کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 042 - 99/07/07

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 042 - 99/07/07

از امام زمان (عج) روایت است که می فرماید: إِنِّي‌ أَمَانٌ‌ لِأَهْلِ‌ الْأَرْضِ‌ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ. اینکه امام علیه السلام می فرماید: من امان برای اهل زمین هستم کلامی اساسی و قابل باور است زیرا در دعا می خوانیم: بِوُجُودِهِ‌ ثَبَتَتِ‌ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ

بحث اخلاقی:

از امام زمان (عج) روایت است که می فرماید: إِنِّي‌ أَمَانٌ‌ لِأَهْلِ‌ الْأَرْضِ‌ كَمَا أَنَّ النُّجُومَ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ.[1]

اینکه امام علیه السلام می فرماید: من امان برای اهل زمین هستم کلامی اساسی و قابل باور است زیرا در دعا می خوانیم: بِوُجُودِهِ‌ ثَبَتَتِ‌ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ[2]

اما باید دید اینکه نجوم، امان برای اهل آسمان هستند به چه معنایی است.

شاید مراد این باشد که شبهاتی که در زمان غیبت پیدا می شود امام علیه السلام پاسخ آن را به ذهن علماء می اندازد تا بتوانند پاسخگو باشند.

این نکته به تجربه هم ثابت شده است که گاه انسان به قلبش الهام می شود که فلان شبهه پاسخش فلان چیز است. به نظر می آید که این یک نوع عنایت از طرف ولی عصر (عج) باشد. همان گونه که در قرآن می خوانیم:

﴿وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي‌ السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ﴾[3] ﴿وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ﴾[4] ﴿إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ﴾[5]

در سوره ی حدید نیز می خوانیم: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ﴾[6]

یعنی کسانی که ایمان و تقوا دارند خداوند به آنها پاداش مضاعف می دهد و همچنین نوری برای آنها قرار می دهد که به وسیله ی آن می توانند در جامعه سیر کنند.

این نور ممکن است همان نوری باشد که از عنایات امام زمان (عج) بر قلب انسان می افتد تا در برابر شیاطین «شهاب مبین» شوند.

ما هم این نکته را تجربه کرده ایم مثلا تفسیر نمونه در 27 جلد به زبان فارسی و عربی و زبان های دیگر ترجمه شده و به اقصی نقاط دنیا رفته. شروع این تفسیر این گونه بود که جوانی از ما سؤال کرد که می خواهد تفسیر قرآن بخواند و نمی دانست به سراغ کدام تفسیر برود. ما فکر کردیم که تفسیری که به زبان فارسی باشد و با ادبیات روز هماهنگ باشد وجود ندارد در نتیجه به فکر افتادیم که خودمان یک تفسیر بنویسیم و چون من خودم از عهده ی این کار بر نمی آمدم ده نفر را به کمک گرفتم.

این تفسیر یک القاء آنی به ذهن بود. جلد اول را که نوشتیم چندان به آن اهمیت نمی دادیم ولی وقتی پخش شد و استقبال از آن شدید شد آن را از حاشیه به متن کار کشاندیم و بعد از پانزده سال کار آن را تمام کردیم.

شاید این همان شهاب مبین باشد که امام زمان (عج) به قلب انسان القاء می کند و موجب دفع شبهات می شود.

البته بر اساس آیه ی سوره ی حدید باید ایمان و تقوا را در خود ایجاد کنیم تا آن نور، ایجاد شود و در پرتو آن بتوانیم مشکلات خود و جامعه را حل کنیم.

بحث فقهی:

موضوع عام: امر به معروف و نهی از منکر

موضوع خاص: احتمال تأثیر در امر و نهی

موضوع اخص: حکم مسأله در ظن به عدم تأثیر و احتمال معتد به عقلائی به عدم

از بحث دیروز جمله ای باقی مانده است و آن اینکه مرحوم شهید اول در دروس می فرماید: و لو لم يجوّز التأثير و أمن الضرر جاز الإنكار قطعاً (در اینجا انکار که همان نهی از منکر است جایز می باشد و حال آنکه امام قدس سره قائل بود که اگر احتمال تأثیر نباشد نهی از منکر حرام است.).[7]

(مسألة 1): لا يسقط الوجوب مع الظنّ بعدم التأثير و لو كان قويّاً، (حتی اگر ظن به عدم تأثیر ظن قوی باشد در عین حال باید نهی از منکر کرد مثلا ده درصد احتمال تأثیر هست ولی نود درصد احتمال عدم تأثیر می دهیم در اینجا نهی از منکر واجب است.) فمع الاحتمال المعتدّ به عند العقلاء يجب (بنا بر این اگر احتمال عدم تأثیر به گونه ای باشد که عقلاء به آن اعتنا نمی کنند نهی از منکر واجب نیست).[8]

این همان مسأله ی سابق است که امام قدس سره تکرار کرده اند.

اقوال علماء:

مرحوم صاحب جواهر عبارتی که مطلب را واضح تر می کند و می فرماید: إنما الكلام فيما ذكره المصنف (مرحوم محقق) وجماعة، بل ربما نسب إلى الأكثر من السقوط أيضا بغلبة الظن بعدم التأثير، (اکثرا می گویند که اگر ظن غالب به عدم تأثیر وجود داشته باشد امر به معروف و نهی از منکر ساقط می شود) مع أن الأوامر مطلقة (و ظن به عدم تأثیر و غیر آن را شامل می شود.) ، ومقتضاها الوجوب على الإطلاق حتى في صورة العلم بعدم التأثير ، إلا أنه للإجماع وغيره (مانند انصراف) سقط في خصوصها (در خصوص جایی که علم به عدم داشته باشیم)، أما غيرها فباق على مقتضى الإطلاق من الوجوب.[9]

در اینجا باید دید که مراد از «اطمینان» در کلام امام قدس سره چیست.

احتمال اول این است که مراد از آن این باشد که احتمال خلاف به قدری ضعیف باشد که عقلاء به آن اعتناء نمی کنند.

احتمال دوم اینکه احتمال خلاف به قدری اندک است که موجب تزلزل خاطر صاحبش نمی شود. یعنی احتمال خلاف طبق قاعده باید یک نوع تزلزل و تردیدی در انسان ایجاد کند ولی گاه به قدری ضعیف است که موجب تزلزل نمی شود.

در آیات متعددی از آیات قرآن نیز از اطمینان استفاده شده است که همان معنای لغوی را دارد نه یک معنای خاص. معنای لغوی آن همان معنای آرامش است که احتمال ضد آن که مخالف آرامش فرد است در فرد یافت نمی شود.

در جامع المقاصد آمده است: واعلم أنه يكفي في معرفة عدم المطاوعة الظن الغالب، (باید دید که مراد ایشان از ظن غالب آیا همان اطمینان است یا نه مراد ظن هفتاد یا هشتاد درصد است.) كما صرح به المصنف (مرحوم علامه) فی التذکرة و المنتهی و لا بعد فی ذلک (که مراد ظن غالب باشد و علم شرط نباشد) فإن إطلاق المعرفة على ما غلب عليه الظن أمر شائع في الشرعيات.[10]

نقول: مراد ایشان از ظن غالب باید همان اطمینان باشد و الا ظن غالب که حدود هفتاد درصد باشد، به آن معرفت و علم اطلاق نمی شود. باید ظن به حدی برسد که قائم مقام علم باشد و این در مسأله ی اطمینان حاصل می شود.

نتیجه اینکه باید یقین و یا اطمینان به عدم تأثیر داشته باشیم. تأثیر هم گاه فردی است و گاه اجتماعی و گاه فعلی و یا آتی و مانند آن. همه ی آنها باید منتفی باشد تا امر به معروف و نهی از منکر واجب نباشد.

 


 

پی نوشت:
                           
    
تاریخ انتشار: « 1399/07/06 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 7930