2-کلام سخن

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
1-اصل ملک3-ریاست و مرئوسیت و لوازم آنها
نیازمندى به ساختن سخن و وضع لفظ دلالت کننده از چیزهائى است که انسان و غالب جانوران صدادار تا آنجا که میدانیم در اولین مرحله اجتماع پى بان مى‏برند زیرا هر اجتماع کوچک یا بزرگ احتیاج افراد خود را به فهمیدن مقاصد و منویات همدیگر تثبیت مى‏کند .
و البته این ساخته اجتماعى نیز مانند سایر ساخته‏هاى پر شاخ و برگ اجتماعى نخستین بار بطور خیلى ساده از یک فطرت بسیار ساده و بى آلایش سر چشمه گرفته است و چنانکه میان نوزادان حیوانات و مادرهاى آنها در نخستین تفهیم و تفهم و همچنین در فهمانیدن و فهمیدن نوزادان انسانى مشاهده مى‏نماییم این کار از محسوسات شروع مى‏شود چنانکه مرغ بجهت فهمانیدن جوجه برابر چشم او نوک منقار به دانه زده و برداشته و مى‏خورد و جوجه نیز همان کار را کرده و رفع حاجت گرسنگى خود را حس مى‏کند و اگر چنانچه جوجه غافل بوده باشد مرغ صدائى کرده و این کار را انجام مى‏دهد و جوجه نیز بموجب غریزه بحث از علل و حوادث که غریزه حیوانى است متوجه جهت صدا شده و کار مادر را دیده و خود نیز با تقلید همان کار را انجام مى‏دهد و نظایر این کار در انسان و سایر حیوانات زیاد مى‏باشد و چنانکه مى‏بینیم در این مرحله دلالت صدا بمعنى مقصود دلالت عقلى بوده و بالملازمه است و خود معنى مقصود با وجود خارجى بمخاطب نشان داده مى‏شود و همه صداها در افاده این غرض یکسان بوده و تمیزى لازم نیست ولى پس از چند بار تکرار ذهن مخاطب میان مقصود و صدا یک نحو ملازمه نظیر تداعى معانى معتقد شده با شنیدن صدا از دور بسوى مادر به قصد دانه مى‏شتابد .
و از طرف دیگر اختلاف احساسات درونى مانند مهر و کینه و دوستى و دشمنى و انفعال و شفقت و تملق و شهوت جنسى و غیر آنها در شکل صدا اختلافاتى غیر قابل انکار بوجود مى‏آورد و باین وسیله صداها تنوع پیدا کرده و کم و بیش تمیز و تعدد مى‏پذیرند و در این مرحله مستمع یک گام فراتر گذاشته و با صداهاى مختلف به مقاصد نسبتا گوناگونى استدلال کرده و به چیزهائى غایب از حواس پى مى‏برد ولى باز چنانکه روشن است دلالت صدا بر مقصود عقلى و طبیعى است و در این حال ذهن مستمع و خاصه انسان به رابطه میان حادثه و صداى ویژه وى کم و بیش آشنا مى‏گردد و کم کم حوادث را با صداهاى ملازم وجود آنها حمایت مى‏نماید و در نتیجه حروف تهجى از همدیگر تمیز پیدا کرده و کلمات مرکبه پیدا مى‏شود چنانکه مى‏بینیم مقدار زیاد و معتنابهى از کلمات در لغتهاى گوناگون حکایت اصواتى است که در حوادث صدادار مقارن حادثه پیدا مى‏شوند و در این باب استعمال اشاره با دست و سر و چشم و سایر اعضاء زیاد مؤثر هستند و مقارن این احوال دیگر انسان به مجرد شنیدن کلمه بى توقف به یاد حادثه مى‏افتد و دلالت عقلى و طبعى جاى خود را بدلالت لفظى مى‏دهد و انسان با پیدا کردن شعور باین خاصه کار تکلم را یکسره مى‏نماید تا کار بجائى مى‏رسد که انسان هنگام سخن گفتن یا سخن شنیدن از الفاظ غفلت کرده و تنها متوجه معنى مى‏شود چنانکه گوئى معنى را مى‏گوید یا مى‏شنود یعنى معنى بحسب عقیده وى خود لفظ گردیده و از این جا است که زشتى و زیبائى محبوبیت و منفوریت معنى در لفظ تاثیر کرده و گاهى مى‏شود که صفتى از معنائى به لفظى و از لفظ بمعناى دیگر و همچنین ... سرایت مى‏کند این جا است که کار اعتبار تمام شده و بحسب اعتبار لفظ عین معنى مى‏شود .
نگاه اختلاف محیطهائى که افراد انسان بواسطه مهاجرت و انشعابات قومى بوجود آورده‏اند از یک طرف و وضع الفاظ تازه بواسطه مواجهه با احتیاجات تازه بواسطه تکامل زندگى اجتماعى از طرف دیگر و انتخاب اخف و اسهل از طرف دیگر موجب اشتقاق لغتهاى متنوعه از یک لغت اصلى و بروز و ظهور تهجى‏هاى گوناگون در محیطهاى مختلف شده و تکلمات کامله صورت مى‏پذیرد .
در همه کلمات لفظ نماینده معنى گردیده و بلکه در ظرف اعتبار و محیط تفهیم و تفهم خود معنى مى‏گردد
1-اصل ملک3-ریاست و مرئوسیت و لوازم آنها
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma