دستگاه طبیعت و دستگاه نفسانیات در ساختمان وجودى انسان

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
چرا ادراکات اعتبارى نمى‏توانند با ادراکات حقیقى ارتباط تولیدى پیدا کنند؟سخن شوپنهاور
(در ساختمان وجودى انسان و هر حیوانى دو قسمت دیده مى‏شود دستگاه طبیعت دستگاه نفسانیات .
حیوان از طرفى داراى جهازات بدنى و طبیعى از قبیل جهازات تنفس و تغذیه و تولید مثل و غیره است که هر یک از آنها اعمال ویژه‏اى را در وجود موجود زنده با طرز شگفت‏انگیزى انجام میدهند که در کتب تشریح و فیزیولوژى حیوانى مسطور است و از طرف دیگر مجهز به دستگاه شعور و اندیشه و میل و لذت و اراده و خواهش است که آن نیز با طرز مخصوصى در کار و فعالیت است و در کتب علم النفس مسطور است .
در قسمت اول نباتات با حیوانات کم و بیش شریکند یعنى نباتات نیز داراى جهازات طبیعى از قبیل تنفس و تغذى و تولید مثل هستند و این جهازات براى بقاء فرد یا بقاء نوع فعالیت مى‏کنند و همان غایتى را که جهازات طبیعى حیوانى بنفع حیوان تحصیل مى‏کنند جهازات نباتى بنفع نبات تحصیل مى‏کنند با این فرق که جهازات نباتى معمولا ساده‏تر و بسیط تر و جهازات حیوانى مفصلتر و وسیعتر و زیادتر است و قهرا احتیاجات بیشترى را براى حیوان تولید مى‏کند و از طرف دیگر تغذى نبات از موادى است که معمولا در دسترس وى هست از قبیل هوا و مواد خاکى و رطوبت‏بخلاف حیوان که معمولا از مواد نباتى یا حیوانى باید تغذى کند و این خود بر احتیاجات وجودى حیوان مى‏افزاید و او را مجبور مى‏کند که نقل مکان داده از نقطه‏هاى دور دست تحصیل غذا نماید .
حیوان در اثر اینکه از طرفى ساختمان وجودى وى وسیعتر و نیازمندیهاى بیشترى دارد و از طرف دیگر ما یحتاج زندگانى‏اش در دسترس وى نیست ناچار است‏براى آنکه قسمت مهم ما یحتاج خود را تحصیل کند به تکاپو و جنبش بپردازد و موادى را که مورد نیازمندى وى ست‏براى استفاده خود آماده سازد
تکاپو و جنبش حیوان براى تحصیل ما یحتاج حیات و آماده ساختن مواد مورد نیاز با هدایت و راهنمائى و فعالیت آن قسمت دیگر از ساختمان وجودى حیوان یعنى دستگاه شعور و اندیشه و میل و لذت و اراده انجام مى‏یابد از اینرو طبیعت‏حیوانى براى وصول باهداف و غایات کمالى خود نیازمند بمیانجى شدن شعور و ادراک و میل و لذت و خواهش است‏بخلاف طبیعت نباتى که بواسطه وضع مخصوص خود راه تکامل خود را بدون واسطه شدن این امور طى مى‏کند .
ما در این مقاله نمى‏خواهیم وارد کیفیت‏ساختمان طبیعى وجود حیوانات و طرز فعالیت اعضاء و اجزاء بدن حیوانات بشویم و قسمتى از تشریح یا علم وظائف الاعضاء را براى خواننده محترم بیان کنیم و یا اینکه وارد موضوعات علم النفسى بشویم و از غرائز و تمایلات و شعور و ادراک حیوانات و بالاخص انسان صحبت‏بداریم و البته این هر دو قسمت‏بسیار شیرین و دلکش و سودمند است و علماء حیوان شناسى از یک طرف و علماء علم النفس از طرف دیگر تحقیقات بسیار مفید و سودمندى در هر دو قسمت نموده‏اند و مخصوصا در قرون اخیر پیشرفتهاى فوق العاده و قابل ملاحظه‏اى در هر دو قسمت‏حاصل شده و دانشمندان نتیجه زحمات خود را در اختیار عموم علاقه‏مندان به علم و دانش گذاشته‏اند و همچنین نمى‏خواهیم در اینجا وارد این مبحث فلسفى بشویم که آیا نفسانیات حیوان جنبه مادى دارد و از خواص معینه تشکیلات مادى بدن حیوان است و یا وجود مستقل دارد و باصطلاح معمول فلسفى جدید آیا اصالت‏با روح است‏یا با ماده یا با هر دو یا با هیچکدام هیچیک از این قسمتها مربوط به مدعاى این مقاله نیست .
آنچه مربوط به مدعاى این مقاله است کیفیت میانجى شدن و واسطه واقع شدن ادراکات حیوان است میان طبیعت‏حیوانى و غایات و اهداف آن و البته آن هم نه تمام ادراکات بلکه قسمتى از ادراکات که ما آنها را ادراکات اعتبارى مى‏خوانیم و اگر احیانا وارد قسمتهاى دیگر بشویم بر سبیل مقدمه خواهد بود در اینجا تذکر چند نکته لازم است:
1- همانطورى که در مقدمه مقاله تذکر دادیم اصل کوشش براى حیات قانون عمومى موجودات زنده است و گفتیم که موجود زنده در یک کوشش دائمى است و آن کوشش به طرف جلب نفع و فرار از زیان متوجه است البته فعالیت و کوشش دائم اختصاص به حیوان ندارد نباتات بلکه جمادات نیز در یک فعالیت دائم هستند چه یک قطره و ذره بیکار نیست و مى‏توانگفت وجود مساوى با فعالیت است و موجود غیر فعال نداریم ولى آنچه بالاختصاص در باره حیوان گفته مى‏شود یک نوع فعالیت مخصوص است که از آن به کوشش براى حیات یا کوشش براى بقاء تعبیر مى‏شود یعنى کوشش حیوان در یک جهت و مسیر معین است و آن حیات و بقاء خود حیوان است و بتعبیر دیگر حیوان در یک فعالیت و کوشش دائمى براى خود است و همه کوششهاى حیوان گرد یک نقطه مرکزى مى‏چرخند و آن حیات و بقاء خود حیوان است و همین قانون حیاتى است که تنازع بقاء را در حیوانات بوجود آورده است و عن قریب آنجا که از اصل استخدام سخن به میان مى‏آید بحث مفصلترى در اطراف این مطلب خواهد شد .
2- قبلا اشاره کردیم که حیوان بواسطه وضع خاص ساختمان بدنى و جهازات طبیعى که دارد نیازمند است که پاره‏اى از احتیاجات طبیعى خود را با میانجى شدن اندیشه و اراده و میل و لذت رفع کند بر خلاف نبات که وضع ساختمان وجودیش طورى است که نیازمند بمیانجى شدن این امور نیست اکنون اضافه مى‏کنیم که دقت و مطالعه در حال حیوانات این معنى را مى‏رساند که بموازات هر یک از آن احتیاجات طبیعى که نیازمند بوساطت امور نفسانى مزبور است در دستگاه نفسانى وى میلها و غرائزى تعبیه شده که حیوان را به طرف رفع نیازمندى طبیعت رهبرى مى‏کند مثلا حیوان براى رشد و نمو به مواد غذائى احتیاج دارد که از خارج باید تهیه شود بموازات این احتیاج طبیعى میل به غذا و لذت از خوردن آن در دستگاه نفسانى وى هست و آن تمایل است که هیجان آمیخته به لذتى در حیوان ایجاد مى‏کند و حیوان براى ارضاء آن تمایل بجانب غذا حرکت مى‏کند و آنرا در اختیار دستگاه هضم قرار مى‏دهد و یا آنکه در دستگاه طبیعت وى جهاز دیگرى است‏بنام جهاز تناسل و این جهاز بقاء نوع حیوان را تامین مى‏کند بموازات این جهاز طبیعى در دستگاه نفسانیات حیوان غریزه و تمایل مخصوصى هست‏بنام غریزه جنسى و میل جنسى این تمایل در موقعى که جهازات طبیعى آماده انجام دادن وظیفه خود براى بقاء نوع است هیجانى در حیوان پدید مى‏آورد و حیوان براى آنکه آن تمایل را ارضاء و آن هیجان را تسکین دهد بدنبال عملى که این نتیجه را مى‏دهد میرود .
خلاصه اینکه بموازات احتیاجات طبیعت‏حیوانى یک سلسله تمایلات و غرائز مخصوص در وجود حیوان است که وجود آن احتیاجات را اعلام و حیوان را وادار به تکاپو و جنبش مى‏نماید البته نمى‏خواهیم مدعى شویم که تمام تمایلاتى که در وجود حیوان و بالاخص انسان است‏بازاء یکى از احتیاجات طبیعى است زیرا تمایلاتى در وجود انسان هست که مبناى طبیعى نمى‏توان براى آنها پیدا کرد و آن تمایلات نماینده یک احتیاجات وجودى دیگرى در انسان است علاوه بر احتیاجات طبیعى و هم در مقام بیان این جهت نیستم که از تمایلات زیادى که در وجود حیوان هست کدامیک از آنها اصلى و کدامیک فرعى است و اساس تمایلات حیوان و بالاخص انسان چیست و شاید در این مقاله جائى برسد که در اطراف این دو قسمت که از مهمات مسائل علم النفسى و فلسفى است‏بحث کنیم بلکه مدعاى ما در اینجا اینست که بازاء هر یک از احتیاجات طبیعى حیوان که از راه حرکت و تکاپو و جنبش حیوان باید تامین بشود تمایلات و غرائزى هست که حیوان را وادار و به طرف اعمالى که نتیجتا آن منظور را مى‏دهد رهبرى مى‏کند .
3- در عین اینکه هر یک از جهازات طبیعى حیوان با تمایل و غریزه و اندیشه‏هاى مربوطه بان واقعا مرتبط و پیوسته است و بالاخره از همه آنها منظور واحدى تامین مى‏شود و همه به منزله یک دستگاهند که براى یک منظور واحد بوجود آمده‏اند نکته قابل توجه اینست که طرز فعالیت این دو قسمت قسمت طبیعى و قسمت نفسانى چنان نمودار میسازد که این دو قسمت مجزا از یکدیگرند و هر یک براى خود و براى یک غایت و هدف جداگانه و مختص بخود کار مى‏کنند و بحسب تصادف نتیجه یکى از این دو قسمت‏بنفع دیگرى هم تمام مى‏شود .
شما از انسان عالم صرف نظر کنید و وضع کودک یا حیوان یا انسان بسیط را مورد مطالعه خود قرار دهید کودک یا حیوان یا انسان بسیط در دستگاه مربوط به تغذیه وى مثلا احتیاج به غذا پیدا مى‏شود و او بدون آنکه از این احتیاج طبیعى آگاه شود و بداند که بدن احتیاج به بدل ما یتحلل دارد و فایده غذا از لحاظ طبیعى چیست‏بلکه بدون آنکه از وجود معده و دستگاه هضم و جذب و دفع آگاهى داشته باشد و بدون آنکه توجهى بحیات و بقاء خود داشته باشد فقط احساس مخصوصى در خود مى‏یابد که ما نام آنرا گرسنگى مى‏خوانیم آنگاه میل به سیرى و لذتى که از این راه حاصل مى‏شود در دستگاه نفسانى وى شروع به فعالیت مى‏کند و اندیشه سیر شدن باید سیر بشوم را در وى پدید مى‏آورد تا بالاخره منجر به اراده و حرکاتى در ظاهر بدن که مظهر آن تمایل و آن اندیشه است مى‏شود و هم چنین وقتى که بدن آماده انجام اعمالى که منجر به تولید مثل مى‏گردد بشود حیوان بدون آنکه از احتیاج طبیعى بدن خود آگاه شود و بدون آنکه نتیجه طبیعى عمل خود را که بقاء نوع است‏بداند فقط احساس مخصوصى در خود مى‏یابد و اندیشه کارى که منجر بارضاء تمایل نفسانى وى است در وى پدید مى‏آید تا بالاخره آن تمایل و آن اندیشه منجر به انجام اعمال مخصوص مى‏شود حیوان در افعال خود که از روى قصد و اراده انجام مى‏دهد منظور و مقصود دارد ولى آن منظورى که در شعور حیوان منعکس مى‏شود غایت طبیعى افعال نیست‏بلکه کسب لذت و ارضاء تمایلات است .
حیوان بلکه انسان در افعال قصدى و ارادى خود صرفا مطیع تمایلات و عواطف و احساسات درونى خویش است و کارهایى که در طبیعت و براى رسیدن طبیعت‏بمقصد و هدف خویش انجام مى‏دهد از راه اطاعت تمایلات درونى خود و براى وصول بلذات نفسانى خود انجام مى‏دهد
چرا ادراکات اعتبارى نمى‏توانند با ادراکات حقیقى ارتباط تولیدى پیدا کنند؟سخن شوپنهاور
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma