تباین و کثرت وجودات

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
وحدت وجودوحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت
نظریه تباین و کثرت وجودات نظریه‏اى است که ابتداء براى هر کس تنها نظریه قابل قبول جلوه مى‏کند حکما مى‏گویند مردم عوام بحسب نظر عامیانه خویش این نظریه را انتخاب مى‏کنند .
این نظریه را معمولا بحکماء مشاء و اتباع ارسطو نسبت مى‏دهند ولى از آنجایى که این مسئله باین صورت در نزد حکماء پیشین مطرح نبوده و بعد از پیدایش نظریه عرفا این نظریه باین صورت پیدا شده نمى‏توان دسته‏اى را مدافع این نظریه معرفى کرد در کلمات ابن سینا که رئیس المشائین لقب یافته جمله‏هائى یافت مى‏شود که درست مخالف این نظریه است اساسا این مسئله این صورت را از ناحیه اصالت وجود یافته و مسئله اصالت وجود و اعتباریت ماهیات چنانکه عن قریب توضیح داد در نزد حکماء پیشین مطرح نبوده پس چگونه ممکن است آن دسته از حکما در این مسئله نظریه‏اى را صریحا انتخاب کرده باشند .
بهر حال مطابق این نظریه ملا خارج را وجودات تشکیل داده است و به عدد انواع ماهیات بلکه به عدد افراد انواع ماهیات که بر ذهن نمودار مى‏شود وجودات است و هر وجودى بالذات مباین است‏با وجود دیگرى و هیچگونه جنسیت و سنخیت و وجه اشتراکى بین وجودات نمى‏تواند بوده باشد و تنها وجه اشتراکى که در کار هست این است که از همه این امور متکثره مختلفه که هیچگونه تناسب و تجانس و سنخیتى بین آنها نیست ذهن ما مفهوم واحدى بنام مفهوم وجود انتزاع کرده است و الا بین حقایق وجودیه هیچ وجه تشابهى در کار نیست .
این نظریه شامل دو جهت است :
1- وجود امر واحد من جمیع الجهات نیست که هیچگونه کثرتى در ذات او نباشد بخلاف نظریه اول بلکه کثیر و مختلف است‏یعنى وجودات است که خارج را تشکیل داده‏اند نه وجود .
2- این وجودات متکثره همه با یکدیگر متباینند و هیچگونه وجه مشابهت و سنخیت و جنسیتى بین آنها در کار نیست‏بخلاف نظریه سوم .
دلیل بر قسمت اول اینکه هر چند ماهیات متکثره‏اى که بر ذهن ما نمودار مى‏شوند امورى اعتبارى هستند ولى بطور قطع کثرت ذهنى نماینده کثرت واقعى خارجى است زیرا ماهیت ذهنى نماینده وجود خارجى است و همان طورى که امکان ندارد واقعیت‏خارجى در کار نباشد و ذهن به گزاف تصورى از واقعیت‏خارجى پیش خود اختراع کند چنانکه در مقاله 4 گذشت همچنین امکان ندارد که واقعیت‏خارج واحد محض باشد و ذهن به گزاف ماهیات کثیره از آن واحد حقیقى انتزاع نماید و اگر وجود که تنها حقیقت عینى است واحد محض بود تصورات مختلف حسى و عقلى ما گزاف و بلا جهت‏بود پس قبول نظریه وحدت وجود مستلزم تکذیب عقل و حس و انکار یکى از بدیهى‏ترین بدیهیات است .
دلیل بر قسمت دوم همانا بساطت وجود است توضیح مطلب اینکه اگر بین دو شى‏ء یا بیشتر وجه مشترک و ملاک وحدتى باشد ناچار باید وجه امتیاز و ملاک کثرتى نیز در کار باشد پس باید حقیقت آن شى‏ء مؤلف باشد از مجموع آن ما به الاشتراک و ما به الامتیاز و البته این مطلب در امور مرکبه صادق است نه در بسائط و چنانکه با برهان اثبات شده و مورد قبول جمیع حکماء نیز هست وجود بسیط است و امکان ندارد مرکب از ما به الاشتراک و ما به الامتیاز باشد و اینگونه ترکیبات از خواص مخصوص ماهیات است پس ممکن نیست‏بین وجودى و وجود دیگر وجه مشترک و متشابهى در کار باشد پس حقایق وجودیه بسیطه هر یک حقیقتى است جدا و مستقل و مباین با سایر وجودات و هیچ سنخیتى بین آنها در کار نیست این بود استدلالى که بر تباین و کثرت وجودات مى‏توان اقامه کرد .
این استدلال صحیح نیست و پاسخ آن در ضمن بیان نظریه سوم که یگانه نظریه‏اى است که خالى از اشکال و در عین حال بسیار دقیق است روشن خواهد شد
وحدت وجودوحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma