نظریه وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
مفهوم وجود مفهومى است‏بسیط و مستغنى از تعریف استوحدت وجود
(این نظریه را که واقعیت هستى در عین اینکه گوناگون است‏یکى است مى‏توان بنام نظریه وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت نامید و چنانکه واضح است مربوط به بیان وحدت و کثرت واقعیت است .
توجیه وحدت و کثرت واقعیت از مسائل درجه اول فلسفه است و سابقه ممتد و طولانى در تاریخ فلسفه دارد .
از نظر ما پس از اصالت وجود این مسئله مهمترین مسائل فلسفه است و در غالب مسائل فلسفه و از آن جمله مسائل حرکت نتیجه‏هاى پر ارجى دارد که در جاى خود بیان خواهیم کرد روى این جهت ناچاریم توضیح بیشترى در اطراف این مسئله بدهیم قبل از ورود بمطلب نکات ذیل را بیان مى‏کنیم:
1- هر چند تحقیق در وحدت و کثرت واقعیت عینى سابقه ممتد و طولانى در تاریخ فلسفه دارد ولى از اول باین صورتى که امروز مورد مطالعه ما است نبوده بلکه تدریجا باین صورت در آمده و این جهت چنانکه خواهیم دید معلول پیشرفتهاى دیگرى است که در سایر مسائل رخ داده مخصوصا نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیات شکل و قیافه این مسئله را بکلى تغییر داده است و بدیهى است که در این مقاله با توجه باصالت وجود نظریه بالا داده شده است .
2- گاهى در ضمن مسائل فلسفى به مسائل دیگرى بر مى‏خوریم که آنها نیز کم و بیش مربوط به بیان یکنوع وحدت و یگانگى یا کثرت و بیگانگى موجودات جهان است مثل تحقیق در اینکه آیا همه موجودات جهان از اصل واحد بیرون آمده‏اند یا اینکه آیا بر همه موجودات نظام واحد حکومت مى‏کند و همه تحت قانون واحد یا اراده واحدى اداره مى‏شوند یا اینکه آیا همه موجودات بسوى غایت واحد و هدف واحدى مى‏شتابند آن اصل واحد یا آن نظام واحد یا آن غایت واحد چیست .
البته این مسائل نیز به نوبه خود یک سلسله بحثهاى کلى و عمومى است و همه مربوط به بیان یکنوع وحدت و یگانگى یا کثرت و بیگانگى واقعیتهاى عینى است و فلسفه باید به پاسخ آنها بپردازد ولى آنچه فعلا مطمح نظر ما است غیر از اینها است و از نظر فنى مهمتر و اساسى‏تر و مقدم بر آن مسائل است و اول باید تکلیف این مسئله روشن شود تا بعدا بانها نوبت‏برسد .
3- سابقا یادآورى شد و از ضمن مسائل گذشته نیز معلوم شد که مسائل وجود که در این مقاله طرح شده بعضى صرفا جنبه ذهنى دارد و بعضى صرفا جنبه عینى و بعضى ذو جنبتین است مسئله وحدت و کثرت واقعیت صد در صد جنبه عینى دارد و محتاج به توضیح نیست که این مسئله یک مسئله کلى و عمومى است و سراسر هستى که ماوراء آن نیستى و عدم است‏یعنى ماوراء ندارد موضوع بحث آن است .
در ابتداء این مقاله گفتیم که یکى از دو اصل متعارف ما که مبدا شروع سیر فلسفى ما نیز هست و سرحد فلسفه و سفسطه باید شمرده شود این اصل است واقعیتى هست و موجودى داریم و جهان هیچ در هیچ و موهوم محض نیست .
این اصل براى ما یک اصل غیر قابل تردیدى بود که به هیچ وجه نمى‏توانستیم در آن تردید کنیم سپس گفتیم که یک امر غیر قابل تردید دیگرى نیز داریم و آن اینکه ذهن بتکثیر این اصل مى‏پردازد و مظاهر گوناگونى برایش پیدا مى‏کند و امور متکثره و مختلفه‏اى ماهیات از قبیل انسان و درخت و خورشید و سنگ و عدد و مقدار و هزارها چیز دیگر را تحت عنوان موجود در مى‏آورد و قهرا اصل اولى موجودى داریم بصورت موجوداتى داریم در ذهن جلوه مى‏کند .
حالا باید ببینیم این کثرتى که بر ذهن جلوه مى‏کند حقیقى است‏یا موهوم یعنى این کثرت ذهنى نماینده کثرت واقعى موجودات است‏یا آنکه ذهن بغلط کثرات مى‏بیند و موجودات فرض مى‏کند و این کثرت ذهنى به هیچ وجه نماینده کثرتى در واقع و نفس الامر نیست .
با توجه بمسئله اصالت وجود که در پیش گذشت‏شکل و قیافه این مسئله عوض مى‏شود در مسئله اصالت وجود گفتیم که ماهیات که ذهن آنها را امورى واقعیت‏دار و ذى وجود فرض مى‏کند همه امورى ذهنى و انتزاعى هستند و تنها چیزى که واقعیت دارد و ملا خارجى را تشکیل داده است همانا خود وجود و واقعیت است‏بنابر این پس هر جا که پاى تحقیق از عینیت‏خارجى به میان مى‏آید ماهیات را براى همیشه باید از حوزه تحقیق خارج کرد و پاى وجود را به میان کشید در اینجا نیز که سخن وحدت و کثرت عینیت‏خارجى در میان است قهرا باید وجود را موضوع بحث وحدت و کثرت قرار داد .
اگر ماهیات را ما امورى عینى و واقعى بدانیم و آنها را ملاک بحث در این مسئله قرار دهیم جاى گفتگو در کثرت واقعیت عینى نیست زیرا بالبداهه این ماهیات که در ذهن ما جلوه‏گر هستند متکثر و مختلف و متباین هستند و فرض اینست که عینا همین امور متکثره و متباینه واقعیت عینى را تشکیل مى‏دهند پس واقعیت عینى از امور متکثره متباینه‏اى تشکیل یافته است .
و اما اگر وجود را امرى عینى و اصیل و ماهیات را اعتبارات ذهن بدانیم جاى این گفتگو هست زیرا وجود از لحاظ ذهن ما مفهوم واحدى بیش نیست و باید تحقیق کرد که آیا حقیقت وجود که طارد عدم و تشکیل دهنده خارج است واحد است‏یا کثیر اگر واحد است چگونه امر واحد من جمیع الجهات منشا انتزاع ماهیات کثیره متباینه شده یعنى چرا ذهن ما انواع کثیره و افراد مختلفه دریافت مى‏کند و اگر کثیر است کثرت در وجود چه نحو است و در این صورت چرا وجود بیش از مفهوم واحد در ذهن ما ندارد .
با توجه به شکلى که این مسئله روى اصالت وجود و اعتباریت ماهیت‏بخود مى‏گیرد و با توجه بنظریات عمده‏اى که در اینجا ابراز شده مى‏توان این مسئله را باین صورت طرح کرد آیا وحدت محض بر واقعیت وجود حکمفرما است‏یا کثرت محض یا هم وحدت و هم کثرت .
در باب وحدت و کثرت وجود سه نظریه است: 1- وحدت وجود 2- کثرت و تباین وجودات 3- وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت تشکک وجود
مفهوم وجود مفهومى است‏بسیط و مستغنى از تعریف استوحدت وجود
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma