توضیح

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
جنبه تاریخى مسائل وجودنظریه‏هائى که در این مقاله بثبوت رسید
فرضیه لاوازیه دانشمند معروف که مى‏گوید موجود معدوم نمى‏شود و معدوم موجود نمى‏شود بحسب مفهوم غیر از نظریه‏اى است که بیان شد زیرا این دانشمندان این فرضیه را از ابحاث مادیه استفاده کرده و خود نیز در علوم مادیه بحث مى‏کند و موضوع این علوم ماده است و در نتیجه ماده را مساوى با وجود گرفته و در همه اختلافات خارجى در صدد تجزیه و تحلیل اجسام از جهت ماده است و ناچار نظر به وحدت نوعى ماده فعالیتهاى علمى وى در مورد همه اختلافات ماده یک نواخت را نشان مى‏دهد و از این روى همه اختلافات را بسته به اختلاف ترکیبات ماده تشخیص داده و در همه موارد یکنوع واحد ماده یک نواخت‏یافته و فرضیه گذشته را وضع مى‏کند پس معنى فرضیه وى این خواهد بود که هر ماده که بواسطه ترکیب خاصى بصورتى افتاد پس از انحلال ترکیب باز باقى است .
مثلا اگر بگوئیم این درخت‏بید که امروز موجود است معدوم نمى‏شود معنى این سخن نظر بفرضیه لاوازیه این است که ماده معینى که در تحت‏شرایط معینه امروز شکل درخت‏بید سبز بخود گرفته پس از انحلال ترکیب درخت‏باز هما ماده است که بود و از میان نمى‏رود .
ولى فیلسوف معنى مثال را اینگونه مى‏فهمد که امروز که با وجود درخت‏بید با شرایط معینه اشغال شده دیگر با عدم وى اشغال نخواهد شد .
و همچنین نظریه دیگر طبیعى که این فرضیه را تکمیل مى‏کند هر حادثه که در جهان هستى اتفاق مى‏افتد هرگز از میان نمى‏رود نظر به بیان گذشته مفهومش اینست که چون هر عمل عکس العملى دارد که خود نیز عملى است و عکس العمل دیگرى دارد و همچنین . . . بوسیله تبدیل قهقرائى مى‏توان حادثه نخستین را پیدا کرد یعنى حادثه‏اى مانند حادثه گذشته بوجود آورد نه عین آن و گرنه شرایط زمانى و مکانى هر حادثه باید از کار بیفتد و در این صورت ناموس علیت و معلولیت‏باطل گردیده و نظام خارج و ذهن سپرى خواهد شد .
توضیحى که فلسفه مى‏تواند به این سخنان بدهد همین است و بس ولى راستى اگر کسى پیدا شود که بگوید ماده جسمانى هر صورتى را که بواسطه ترکیب پیدا مى‏کند مجموع ماده و صورت هرگز و هیچگاه حتى پس از انحلال ترکیب نیز از میان نمى‏رود و یا هر حادثه که با شرایط زمانى و مکانى معینى پیدا شده حتى پس از اختلال شرایط نیز موجود است چنین کسى باید به اور کند که همه چیز همه چیز است و فلسفه با چنین متفکرى سخنى نداشته و او را پائین‏تر از سوفسطى حقیقى مى‏شمارد زیرا سوفسطى میان اندیشه‏ها لااقل تمایز قائل است و این متفکر این خاصه را نیز ندارد .
چنین کس اگر آب بخواهد در پاسخ باید به اسب سوار شد و اگر نان بخواهد در پاسخ باید بیرون دوید زیرا همه چیز با همه چیز مساوى است .
رابعا نظر به بیانى که در نتیجه 3 گذشت مطلق واقعیت هستى هیچگاه و به هیچ فرض قابل ارتفاع و انعدام نیست‏یعنى حقیقت وجود ضرورى الوجود است .
البته با تامل در این نظریه این پرسش پیش مى‏آید که آیا این خاصه ذاتى وجود و از آن خود اوست‏یا از جاى دیگر بوى مى‏رسد براى دریافتن پاسخ تفصیلى این پرسش باید در انتظار مقاله آینده بود
جنبه تاریخى مسائل وجودنظریه‏هائى که در این مقاله بثبوت رسید
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma