اصالت وجود و واقعیت

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
مفهوم هستى مشترک معنوى یا لفظىاصالت وجود یا ماهیت
اکنون باید دید با در نظر گرفتن اینکه هر چیز در خارج یک واحد واقعیت‏دار بیش نیست و ما دو مفهوم مختلف ماهیت و هستى از وى مى‏گیریم اصالت از آن کدام یک از این دو جهت است‏یعنى آیا مفهوم انسان از واقعیت که مبغوض ایده‏آلسیت مى‏باشد حکایت مى‏کند یا مفهوم هستى .
(این همان سؤال سومى است که در پا ورقى پیش گفتیم که پس از پیمودن مرحله دوم و اذعان به اینکه مثلا انسان هست درخت هست‏سفیدى هست . . .یعنى پس از تولید و تکثیر اصل کلى واقعیتى هست و یافتن امور واقعیت‏دار متعددى براى ذهن پیش مى‏آید .
ما بعد از قبول اصل کلى واقعیتى هست که حد فاصل رئالیسم و ایده‏آلیسم و قدم اول جدا شدن از عالم خیال بینى و دخول در عالم واقع بینى بود به تولید و تکثیر این اصل پرداختیم و امور واقعیت‏دار گوناگونى یافتیم و دیدیم که امورى چند از قبیل انسان و درخت و جسم و خط و سطح و حجم و سفیدى و گرمى و غیره هست و در ذهن خویش اذعان و تصدیق قطعى بواقعیت داشتن این امور را یافتیم سپس به بررسى حال ذهن خود پرداختیم و دیدیم که اولا ذهن از هر یک از این امور واقعیت‏دار صورتى پیش خود دارد مغایر با صورتى که از وجود و هستى پیش خود دارد زیادت وجود بر ماهیت و ثانیا مفهوم وجود یا هستى یک مفهوم عام و مشترکى است که بمعناى واحد و مفهوم واحد بر همه این امور واقعیت‏دار منطبق مى‏شود اشتراک معنوى وجود پس از این بررسى مختصر ذهنى نتیجه سومى نیز گرفتیم و آن اینکه پس ما از هر چیز واقعیت‏دار که اذعان و تصدیق بواقعیت داشتنش داریم دو مفهوم در ذهن خویش داریم یکى همان مفهوم عام و مشترک یعنى وجود که به همه این امور واقعیت‏دار منطبق است و مشترک فیه همه آنها است و یکى هم یک مفهوم اختصاصى در مورد هر یک على‏حده که فقط بمورد معین اختصاص دارد مثل مفهوم انسان و مفهوم آتش و مفهوم سنگ که هر یک بمورد معین قابل انطباق است که اصطلاحا ماهیت نامیده مى‏شود .
در اینجا دو سؤال پیش مى‏آید یکى اینکه منشا پیدایش هر یک از آن مفاهیم اختصاصى و همچنین منشا پیدایش آن مفهوم عام و مشترک در اذهان چیست و چگونه و از چه راه این مفاهیم و تصورات در ذهن نقش مى‏بندد این سؤال بیشتر جنبه علم النفسى دارد و در مقاله 5 مشروحا بان پاسخ داده شده است و دیگر اینکه پس از اینکه دانستیم از هر امر واقعیت‏دارى که اذعان بواقعیت داشتنش داریم در ذهن خود دو مفهوم و دو تصور داریم ماهیت وجود کدامیک اصیل و کدامیک اعتبارى است آیا هر دو اصیل است‏یا هر دو اعتبارى است‏یا آنکه وجود اصیل است و ماهیت اعتبارى و یا بعکس ماهیت اصیل است و وجود اعتبارى این مسئله است که در عین اینکه جنبه ذهنى دارد صد در صد فلسفى است و جنبه عینى دارد و شناخت واقعیت موقوف بانست‏بلکه اساسى‏ترین مسئله شناخت واقعیت همین مسئله است .
مقدمتا بیان چند مطلب لازم است:
1- اصالتى که در اینجا مورد نظر است‏بمعناى عینیت و خارجیت است در مقابل اعتباریت که بمعناى عدم عینیت و خارجیت و محصول ذهن بودن است معمولا در اصطلاحات فلسفى جدید اصالت‏بمعناى تقدم و اصل بودن در مقابل نتیجه بودن و فرع بودن استعمال مى‏شود مثلا مى‏گویند آیا اصالت‏با ماده است‏یا با روح بدیهى است که مقصود نه اینست که کدامیک عینیت‏خارجى دارد و کدامیک اعتبار ذهن است‏بلکه مقصود اینست که آیا ماده به منزله اساس است و روح خاصیت و نتیجه ترکیبات آن است‏یا آنکه روح به منزله اساس است و ماده نتیجه او است .
مفهوم هستى مشترک معنوى یا لفظىاصالت وجود یا ماهیت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma