نکته: سوگند به برائت از خداوند و پیامبر(ص)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 
پیام امام امیرالمؤمنین(ع) جلد 14
یَابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مَالِکَ، وَشرح و تفسیر

نکته
سوگند به برائت از خداوند و پیامبر (ص)
مرحوم صاحب جواهر در کتاب «الأیْمان» مسئلهاى آورده که حاصلش این است: سوگند به برائت از خداوند سبحان و پیامبر اسلام9 نهتنها منعقد
نمىشود و کفارهاى در مخالفت آن نیست، بلکه نفس این سوگند حرام است هرچند گوینده در گفتارش صادق باشد. سپس به احادیثى استناد مىکند، از جمله حدیث نبوى که مىفرماید: «مَنْ قالَ إنّى بَرِىءٌ مِنْ دینِ الاْسْلامِ فَإنْ کانَ کاذِبآ فَهُوَ کَما قالَ وَإنْ کانَ صادِقآ لَمْ یَعِدْ إلَى الاْسْلامِ سالِمآ؛ کسى که بگوید: «من از آیین اسلام بیزارم اگر دروغ گفته باشم یا همانگونه است که گفتهام» و اگر راست گفته و بیزارى جسته هرگز به اسلام بازنمىگردد».(1)
 
در حدیث دیگرى از یونس بن حیان (صحیح یونس بن ظبیان است) نقل مىکند که امام صادق (ع) به من فرمود: «یَا یُونُسُ لا تَحْلِفْ بِالْبَرَاءَةِ مِنَّا فَإِنَّهُ مَنْ حَلَفَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَّا صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً فَقَدْ بَرِئَ مِنَّا؛ اى یونس! قسم به برائت از ما مخور، زیرا اگر کسى چنین قسمى یاد کند، صادق باشد یا کاذب، از ما بیزار خواهد شد».
سپس مىافزاید: ولى از کلام امیرمؤمنان (ع) در نهجالبلاغه (حکمت مورد بحث) استفاده مىشود که ظالم را مىتوان به این کیفیت قسم داد و حتى از فعل امام صادق (ع) و قسم دادن شخص سعایتکننده به این کیفیت در برابر منصور دوانیقى بر مىآید که اینگونه سوگند در چنین مواردى مانعى ندارد. وى در پایان مىگوید: ولى من کسى از اصحاب را ندیدم که به چنین حدیثى فتوا بدهد، هرچند عنوان باب در وسائل نشان مىدهد که او معتقد است ظالم را مىتوان به برائت از حول و قوه الهى سوگند داد. سپس در پایان این سخن مىگوید: احتیاط این است که این کار جز درمورد مهدورالدم، ترک شود.(2)
 
البته از بعضى کلمات بزرگانى که قبل از مرحوم صاحب جواهر بودهاند استفاده مىشود که به این روایات فتوا دادهاند؛ مانند مرحوم فاضل هندى در
کشف اللثام در بحث جواز «تغلیظ قسم» (در مسائل قضایى) و نیز خود صاحب جواهر در بحث قض(3)  تعبیرى دارد که از آن، تمایل به این فتوا استفاده مىشود.
 
مهم آن است که در اینجا چند مسئله از هم جدا نشده است :
نخست اینکه آیا مىتوان بدون هیچ قید و شرطى چنین قسمى خورد؟ که کسى بگوید: والله من از دین محمد 9 «العیاذ بالله» بیزارم. قطعا چنین سخنى کفر است و حرام بودن آن جاى تردید نیست؛ حتى اگر سوگند او دروغ هم باشد گناه بزرگى مرتکب شده است.
دیگر اینکه به صورت قضیه شرطیه براى اثبات مدعاى خود بگوید: والله از خدا و رسولش برىء باشم اگر چنین کارى را کرده باشم. اگر چنین شخصى راست مىگوید و این کار را نکرده دلیلى بر حرام بودن سوگند او نیست. آرى اگر او در گفتارش دروغگو باشد قطعآ قسم حرامى خورده و ممکن است کافر نیز شده باشد.
صورت سوم این است که قسم یاد کند براى انجام کارى و بگوید: من به این وعده خود وفا مىکنم. اگر نکنم از حول و قوه الهى و دین محمد 9 بیزار باشم. این قسم قطعآ منعقد نمىشود و اگر مخالفت کند نیز کفارهاى ـ طبق قواعد مقرره باب قسم که تنها باید به نام خداوند سوگند یاد کرد ـ ندارد.
دلیل روشنى بر حرام بودن قسمت دوم و سوم نداریم، زیرا گوینده آن هرگز نمىگوید: من از دین اسلام یا از خداوند متعال بیزارم بلکه براى تأکید بر گفته خود به اینکه تخلفى وجود ندارد چنین سخنى را مىگوید، مثل اینکه بعضى از عوام مردم براى تأکید بر سخنانشان مىگویند: بىایمان از دنیا بروم، دشمن خدا و پیغمبر 9 باشم اگر چنین سخنى را گفته باشم. مگر اینکه گفته شود: این تعبیر نیز خالى از نوعى اهانت نیست و شاید به همین دلیل بر حرمت آن، ادعاى
اجماع شده است (در صورتى که حرمت شامل تمام این اقسام شود).
در اینجا نکته دیگرى است و آن اینکه اگر بدانیم بعضى از اینگونه قسمها سبب تعجیل عقوبت مىشود و ممکن است به زندگى فرد پایان دهد آیا جایز است او را به چنین سوگندى قسم دهیم، هرچند باعث مرگ او شود؟
ظاهر کلام امام امیرالمؤمنین (ع) که در بالا آمد این است که هر ظالمى را مىتوان چنین سوگندى داد. (و هرچه باشد از ناحیه خود اوست) ولى تعبیر بعضى از فقها این است که تنها مهدور الدم را مىتوان چنین سوگند داد(4)  و از
آنجا که تعجیل عقوبت مرگ، همیشه حاصل نیست بلکه ممکن است عقوبتهاى دیگرى در کار باشد حکم به تحریم چنین سوگندى درباره غیر مهدورالدم، خالى از اشکال نیست و اگر یقین به هلاکت باشد اجراى آن در غیر مهدورالدم اشکال دارد و کلام حضرت (ع) را در این صورت مىتوان بر ظالمان مهدورالدم حمل کرد.
توضیح بیشتر در این زمینه را باید در کتب فقهى بررسى کرد.


(1) . سنن بیهقى، ج 10، ص 30 .
(2) . جواهر الکلام، ج 35، ص 345.
(3) . ج 40، ص 231 .
(4) . جواهر الکلام، ج 35، ص 345.
 

 

یَابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ فِی مَالِکَ، وَشرح و تفسیر
12
13
14
15
16
17
18
19
20
Lotus
Mitra
Nazanin
Titr
Tahoma