مباحث خیارات - جلسه 108 - 98/01/07

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 108 - 98/01/07

امیر مؤمنان علی علیه السلام در کلمات قصار در نهج البلاغه، می فرماید: أَكْثَرُ مَصَارِعِ‌ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِع‌ یعنی بيشترين آسیبی که عقل می بیند از طمع هاست.

بحث اخلاقی:

امیر مؤمنان علی علیه السلام در کلمات قصار در نهج البلاغه، می فرماید: أَكْثَرُ مَصَارِعِ‌ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِع‌[1] یعنی بيشترين آسیبی که عقل می بیند از طمع هاست.

عقل سرمایه ی بسیار مهمی است که خداوند به انسان داده است. اگر عقل آسیب نبیند غالب مشکلات حل می شود ولی عقل آسیب هایی دارد که اگر پیش بیاید از کار می افتد و در نتیجه اعمال انسان دیگر عاقلانه نیست و جاهلانه می باشد.

حقیقت طمع عبارت است از اینکه انسان در خواست چیزی را داشته باشد که به آن نمی رسد یا درخواست چیزی که به آن نیاز ندارد و یا درخواست چیزی که توأم با ذلت است را داشته باشد.

حال باید دید که مراد از بُرُوقِ چیست. بعضی آن را به رعد و برق تعریف کرده اند که انسان ممکن است در بیابان باشد و راه را گم کند و برقی در آسمان پیدا شود و راه را نشان دهد و تا بخواهد مسیر را پیدا کند برق خاموش می شود و فرد دوباره از ادامه ی مسیر باز می ماند.

اگر این معنا باشد روایت می گوید که عقل انسان توسط طمع فریب می خورد و راه صحیح را در زندگی گم می کند.

بسیاری از اختلاس ها و استفاده های سوئی که در مسائل اقتصادی اتفاق می افتد مربوط به طمع است و بسیاری از آنها مربوط به حرص است.

احتمال دیگر این است که مراد از برق، طمع های خیره کننده باشد که چشم انسان را به خود خیره می کند و در نتیجه انسان نمی تواند راه را پیدا کند و عقل او از کار می افتد. زیرا چشم عقل در این صورت نمی تواند درست ببیند و واقعیت ها را تشخیص دهد.

از جمله چیزهایی که از طمع منشأ می شود ذلت است زیرا شخص طمع کار جلوی هر کسی سر خم می کند و شخصیت خود را فدای طمع می کند و آبروی خود را از بین می برد و ذلت را می پذیرد.

موضوع: ربا

امام قدس سره بدون اینکه ربا را تعریف کند وارد مسأله ی ربا می شود و چهار روایت را ذکر می کند این در حالی است که روایات این بحث متواتر است و شاید به چهل روایت بالغ شود.

القول في الربا وقد ثبت حرمة بالكتاب والسنة وإجماع من المسلمين، بل لا يبعد كونها من ضروريات الدين، وهو من الكبائر العظام، وقد ورد التشديد عليه في الكتاب العزيز والأخبار الكثيرة حتى ورد فيه في الخبر الصحيح عن مولانا الصادق عليه السلام قال: "درهم ربا عند الله أشد من سبعين زنية كلها بذات محرم"[2] وعن النبي صلى الله عليه وآله في وصيته لعلي عليه السلام قال: "يا علي الربا سبعون جزء فأيسرها مثل أن ينكح الرجل أمه في بيت الله الحرام[3] " (تعبیر به «بیت الله الحرام» از نظر ما تعبیر شدیدی است و مناسب به نظر نمی رسد. سند این روایت را بررسی کردیم و دیدیم از جهاتی ضعیف است و بعید است رسول خدا (ص) این عبارت را فرموده باشد. در سند این روایت «حماد بن عمرو» است که مجهول می باشد و دیگری «انس بن محمد عن ابیه» است هم خودش و هم پدرش مجهول می باشند. همین معنا از «جمیل» هم نقل که در آن «بیت الله الحرام» آمده است و این روایت نیز مرسله است.[4] به هر حال به کار بردن این تعبیر موجب کم اهمیت شدن بیت الله الحرام خواهد شد. لا اقل ما در نقلها بهتر است این تعبیر را نقل نکنیم.) وعنه صلى الله عليه وآله " ومن أكل الربا ملأ الله بطنه من نار جهنم بقدر ما أكل، وإن اكتسب منه مالا لم يَقبل الله منه شيئا من عمله، ولم يزل في لعنة الله والملائكة ما كان عنده منه قيراط واحد[5] " وعنه صلى الله عليه وآله " إن الله لعن آكل الربا ومُؤكله (کسی که ربا را به دیگران بخوراند مثلا کسی را مهمان کند و از ربا برای او غذا تهیه کند. شبیه این تعبیر در مورد شراب آمده است که رسول خدا (ص) ده طائفه را لعنت کرده است) وكاتبه وشاهديه[6] " إلى غير ذلك.[7]

دلیل مسأله:

علت اینکه ابتدا به سراغ ادله می رویم و موضوع بحث که ربا هست را معنا نمی کنیم این است که شاید در ادله تعابیر دیگری در مورد ربا باشد که شایسته است ابتدا با آن تعابیر آشنا شویم و بعد به سراغ تعریف موضوع رویم نه آنکه ابتدا از ربا بحث کنیم بعد مشاهده کنیم که تعابیر دیگری هم وجود دارد.

البته غالب بزرگان ابتدا موضوع را بحث کردند و بعد به سراغ ادله رفتند.

دلیل اجماع:

شک نیست که تمامی مسلمانان بر حرمت ربا اجماع دارند. همچنین ظاهر این است که حرمت ربا از ضروریات دین است و هر کس وارد اسلام شود متوجه می شود که ربا حرام است. مخصوصا که هفت آیه در قرآن در مورد ربا وارد شده است.

اضافه بر آن یک روایت از امام صادق علیه السلام وارد شده است که صاحب جواهر و دیگران آن را نقل کرده اند:

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُكَيْرٍ قَالَ: بَلَغَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ الرِّبَا وَ يُسَمِّيهِ اللِّبَأَ (شیر آغاز تولد بچه که می گویند حیات طفل به آن وابسته و اگر آن را نخورد زندگی اش در خطر است لذا گفته اند که واجب است مادر لبأ را به فرزند بدهد. بنا بر این فرد مزبور از روی تمسخر ربا را لبأ می نامید.) فَقَالَ لَئِنْ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْهُ لَأَضْرِبَنَّ عُنُقَهُ (این علامت آن است که او منکر ضروری دین است و نه تنها آن را انکار می کند بلکه دارد این حرام را به تمسخر می گیرد در نتیجه مرتد است. البته در باب ارتداد گفتیم که انکار ضروری باید منتهی به انکار رسول خدا (ص) شود در اینجا کسی که ربا را مسخره می کند علامت آن است که او حرمت ربا را از ناحیه ی رسول خدا (ص) قبول ندارد).[8]

در اینجا مخالفی وجود دارد که در بخشی از ربا قائل به عدم حرمت است و آن اینکه علامه در تذکره می فرماید: فحكي عن ابن عباس وأسامة بن زيد وزيد بن أرقم وابن الزبير أنّ الربا في النسيئة خاصّة (یعنی ربا فقط در وام و قرض وجود دارد نه در معامله ی جنس به جنس. بنا بر این این عده منکر اصل ربا نیستند بلکه فقط یک شاخه از آن را قبول دارند.) لقوله ص لا ربا إلاّ في النسيئة ثمّ رجع ابن عباس إلى قول لجماعة لقول النبي ص لا تبيعوا الذهب بالذهب إلاّ مثلا بمثل. (اما اینکه بجز ابن عباس دیگران هم از عقیده ی خود برگشتند برای ما مشخص نیست و اهمیت هم ندارد.)[9]


پی نوشت:
                       
    
تاریخ انتشار: « 1398/01/05 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 5205