کتاب البیع؛ مبحث ربا - جلسه 114 - 98/01/21

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب البیع؛ مبحث ربا - جلسه 114 - 98/01/21

بحث در ربا است و گفتیم ربا گاه معاملی است و گاه قرضی. در قرآن فقط ربای قرضی آمده است. اما ربای معاملی در روایات ذکر شده است و نه تنها از اهل بیت، از رسول خدا (ص) نیز در مورد آن روایت شده است و از این رو اکثریت اهل سنت نیز ربای معاملی را قبول دارند.

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در روایتی می فرماید: لا فقر أشدّ من‌ الجهل‌ و لا مال أعود من العقل و لا وحدة أوحش من العجب و لا حسب كحسن الخلق و لا عبادة مثل التّفكّر.[1]

رسول خدا (ص) در این روایت یک برنامه ی کامل و جامع برای یک زندگی صحیح ارائه می دهد.

ابتدا می فرماید: فقر مالی مهم نیست بلکه فقرِ علم، مهم است. اگر انسان جاهل نباشد می تواند فقرهای دیگرش را برطرف کند ولی اگر فرد جاهل باشد حتی اگر غنای مالی داشته باشد آن را به وسیله ی جهلش از بین می برد.

سپس می فرماید: هیچ مالی پربارتر و پربرکت تر از عقل نیست. اگر انسان سرمایه ی عقل را در اختیار داشته باشد همه چیز را دارد ولی اگر این سرمایه نباشد همه چیز از دست انسان می رود. کسانی هستند که پدرشان از دنیا رفته و سرمایه ی هنگفتی برای آنها گذاشته است ولی چون ورثه عقل درستی ندارند همه را به باد می دهند.

سپس می فرماید: هیچ تنهایی ای وحشتناک تر از خودبزرگ بینی نیست. انسانی که اعجاب به نفس داشته باشد فقط خود را می بیند و این سبب می شود هم او از مردم فاصله بگیرد و هم مردم از او.

سپس می فرماید: اگر کسی می خواهد شخصیت فامیلی و یا شخصیت اجتماعی داشته باشد بداند که هیچ شخصیتی بهتر از حسن خلق نیست. حسن خلق جاذبه دارد و قلب ها را به سوی خود جذب می کند و موجب می شود یاران و دوستان انسان زیاد شوند در نتیجه در مقابل حوادث تنها نباشد.

سپس در آخر می فرماید: هیچ عبادتی مانند تفکر نیست.

جالب است که حدیثی در 1400 سال قبل در محیط جاهلیت به این گونه وارد شده باشد؛ زمانی که علم و دانش قابل توجهی در آن زمان وجود نداشت. این گونه احادیث به نظر ما معجزه است.

در روایت معروفی آمده است که کسی خدمت امام صادق علیه السلام آمد و عرض کرد که از جدتان شنیدم که هیچ عبادتی بالاتر از تفکر نیست. بنا بر این در چه چیزی باید فکر کرد؟

فرمود: يَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ أَوْ بِالدَّارِ فَيَقُولُ أَيْنَ سَاكِنُوكِ وَ أَيْنَ‌ بَانُوكِ‌ مَا لَكِ لَا تَتَكَلَّمِين‌.[2]

همین موجب می شود که انسان از یک منظره ی ویران، درس بزرگی بگیرد و به ماهیّت دنیا پی ببرد.

در روایات هست که ثواب به مقدار عقل است نه به مقدار کثرت اعمال. تمام مشکلات دنیا توسط سردمداران بی عقل اتفاق می افتد.

موضوع:

بحث در ربا است و گفتیم ربا گاه معاملی است و گاه قرضی. در قرآن فقط ربای قرضی آمده است. اما ربای معاملی در روایات ذکر شده است و نه تنها از اهل بیت، از رسول خدا (ص) نیز در مورد آن روایت شده است و از این رو اکثریت اهل سنت نیز ربای معاملی را قبول دارند.

گفتیم: ربای معاملی ظاهرا وسیله ای است برای فرار از ربای قرضی و به همین دلیل ممنوع شده است. اهل سنت نیز همین کلام را گفته اند:

در موسوعه ی کویتیه آمده است: ابْنُ الْقَيِّمِ: الرِّبَا نَوْعَانِ: جَلِيٌّ وَخَفِيٌّ، (که همان ربای قرضی و معاملی است) فَالْجَلِيُّ حُرِّمَ، لِمَا فِيهِ مِنَ الضَّرَرِ الْعَظِيمِ، وَالْخَفِيُّ حُرِّمَ، لأِنَّهُ ذَرِيعَةٌ إِلَى الْجَلِيِّ، فَتَحْرِيمُ الأْوَّل قَصْدًا، وَتَحْرِيمُ الثَّانِي لأِنَّهُ وَسِيلَةٌ،... وَأَمَّا رِبَا الْفَضْل (ربای معاملی است که با تفاضل خرید و فروش می شود.) فَتَحْرِيمُهُ مِنْ بَابِ سَدِّ الذَّرَائِعِ (یعنی چیزهایی که بهانه می شود انسان به وسیله ی آنها به حرام برسد توسط شارع مسدود شده است. مثلا در باب وقف می گوییم که موقوفاتی که می خواهند اجاره دهند باید هر سه سال تجدید شود زیرا اگر این نکته رعایت نکنند و نود ساله اجاره دهند ممکن است به قیمتی اجاره دهند که در آن زمان اصلا ارزشی نداشته باشد. همچنین خلوت با اجنبیه حرام است زیرا ممکن است به حرام بینجامد.) كَمَا صَرَّحَ بِهِ فِي حَدِيثِ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَنِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَال: لاَ تَبِيعُوا الدِّرْهَمَ بِالدِّرْهَمَيْنِ فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمُ الرَّمَاءَ وَالرَّمَاءُ هُوَ الرِّبَا.[3]

سد ذرایع در شیعه یک دلیل مستقل نیست ولی بسیاری از احکامی که برای ما آمده است جنبه ی سد ذریعه دارد. البته اهل سنت به آن به عنوان یک دلیل مستقل نگاه می کنند.

موضوع ربا: در سابق گفتیم که ما ابتدا دلیل حرمت ربا را بحث می کنیم و سپس با آشنایی با ادله و تعابیری که در مورد ربا دارند به سراغ موضوع می رویم. اکنون نوبت تعریف موضوع رسیده است و صاحب جواهر در عبارتی شیوا می فرماید: ليس المراد من الربا المحرم مطلق الزيادة ، كما هو معناه لغة؛ بل المراد به كما في المسالك وغيرها بيع أحد المتماثلين المقدرين بالكيل أو الوزن في عهد صاحب الشرع عليه‌السلام (که در زمان رسول خدا (ص) مکیل و موزون بوده) أو في العادة (که امروزه مکیل و موزون است) مع زيادة في أحدهما حقيقة أو حكما، (در جلسه ی گذشته معنای این دو را در کلام امام قدس سره توضیح دادیم. حکما در جایی است که یک من گندم را حالّا به یک من گندم مرغوب تر شش ماه بعد می فروشد.) أو اقتراض أحدهما مع الزيادة (که همان ربای قرضی است.)، وإن لم يكونا مقدرين بها (اگر چه مکیل و موزون نباشد) إذا لم يكن باذل الزيادة حربيا، ولم يكن المتعاقدان والدا مع ولده. ولا زوجا مع زوجته.[4]

ظاهر کلام صاحب جواهر این است که در مورد ربا می خواهد قائل به حقیقت شرعیه شود.

در اینجا این سؤال مطرح می شود که آیا ربا دارای حقیقت شرعیه یا اینکه همانند بیع یک حقیقت عرفیه دارد و البته شارع شروطی برای آن قائل شده است. همان گونه که اگر شارع شروطی برای بیع ایجاد کند این موجب نمی شود که بیع حقیقت شرعی پیدا کند در اینجا نیز همین را می گوییم.

صاحب جواهر نیز بعد از بیان تعریف فوق مردد می شود که آیا این تعریف صحیح است یا نه.

به نظر ما ربا همان معنای لغوی را دارا است و مانند صلاة و صوم نیست که حقیقت شرعیه داشته باشد.

در اینجا این ثمره ی مهم وجود دارد که اگر برای ربا قائل به حقیقت شرعیه باشیم نمی توانیم به سراغ اطلاقات رویم مثلا شارع فرموده است «یحرم الربا» در اینجا ما نمی توانیم هر نوع زیادی را حرام بدانیم بلکه باید حقیقت شرعیه ی آن را پیدا کنیم ولی اگر قائل به حقیقت لغویه باشیم می توانیم به اطلاقات عمل کنیم بنا بر این اگر شارع بفرماید: ربا حرام است و قیدی به آن نزند می توانیم بگوییم که هر نوع ربا حرام است مگر مواردی که شارع استثناء کرده است.

همچنین در جایی که حقیقت شرعیه باشد هنگام شک می توانیم به اصل برائت و اصول عملیه می توان رجوع کرد. مثلا اگر شک کنیم که ربا بین مادر و درختر حرام است یا نه می توانیم به اصل برائت رجوع کنیم.


پی نوشت:
                      
    
تاریخ انتشار: « 1398/01/19 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 5131