مى‏شود سبت‏حیوان با حرکت‏به این سو و حرکت‏به آن سو متساوى است و هر دو طرف برایش امکان دارد و این اختیار حیوان یعنى میل و اراده حیوان است که از آزادى مسیر استفاده مى‏کند و یک سو را انتخاب مى‏کند .
یک قدم بالاتر عالم فعالیت انسان را مورد مطالعه قرار مى‏دهیم در اینجا آزادى را به حد اعلا که ممکن است فرض شود مشاهده مى‏کنیم حیوان هر چند در حرکات مخصوص حیوانى خویش آزاد است و طبیعت مسیر معین و خط سیر معین براى حیوان معین نکرده است و میدان عمل وسیعى به حیوان داده است‏حیوان با انواع مختلف حرکات نسبت متساوى دارد و فقط اراده و اختیار خود حیوان است که مسیر را تعیین و مشخص مى‏کند ولى یک چیز هست و آن اینکه اراده و اختیار حیوان محدود است‏باطاعت از تمایلات و غرائز حیوان و هر چه مورد تصویب و موافقت غرائز و تمایلات حیوان واقع شود اراده حیوان بى درنگ عملى مى‏کند اراده در وجود حیوان و انسان بیشتر شبیه است‏به قوه مجریه و این قوه مجریه در وجود حیوان تابع فرمان بلا شرط و مستبدانه غرائز و تمایلات است و در حقیقت کشور وجود حیوان در عین استقلال و آزادى و خود مختارى زمام اختیار این کشور در دست‏یک سلسله تمایلات و غرائز است و تحت هدایت و رهبرى آن تمایلات و نیروى اجراء قوه مجریه است که مناسبات و روابط این کشور با خارج رعایت مى‏شود و مبادلاتى صورت مى‏گیرد و دستگاه وجود حیوان اداره مى‏شود در دستگاه وجود حیوان به صرف اینکه تصور مطلوبى که موافق با یکى از تمایلات است پدید آمد و موافقت وى با یکى از غرائز و تمایلات روشن شد بى درنگ بحکم آن تمایل نیروى اراده در صدد اجراء بر مى‏آید و اجراء مى‏کند مگر آنکه یک مانع خارجى پیدا شود و مانع اجراء گردد پس حیوان در عین اینکه در حرکات خویش آزاد و مختار است و طبیعت‏بوى میدان داده و مسیر معینى را براى وى تعیین نکرده است و تعیین مسیر را به اراده خود حیوان واگذار کرده است این تعیین ارادى و اختیارى و انتخابى حیوان همواره با اشاره غریزه صورت مى‏گیرد و بیش از این حیوان آزادى ندارد .
ولى در انسان این محدودیت نیز از بین رفته است انسان علاوه بر آنکه از لحاظ تنوع و تکامل غرائز و تمایلات غنى‏تر است از حیوان یعنى تمایلات درونى انسان منحصر به تمایل جلب غذا و آب و تمایل جنسى و چند تمایل محدود دیگر نیست‏بلکه چندین تمایل عالى بالاختصاص در انسان وجود دارد که در حیوان نیست از قبیل تمایلات زیبائى و تمایلات اخلاقى و تمایل حقیقت جوئى حکومت مستبدانه و بلا شرط غرائز نیز در انسان وجود ندارد زیرا یک اختلاف فاحش بین طرز فعالیت انسان و فعالیت‏حیوان موجود است که موجب شده حکومت مستبدانه و بلا شرط تمایلات و غرائز از بین برود و حکومت مشروط و مقرون به آزادى روى کار بیاید این اختلاف فاحش روى این جهت است که نوع فعالیت‏حیوان التذاذى است و نوع فعالیت انسان تدبیرى .
در پاورقى‏هاى جلد دوم این کتاب فرق بین فعالیت التذاذى و تدبیرى را بیان کردیم و بر سبیل احتمال گفتیم که هر چند هنوز کنه فعالیت‏هاى غریزى حیوان کشف نشده ولى باقرب احتمال حتى عجیبترین اعمال دقیق غریزى حیوانات از قبیل اعمال مورچه‏گان و زنبور عسل از نوع فعالیت التذاذى است نه فعالیت تدبیرى .
نفى ضرورت على و معلولى ملازم با آزادى و اختیار نیستفعالیت التذاذى و فعالیت تدبیرى
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma