«دنیای پس از مرگ» افسانه است یا واقعیت؟!
حضرت آیتالله العظمی مکارم شیرازی؛ مجله مکتب اسلام، خرداد 1353، سال پانزدهم، شماره 6.
«دنیای پس از مرگ» افسانه است یا واقعیت؟!
گفتیم سرگذشت «اصحاب کهف»؛ (خفتگان شهر اُفسوس) یک واقعیت تاریخی است که اسناد آن در تواریخ شرق و غرب موجود است. اکنون به بررسی مسأله از جنبههای علمی روز توجه کنید:
در مورد خواب طولانی خفتگان شهر افسوس (اصحاب کهف) که سالیان درازی به طول انجامید ممکن است افرادی تردید کنند و آنرا با موازین علمی سازگار ندانند، و لذا آنرا در ردیف اسطورهها و افسانهها فرض کنند؛ زیرا:
اولا: چنین عمر طولانی چند صد ساله برای افراد بیدار بعید است تا چه رسد به افراد خواب.
ثانيا: اگر قبول کنیم که در بیداری چنین عمری امکان پذیر است برای کسی که در خواب باشد مسلما امکان ندارد؛ زیرا: مشکل غذا و آب پیش می آید. چگونه ممکن است انسانی در چنان مدتی بدون غذا و آب زنده بماند، و اگر برای هر روز فرضا یک کیلو غذا و معادل یک لیتر آب در نظر بگیریم برای عمر اصحاب کهف، بیش از یک صد تن غذا، و یک صد هزار لیتر آب لازم است که ذخیره کردن آن در خود بدن معنی ندارد.
ثالثا: اگر از همه اینها صرف نظر کنیم باز این اشکال پیش می آید که ماندن بدن در شرایط یکنواخت برای چنان مدت طولانی به ارگانیزم آن صدمه می زند و ضایعات فراوانی به بار خواهد آورد.
* * *
این ایرادها ممکن است در آغاز بنبستها و موانع غير قابل عبوری بر سر راه این مسأله مجسم کند، درحالی که چنین نیست؛ زیرا:
اولا: مسأله عمر درازمدت چند ساله و حتی بیش از هزار سال یک مسأله غیر علمی نیست، چه اینکه می دانیم طول عمر هیچ موجود زنده ای از نظر علمی میزان ثابت و معینی ندارد که با فرارسیدن آن مرگ حتمی باشد. به عبارت دیگر درست است که نیروهای جسمی انسان هرچه باشد بالاخره محدود و پایان پذیر است، اما این سخن به آن معنی نیست که بدن یک انسان یا موجود زنده دیگر توانائی زیست بیشتر از مقدار عادی را ندارد، و مثلا همانطور که در طبیعت هنگامی که آب به يکصد درجه حرارت رسید می جوشد و در درجه صفر یخ می زند، انسان هم به یکصد یا یکصد و پنجاه سال که رسید قلب او متوقف گردد و مرگ او فرارسد. بلکه میزان طول عمر موجودات زنده بستگی زیادی با وضع زندگی و شرایط خاص آن دارد، و با تغییر آن کاملا تغییرپذیر است.
گواه زنده این سخن این است که از یک طرف می بینیم هیچ یک از دانشمندان جهان میزان معینی برای عمر انسان کشف نکرده اند، و از سوی دیگر توانسته اند در آزمایشگاهها گاهی طول عمر بعضی از موجودات زنده را به دو یا چند برابر، و گاهی به دوازده برابر و بیشتر برسانند، و حتی امروز به ما امیدواری می دهند که در آینده با پیدا شدن «روشهای نوین عملی» عمر انسان نیز به چندین برابر فعلی افزایش خواهد یافت. این درباره اصل مسأله طول عمر (بطور خلاصه)
ثانيا: در مورد آب و غذا: در این خواب طولانی اگر خواب عادی و معمولی باشد، می توان حق را به ایراد کننده داد که این موضوع با اصول علمی سازگار نیست؛ زیرا: مصرف غذای بدن به هنگام خوابهای عادی کمی از حال بیداری کمتر است و روی هم رفته برای سالهای متمادی بسیار زیاد خواهد بود، ولی باید توجه داشت که خوابهائی در جهان طبیعت وجود دارد که مصرف غذای بدن در آنها بسیار ناچیز است.
زمستان خوابی
بسیاری از جانداران هستند که در سرتاسر زمستان در خواب فرو می روند و به اصطلاح «زمستان خوابی» دارند. در این نوع خوابها فعالیتهای حیاتی تقریبا متوقف می گردد، و تنها شعله بسیار ضعیفی از آن روشن است، «قلب» تقریبا از ضربان می افتد، و یا به تعبير صحیحتر ضربان آن بقدری خفیف می شود که ابدا قابل احساس نیست. در این گونه موارد بدن را می توان به کورههای عظیمی تشبیه کرد که به هنگام خاموش کردن آنها «شمعکی» از آن در حال اشتغال است. واضح است که مقدار خوراکی را که آن کوره در یک روز از مواد نفتی (مثلا) می طلبد تا شعلههای عظیم خود را به آسمان بفرستد ممکن است خوراک دهها یا صدها سال آن در حال اشتغال شمعک بسیار کوچک باشد (البته این بستگی به شعلههای عظیم حال بیداری کوره، و حال شمعک آن دارد).
دانشمندان در مورد زمستانخوابی بعضی از جانداران چنین می گویند: «اگر وزغی را که در حال زمستانخوابی است از جایش بیرون آوریم، بنظر مرده می رسد، در ششهای آن هوا نیست. ضربان قلبش چنان ضعیف است که نمی توان به آن پی برد ... در میان حیوانات خونسرد که زمستانخوابی دارند بسیاری از پروانهها و حشرات و حلزونهای خاکی و خزندگان را می توان نام برد. بعضی از پستانداران خونگرم نیز زمستانخوابی دارند، در دروان زمستانخوابی فعالیتهای حیاتی بسیار کند می شود و چربی ذخیره بدن آنها به تدریج مصرف می گردد».(1)
منظور این است که یک نوع خواب داریم که در آن نیاز به غذا، فوق العاده تقلیل پیدا می کند؛ و فعالیتهای حیاتی نزدیک به صفر می رسد، و اتفاقا همین موضوع کمک به جلوگیری از فرسودگی اعضا و طول عمر این گونه جانداران می کند. اصولا زمستانخوابی برای این حیوانات که احتمالا قادر بر تحصیل غذای خود در زمستان نیستند فرصت بسیار گرانبهائی است.
نمونه دیگر
دفن مرتاضان: در مورد مرتاضان نیز دیده شده است که بعضی از آنها را در برابر چشمان حیرت زده عده ای از افراد دیر باور، در تابوتی گذارده و گاهی برای مدت یک هفته در زیر خاک دفن کرده اند، و پس از تمام شدن مدت مزبور بیرون آورده و ماساژ و تنفس مصنوعی می دهند تا کم کم به حال عادی باز گردند. مسأله نیاز به غذا در این مدت اگر مهم نباشد، مسأله نیاز به اکسیژن هوا بسیار مهم است. زیرا می دانیم حساسیت سلولهای مغز مخصوصا در برابر اکسیژن، و نیازشان به این ماده حیاتی بقدری زیاد است که اگر چند دقیقه از آن محروم بمانند ضایع می شوند. حالا چطور ممکن است جناب مرتاض هندی کمبود اکسیژن را مثلا برای مدتی در حدود یک هفته تحمل کند؟
پاسخ این سؤال با توجه به توضیحی که دادیم چندان مشکل نیست، در این مدت فعالیت حیاتی بدن مرتاض تقریبا متوقف می گردد. بنابراین نیاز سلولها و اکسیژن و مصرف آن فوق العاده تقلیل می یابد، به طوری که در این مدت همان هوای محفظه تابوت برای تغذیه یک هفته سلولهای تن او کافی است.
منجمد ساختن بدن انسان زنده: در مورد منجمد ساختن بدن جانداران و حتی بدن انسان برای طولانی ساختن عمر آنها، امروز تئوریها و بحثهای فراوانی است که قسمتی از آن جامه عمل به خود پوشیده است. طبق این تئوریها، ممکن است با قرار دادن بدن انسان یا حیوانی در سرمای زیر صفر، حیات و زندگی او را متوقف ساخت، بدون اینکه واقعا بمیرد. و پس از مدتی که لازم باشد او را در حرارت مناسبی قرار دهند و دوباره به حال عادی باز گردد. برای مسافرتهای فضائی به کرات دور دست که احتمالا صدها یا هزاران سال طول می کشد طرحهائی پیشنهاد شده که یکی از آنها همین طرح است که بدن فضانورد را در محفظهء خاصی قرار دهند، و آنرا منجمد سازند، و پس از سالیان دراز به هنگام نزدیک شدن به کرات موردنظر، با یک سیستم خود کار، حرارت عادی به محفظه برگردد، و آنها به حال عادی در آیند، بدون آنکه در حقیقت عمری تلف کرده باشند!
در یکی از مجلات علمی این خبر انتشار یافت که در سالهای اخیر کتابی درباره «منجمد ساختن بدن انسان بخاطر یک عمر طولانی» به قلم «رابرت نيلسون» منتشر شده که در جهان دانش انعکاس وسیع و دامنه داری داشته است. در مقاله ای که در مجله مزبور در این زمینه تنظیم شده بود تصریح شده که اخیرا یک رشتهء علمی در میان رشتههای علوم نیز به همین عنوان بوجود آمده است، در مقاله مزبور چنین می خوانیم: «زندگی جاویدان در طول تاریخ همواره از رؤیاهای طلائی و دیرینه انسان بوده، اما اکنون این رؤیا به حقیقت پیوسته است و این امر مدیون پیشرفتهای شگفت انگیز علم نوینی است که «کریونیک» نام دارد (علمی که انسان را به عوالم يخبدان می برد و از او همچون بدن منجمد شده ای نگهداری می کند به امید روزی که دانشمندان اورا به زندگی دوباره بازگردانند).
آیا این منطق باور کردنی است؟ بسیاری از دانشمندان برجسته و ممتاز، از جهات دیگر به این مسأله می اندیشند و نشریاتی چون «لايف» و «اسكواير» و همچنین روزنامههای سراسر جهان شدیدا به بحث درباره این مهم پرداخته اند و از همه مهمتر اینکه برنامه ای هم اکنون در این زمینه در دست اجرا است».(2)
چندی قبل نیز در جرائد اعلام شده بود که در میان یخهای قطبی، که به گواهی قشرهای آن، مربوط به چند هزار سال قبل بود، ماهی منجمدی پیدا شده که پس از قرار گرفتن در آب ملایمی زندگی را از سر گرفته، و در مقابل دیدگانِ حسرت زده ناظران شروع به حرکت کرده است. روشن است که حتی در حال انجماد دستگاههای حیاتی همانند حال مرگ متوقف نمی گردند؛ زیرا در آن صورت بازگشت به حیات ممکن نبود.
از مجموع این گفتگوها نتیجه می گیریم که متوقف ساختن و کند کردن فوق العاده حیات امکان پذیر است، و مطالعات مختلف علمی، امکان آنرا از جهات مختلفی تأیید کرده است و در این حال مصرف غذای بدن تقریبا به صفر می رسد و ذخیره ناچیز موجود در بدن می تواند برای زندگی بطيء آن در سالهای دراز کافی باشد. ضمن این که مسلما خواب اصحاب کهف یک خواب عادی و معمولی مانند خوابهای شبانه ما نبوده است، و خوابی بوده که کاملا جنبهء استثنائی داشته است.
پیشنهاد برای مطالعه: «دوران جنینی» شبحی از رستاخیز!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.