درون‏بینى بهترین راه براى تشخیص امور ذهنى و اعمال نفسانى

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
نظریه محققین فلاسفه اسلامىسخن ابن سینا در نمط سوم اشارات
ما فعلا نمى‏توانیم وارد بیان روشها و اسلوبهاى گوناگون که در علوم مختلف معمول ست‏بشویم همین قدر در مقام پاسخ باین شبهه کودکانه مى‏گوییم باتفاق دانشمندان ما براى تشخیص امور ذهنى و اعمال نفسانى و کیفیت و نحوه وجود آنها هیچ راهى بهتر از مراجعه مستقیم به ضمیر خود و درون‏بینى نداریم و این نحوه مطالعه اگر با تجهیزات منطقى و فلسفى کامل شخص مطالعه کننده توام باشد بنتائج قطعى و یقینى مى‏رساند .
روانشناسى جدید در میان روشهاى گوناگونى که بکار مى‏برد این روش را که بعنوان روش داخلى یا روش ذهنى یا درون‏بینى یا دانستن بلا واسطه خوانده مى‏شود بعنوان اصلى‏ترین روشها مى‏شناسد .
فیلیسین شاله در متودولوژى فصل روانشناسى مى‏گوید حوادث مادى چون در مکان جاى دارد بوسیله حواس شناخته مى‏شود و مردم بسیارى مى‏توانند آنها را دریابند مثلا خورشید را همه مى‏بینند و گرمى آنرا همه حس مى‏کنند اما حوادث نفسانى چون در مکان واقع نیست‏بواسطه حواس هم شناخته نمى‏شود فقط آنچه آنها را درمى‏یابد همان وجدان است چنانکه از هیجانى که در اندرون من خسته دل رخ مى‏دهد و حکمى که مى‏کنم و تصمیمى که مى‏گیرم تنها خود من وجدان و آگاهى دارم و این حوادث روحى را مستقیما فقط وجدان خود شخص میتواند دریابد نه با چیزى دیگر یعنى خودشان را بى‏واسطه مى‏فهمیم یعنى شنیدن من بخودى خود شنیدن من است نه اینکه در آغاز پیدایش یک پدیده مجهول بوده و پس از آن با عکس بردارى و صورت‏گیرى فهمیده مى‏شود که شنیدن من است پس واقعیت‏خارجى این رشته کارها و ادراک آنها یکى است‏یعنى با علم حضورى معلوم مى‏باشد .
و همچنین (تا اینجا سه نوع علم حضورى بیان شد:
1- علم حضورى نفس بذات خود .
2- علم حضورى نفس به کارهائى که دایره وجودش اتفاق مى‏افتد .
3- علم حضورى نفس به قوا و ابزارهایى که بوسیله آنها این کارها را انجام مى‏دهد .
نکته‏اى که در اینجا احتیاج به توضیح و تذکر دارد اینست که در مشاهده آثار و افعال قسم دوم و همچنین مشاهده قوا و ابزار نفسانى قسم سوم از آن جهت که این پدیده‏ها از ملحقات و مراتب وجود من هستند و بحسب واقعیت و وجود با واقعیت و وجود من پیوسته هستند به طورى که وجودشان عین اضافه و نسبت است و فرض انقطاع نسبت عین فرض نابودى آنها است هیچگاه متصور نیست که ذهن این دو قسم را جدا از شهود خود من شهود کند مثلا آنجا که ذهن دیدن خود را شهود مى‏کند چون دیدن خود را شهود مى‏کند دیدنم با اضافه به میم نه دیدن مطلق را پس شهود دیدن خود همواره ملازم است‏با شهود خود .
ما در پاورقى‏هاى مقاله 3 جلد اول استدلال معروف دکارت را مى‏اندیشم پس هستم که از وجود اندیشه بر وجود نفس استدلال مى‏کند مخدوش دانستیم و گفتیم انسان در مرحله قبل از آنکه وجود اندیشه را در خود بیابد وجود خود را مى‏یابد و خود دکارت که مى‏گوید مى‏اندیشم معلوم مى‏شود که اندیشه مطلق را نیافته بلکه اندیشه مقید را با اضافه بمیم مى‏اندیشم یافته پس قبل از آنکه اندیشه خود را بیابد خود را یافته است .
عجب اینست که بعضى از دانشمندان اروپا و بعضى از دانشمندان ایرانى که در آثار ابن سینا مطالعاتى دارند گمان کرده‏اند که برهان معروف انسان معلق در فضا که شیخ براى اثبات تجرد نفس اقامه کرده با برهان معروف دکارت یکى است و برهان دکارت عینا متخذ از ابن سینا است .
یکى دانستن این دو برهان اشتباه بزرگى است زیرا ابن سینا از طریق مشاهده بلا واسطه و مستقیم خود نفس قسم اول از اقسام علم حضورى وارد شده و دکارت از طریق شهود آثار نفسانى قسم دوم وارد شده و وجود اندیشه را واسطه و مبنا قرار داده و آنرا دلیل بر وجود نفس گرفته است .
نظریه محققین فلاسفه اسلامىسخن ابن سینا در نمط سوم اشارات
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma