نظریه حسیون

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
اصول فلسفه وروش رئالیسم - ج1
نظریه دکارتنظریه کانت
در مقابل عقلیون دسته دیگرى از فلاسفه هستند که آنها را حسیون مى‏گویند این دسته هر چند با دسته اول در موضوع فطریات مخالفند و همین اختلاف نظر آنها را از یکدیگر متمایز کرده و موجب جدالها و تالیف کتابها از طرف هر یک براى اثبات نظریه خود و ابطال نظریه مخالف شده اما در نفى ارزش محسوسات عقیده دکارت را که سر دسته عقلیون است قبول دارند .
ژان لاک 1622 - 1704 م انگلیسى که سر دسته حسیون بشمار میرود از دانشمندان بزرگ اروپا است و در روانشناسى نظریات قابل توجهى دارد در باره محسوسات مى‏گوید منکر موجودات محسوس شدن چندان معقول نیست و البته یقین بر آنها هم مانند یقین بر معلومات وجدانى آن چیزهایى که ذهن بى واسطه نسبت میان موضوع و محمول را تصدیق مى‏کند مثل علم نفس بوجود خود و اینکه سه با یک و دو برابر است و اینکه مثلث غیر از مربع است و معلومات تعقلى آن چیزهایى که ذهن براى درک نسبت میان موضوع و محمول احتیاج بتصور معانى دیگر دارد مانند علم به اینکه مجموع زوایاى مثلث مساوى با دو قائمه است و یا اینکه جهان آفریدگار دارد نیست و از نظر علمى و فلسفى مى‏توان آنها را در زمره گمانها و پندارها بشمار آورد ولى در امور زندگى دنیوى البته باید بحقیقت محسوسات یقین داشت .
ژان لاک در باب تقسیم خواص جسم نیز همان عقیده دکارت را دارد و مى‏گوید خاصیت‏بر دو قسم است‏بعضى ذاتى جسمند و از آن منفک نمى‏شوند و آنها را خاصیت نخستین مى‏نامیم مانند جرم و بعد و شکل و حرکت‏یا سکون بعضى خاصیتها مربوط بذات جسم نیستند و عرض‏اند و فقط احساساتى هستند که بواسطه خاصیتهاى نخستین در ذهن ایجاد مى‏شوند مانند رنگ و بو و آنها را خاصیتهاى دومین مى‏گوییم .
البته اینجا این اشکال پیش مى‏آید که در صورتى که ما جمیع معلومات خود را نسبت‏به عالم خارج بحسب نظر لاک مستند بحس میدانیم و فرض اینست که حس ارزش یقینى ندارد پس از چه راه مى‏توانیم حکم کنیم که بعضى از خاصیتهاى جسم ذاتى آنها هستند و بعضى عرضى و بعبارت دیگر بعضى حقیقى هستند و در خارج واقعیت دارند و بعضى دیگر صرفا ذهنى در صورتى که همه آنها بوسیله حس ادراک شده‏اند و چه دلیلى هست که خاصیتهاى نخستین نیز مانند خاصیتهاى دومین ذهنى محض نباشند .
این اشکال است که بعضى از دانشمندان مانند ژرژبرکلى که عقیده لاک را در باب صالت‏حس پسندیده‏اند وادار کرده است که جمیع محسوسات را ذهنى بدانند و بعلاوه بنا بر اصالت‏حس که لاک قائل است از چه راه براى یک سلسله معلومات که آنها را وجدانیات یا بدیهیات نامید و یک سلسله معلومات دیگر که آنها را امور تعقلى و استدلالى خواند که در بالا در ضمن نقل کلمات خودش اشاره شد ارزش یقینى قائل است آیا بنا بر اصالت‏حس با قبول این جهت که حس خطا کار است مى‏توان براى غیر معلومات حضوریه علم نفس بخود و به اندیشه و افعال و قواى خود ارزش یقینى قائل شد .
در هر صورت عقیده حسیون نیز در باره محسوسات مانند عقیده عقلیون است و براى آنها ارزش نظرى و معرفتى قائل نیستند در میان فلاسفه جدید مخصوصا از قرن نوزدهم به بعد شاید کسى یافت نشود که نظریه قدما را در باب محسوسات بپذیرد .
در قرن نوزدهم نظریه آتمیسم که ابتداء از طرف ذیمقراطیس در قرن پنجم قبل از میلاد در یونان ابراز شده بود در اروپا قوت گرفت و معلوم شد جسم بر خلاف نظریه قدما آن طور که ابتداء بنظر مى‏رسد یک متصل واحد نیست‏بلکه مرکب است از ذرات بسیار کوچک که جسم واقعى آنها هستند اختلاف و تنوع اجسام محسوس تنها در اثر اختلاف شکل و اندازه و وضع ذرات آنها است و آن ذرات دائما در جنبش و حرکت هستند و آنچه منشا دیدن و شنیدن و سایر احساسها مى‏شود غیر از همان ذرات که در حرکت هستند چیز دیگرى نیست و آنچه ما را بوسیله حواس خود بعنوان رنگ یا طعم یا بو یا صوت ادراک مى‏کنیم عینیت‏خارجى ندارند فقط یک سلسله حالات ذهنى هستند که نماینده تاثیرات مختلف ذرات مى‏باشند .
و بقول بعضى از دانشمندان طبیعت داراى رنگ و بو و صدائى نیست ما هستیم که براى آن اشعه زرین آفتاب و عطر فرح بخش گل و صداى دلنواز بلبل ساخته‏ایم .
خود ذیمقراطیس نیز تصریح کرده است اینطورى که ما از اشیاء بوسیله حواس خود ادراک مى‏کنیم دلیل بر حقیقت اشیاء خارجى نیست‏بلکه نماینده تاثیرات مختلف ذراتى است که از اجسام خارج مى‏شوند و داخل عضو حاسه ما مى‏گردند .
از ذیمقراطیس نقل شده که گفته است‏بر حسب قرار داد شیرین شیرین است‏بر حسب قرار داد تلخ تلخ است‏بر حسب قرار داد گرم گرم است‏بر حسب قرار داد سرد سرد است‏بر حسب قرار داد رنگ رنگ است ولى اگر حقیقت را بخواهید اینها فقط ذرات هستند و خلاء .
و از جمله دانشمندان حسى که نظریه دکارت و پیروانش را راجع بمعقولات صرفه نفى کردند و به پیروى ژان لاک قائل باصالت‏حس شده جمیع معلومات را مستند بحس دانستند ژرژبرکلى 1685 - 1753 م و داوید هیوم 1911 - 1776 م مى‏باشد این دو نفر در نفى ارزش محسوسات که به عقیده آنها مبدا اصلى علم هستند از دکارت و ژان لاک نیز جلوتر رفتند مثلا دکارت بعد و شکل و حرکت را در جسم خواص اولیه که به عقیده او معقولند نه محسوس حقیقى مى دانست و تنها خواص ثانوى از قبیل صوت و رنگ و طعم و حرارت را که محسوسند بى‏حقیقت میدانست ولى این دو نفر راه افراط پیمودند خواص اولیه را نیز مانند خواص ثانویه بى‏حقیقت پنداشتند این دو نفر با آنکه مبدا علم را حس شمردند هیچگونه ارزش و اعتبارى براى ادراکات حسى قائل نشده و حتى وجود خارجى محسوس را نیز انکار کردند
نظریه دکارتنظریه کانت
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma