بسم الله الرحمن الرحیم
همانگونه که گذشت ابتدا به سراغ اخلاق خصوصی رفتیم. و از میان شاخههای چهاردهگانهی آن، اخلاق خانواده را مقدّم داشتیم؛ چون نخستین چیزی است که با آن سر و کار داریم و سنگ زیر بنای جامعه، تشکیل خانواده است. در مورد اخلاق خانواده مباحث متعدّدی قابل طرح است. به بخشی از آنها، که اهمیّت بیشتری دارد، توجّه بفرمایید:
تشکیل خانواده چه لزومی دارد؟ اگر تشکیل خانواده بدهیم چه میشود؟ و اگر خانواده تشکیل نشود چه اتّفاقی رخ میدهد؟
برای پی بردن به اهمیّت فوق العادهی ازدواج و تشکیل خانواده به چند روایت ناب توجّه بفرمایید:
حضرت رسول| فرمودند: «يُفتَحُ أَبْوَابُ اَلسَّمَاءِ بِالرَّحْمَةِ فِي أَرْبَعِ مَوَاضِعَ؛ درهای آسمان در چهار مورد به رحمت الهی گشوده میشود».
1. «عِنْدَ نُزُولِ اَلْمَطَرِ؛ به هنگام بارش باران رحمت الهی سرازیر میشود» به همین جهت گفته شده که: «دعا به هنگام نزول باران به اجابت نزدیک تر است».[1]
2. «وَ عِنْدَ نَظَرِ اَلْوَلَدِ فِي وَجْهِ اَلْوَالِدَيْنِ؛ هنگامی که فرزند به صورت پدر و مادرش با احترام و محبّت نگاه میکند».
آری، نگاه به چهرهی پدر و مادر آنقدر ارزشمند است که درهای آسمان را میگشاید.
3. «وَ عِنْدَ فَتْحِ بَابِ اَلْكَعْبَةِ؛ و به هنگام گشوده شدن درِ خانهی خدا» در طول سال یک بار در کعبه باز میشود. خداوند متعال توفیق داد در یکی از سفرهایی که به مکّه داشتیم به داخل خانه کعبه مشرّف شویم. در آن محیط ملکوتی و فضای معنوی، روحانیّت خاصّی موج می زد و به انسان حالت معنوی ویژهای دست می داد که قابل توصیف نیست.
4. «وَ عِنْدَ اَلنِّكَاحِ؛ هنگامی که دو نفر با هم ازدواج میکنند».[2]
ازدواج آنقدر مهم است که در رحمت الهی را میگشاید. و قرار گرفتن آن در کنار خانهی خدا و نزول باران و مانند آن اهمیّت آن را دو چندان می کند.
در حدیث دیگری از امام صادق× می خوانیم: «رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا اَلْمُتَزَوِّجُ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةٍ يُصَلِّيهَا غَيْرُ مُتَزَوِّجٍ؛ دو رکعت نماز کسی که همسر دارد از هفتاد رکعت نماز کسی که همسر ندارد، بهتر است».[3]
یعنی ازدواج در مسائل عبادی و معنوی هم تأثیر دارد و نماز انسان را دهها برابر می کند.
حضرت رسول| در روایت سوم فرمودند: «اَلْمُتَزَوِّجُ النَّائِمُ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ مِنَ اَلصَّائِمِ اَلْقَائِمِ اَلْعَزَبِ؛ استراحت و خواب انسان همسردار در نزد خدا، از عبادت شبانهروزی انسان مجرّد ارزشمندتر است».[4]
چهارمین حدیث را نیز از پیامبر اسلام| نقل میکنیم. فرمودند: «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِهِ فَلْيَتَّقِ اَللَّهَ فِي اَلنِّصْفِ اَلْبَاقِي؛کسی که ازدواج کند نصف دینش را بیمه کرده است. پس باید برای حفظ و حراست از نصف دیگر آن تقوای الهی را پیشه کند».[5]
در ضمن از این روایت استفاده می شود که غریزهی جنسی حداقل نیمی از وجود انسان را تسخیر کرده است و لذا کسی که ازدواج می کند 50% وجودش بیمه میشود.
رسول اکرم| در حدیث معروفی فرمودند: «تَنَاكَحُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ اَلْأُمَمَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ؛ ازدواج کنید تا جمعیّت شما زیاد شود،چرا که من بر سایر امّتها به کثرت جمعیت شما مسلمانان، حتی نسبت به بچّههای سقط شده، مباهات می کنم».[6]
سوال: جنین سقط شده چه افتخاری دارد؟
جواب: نکتهی این تعبیر در این است که پدر و مادر آن جنین قصد داشتند فرزند صالحی تحویل جامعه دهند که به مردم خدمت کند. خداوند به خاطر نیّت خیریکه داشتند به آنها ثواب میدهد، و پیامبر| هم به چنین جنین سقط شدهای افتخار میکند.
چرا در روایات فوق اینقدر به تشکیل خانواده اهمیّت داده شده ا ست؟
رمز و راز تشویق فراوان و ترغیب فوق العادهی خداوند و رسولش نسبت به ازدواج چیست؟
ازدواج فلسفههای متعدّدی دارد که به پنج مورد آن اشاره می کنیم:
کسی که ازدواج می کند از بسیاری از گناهان مصون میماند. این گناهان اختصاص به گناهان جنسی ندارد، بلکه از گناهان غیر جنسی هم مصونیّت ایجاد می شود و لذا در برخی گزارشات آمده بود که: «در هر پرونده جنایی پای زنی باز شده است!» یعنی مسایل جنسی ریشه در تمام یا اکثر پروندههای جنایی دارد.
بنابراین، یکی از حکمتهای ازدواج، جلوگیری از گناهان است.
می دانیم بشر اجتماعی خلق شده و آرامش او در کنار هم نوعانش حاصل میشود. به همین جهت زندانیانی را که قصد دارند مجازات شدیدی کنند، به سلولهای انفرادی میبرند. سلول انفرادی آنقدر عذاب آور است که اگر برای مدّت طولانی ادامه یابد زندانی دیوانه میشود. قرآن مجید 1400 سال قبل به این نکته مهم اشاره کرده است و لذا در آیهی شریفهی نوزدهم سورهی روم فرمود: {وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا}؛ «و از (جمله) نشانههای خداوند این است که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید.»
این که می فرماید: «از نشانههای خداست که ...» و نگفت: «از نعمتهای خداست...» نشانگر اهمیّت آرامش است. انسان در زمان تجرّد و بی همسری، از آرامش روحی کم نصیب یا بی بهره است؛ امّا به برکت ازدواج به این عطیّهی الهی دست پیدا میکند.
انسانِ بدون همسر، احساس مسؤولیت نمی کند. دنبال کار برود یا نرود برایش مهم نیست؛ چون انگیزهی کافی ندارد. امّا وقتی که تشکیل خانواده داد میداند که نباید جلوی همسرش شرمنده شود و باید به شکل صحیح و معقول زندگی را اداره کند و لذا احساس مسؤولیتش بیشتر میشود و به دنبال شغل مناسب و کار خوب میرود. به همین جهت، بسیاری از افراد بیکار پس از ازدواج کار پیدا میکنند؛ چون قبلا احساس مسؤولیت نمیکردند و تلاش کافی برای یافتن کار نداشتند و به طور جدّی دل به کار نمیدادند. خداوند متعال در آیهی شریفهی 32 سورهی نور اشارهی جالبی به این فلسفهی ازدواج دارد. آنجا که میفرماید: {وَأَنْكِحُوا الْأَيَامَىٰ مِنْكُمْ وَالصَّالِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَإِمَائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}؛ «مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ (فضل) خداوند واسع و (از نیازهای بندگان) آگاه است».
این که میفرماید: «اگر قبل از ازدواج فقیر و تنگدست باشند، خداوند پس از ازدواج از فضل و کرمش، آنها را بینیاز میکند». اشاره به همین احساس مسؤولیت دارد.
بنابراین، ازدواج انسان را به تلاش بیشتر وکوشش فراوان تر وادار میکند.
این که بعضی ها میگویند: «تا زمانی که یک ماشین سواری خوب و منزل مسکونی مستقل و شغل مناسبی پیدا نکنیم، ازدواج نخواهیم کرد» حرف درستی نیست. چون این سخن هم مخالف آیهی مورد بحث است و هم با تجربهی انسانها سازگار نیست. اکثریت قریب به اتفاق کسانی که ازدواج کردهاند، قبل از ازدواج دارای خانه مستقل و اتومبیل سواری و شغل مناسب نبوده اند، بلکه پس از ازدواج به تدریج به آن رسیدهاند.
اگر انسانها خواهان تداوم نسل بشر هستند باید ازدواج کنند و صاحب فرزند شوند تا به این هدف برسند. بنابراین، ازدواج یک وظیفهی اجتماعی است. انسانها با ازدواج کردن مانع نابودی و اضمحلال نسل بشر میشوند.
با تشکیل خانواده فرزندان پا به عرصهی وجود میگذارند و با آمدن فرزندان جامعه رشد پیدا میکند. خدا نیامرزد کسانی را که در دوران طاغوت و قبل از انقلاب فرهنگ «فرزند کمتر زندگی بیشتر» را ترویج کرده، و باعث کاهش جمعیّت شدند. جمعیّت زیاد سبب قوّت و قدرت کشور میشود؛ چه در دنیای قدیم و چه در دنیای مدرن و پیشرفتهی امروز. در عصر و زمان ما هم جمعیّت زیاد، حرف اوّل را می زند. کشورهای پرجمعیّت هم رونق اقتصادی بهتری دارند و هم زیر بار زور نمیروند؛ امّا کشورهای کم جمعیّت چنین نیستند.
برای ثابت نگهداشتن جمعیّت حداقل دو فرزند لازم است؛ چون یکی جایگزین پدر شده، و دیگری جای مادر را میگیرد. و لذا ترویج تک فرزندی مساوی با از بین بردن 50% جمعیت هر کشوری است. شعار غلط «فرزند کمتر زندگی بهتر» اروپا را هم با بحران مواجه کرده است. به همین جهت در برخی از کشورهای اروپایی، برای فرزندآوری امتیازات مهمّی قائل شدهاند؛ چون خطر کاهش جمعیّت را حس کردهاند. متأسفانه هنوز هم تفکّر غلط فرزند کمتر زندگی بهتر از طرف برخی در کشور ما دنبال میشود، که تضعیف جامعه را در پی خواهد داشت. خلاصه این که تشکیل خانواده فلسفههای متعددی دارد که به پنج مورد آن به عنوان نمونه اشاره کردیم.
با توجّه به این که در هفته وحدت قرار داریم شایسته است مطالبی در این زمینه خدمت عزیزان عرض کنم:
ابتکار هفته وحدت، که فاصلهی بین میلاد پیامبر اسلام| به روایت اهل سنت و روایت شیعه (12 تا 17 ربیع الاول)، به عنوان هفته وحدت اعلام شد، ابتکار ارزشمندی است و همه باید آن را گرامی بداریم، و جلسات مختلفی تشکیل داده و پیرامون آن بحث و گفتگو شود و ضرورت آن برای همگان روشن گردد.
یکی از مباحث مهمی که باید در هفته وحدت پیگیری شود، بررسی ریشههای وحدت است. شعار و تشکیل مراسم جشن و مانند آن در این ایّام خوب و شایسته است، امّا مهمتر از همه پیگیری ریشههای وحدت است، که به دو مورد آن اشاره میکنیم:
اشکالی ندارد که هر مذهبی مسایل اختصاصی خود را داشته باشد و محترم بشمرد. عدّه ای دست بسته و عدهای دست باز نماز بخوانند؛ امّا همگی میتوانند نماز جماعت واحدی تشکیل داده خار چشم دشمنان اسلام شوند. باید بر خدای واحد، پیامبر واحد، قبله واحد، نماز و روزه و حج و زکات و صدها مساله مشترک و مورد قبول طرفین تأکید کرد. این که اهل سنّت سه طلاق را در یک مجلس قبول دارند و شیعه آن را قبول ندارد و لازم می داند هر طلاقی با شرایط خاص در مجلس جداگانهای صورت گیرد از مختصّات هر یک از دو مذهب است که برای طرفین محترم میباشد و پیروان هر کدام میتوانند طبق آن عمل کنند. همانگونه که شیخ شلتوت عالم معروف اهل سنّت اعلام کرد که مطابق مذهب شیعه همچون مذاهب چهارگانه اهل سنّت میتوان عمل کرد و همو مساله سه طلاق را طبق مذهب شیعه بر دیگر مذاهب ترجیح داد؛ امّا مهم آن است که روی مشترکات فراوان مذاهب اسلامی تأکید شود، که خود عامل مهمّ تقویت وحدت است.
اگر اهل سنّت مطلبی در مورد مذهب شیعه شنیدند صحّت و سقم آن را از منابع معتبر و دانشمندان شیعه جویا شوند و اگر شیعیان هم به مطلبی در مورد مذاهب اهل سنّت برخورد کردند، به دانشمندان همان مذهب یا منابع معتبرشان مراجعه کنند که این کار، جلوی بسیاری از سوء ظنها را گرفته و مانع دروغ سازی وشایعه پراکنی دشمان میشود. امّا اگر به جای این کار پسندیده و معقول و منطقی، هر چه دشمنان مسلمانان در مورد مذاهب مختلف اسلامی گفتند پذیرفته شود آتش اختلاف روز به روز شعلهورتر و سوء ظن و بدبینی ها گسترش بیشتری پیدا میکند.
به عنوان نمونه شش نفر از علمای اهل سنّت ساکن بغداد کتابی به نام الفقه علی المذاهب الاربعه نوشتند. در این کتاب آمده است که ازدواج با دختران شیعه جایز نیست چون آنها بعد از سلام نماز سه بار «خان الامین» میگویند![7] در حالی که این نسبت کاملاً بی اساس است و در هیچ یک از کتاب های معتبر شیعه یافت نمی شود و تمام شیعیان پس از سلام نماز سه مرتبه الله اکبر میگویند.
اگر نویسندگان محترم کتاب مذکور به جای این که این مطلب را از دشمنان اسلام و مسلمین بگیرند، به حوزهی علمیه نجف، که نزدیکی بغداد است، مراجعه میکردند و از علمای شیعه میپرسیدند بدون شک دچار چنین اشتباه بزرگی نمیشدند.
بنابراین، باید مراقب باشیم پایههای وحدت را متزلزل نکنیم. مخصوصا در این ایام که شیطان های جن و انس در داخل و خارج کشور با ساختن دروغها و تهمتهای متعدد و پخش شایعات، قصد دارند شیعه را در نظر سنی، و سنّی را در نظر شیعه بد جلوه دهند تا نتوانند با هم متحد شوند.
دشمنان اسلام قصد دارند با ایجاد شکاف و تفرقه در میان صفوف مسلمین بر آنان مسلط شده و حکومت کنند. و این درس را از فرعون، که سه هزار سال قبل میزیسته، فرا گرفتهاند. چرا که خداوند میفرماید: { إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا}؛ «فرعون در زمین برتری جویی کرد، و اهل آن را به گروههای مختلفی تقسیم کرد».[8]
اکنون هم همین تفکّر فرعونی ادامه دارد و ما مسلمانان باید با هوشیاری و اتحاد و همبستگی، نقشهی شوم دشمنان را نقش بر آب کنیم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
[1]. میزان الحکمة، ج 3، ص 233، ح 5878.
[2]. بحارالانوار، ج 100، ص 221، ح 26.
[3]. بحارالانوار، ج 100، ص 219، ح 15.
[4]. بحارالانوار، ج 100، ص 221، ح 25.
[5]. بحارالانوار، ج 100، ص 219،ح 14.
[6]. بحارالانوار، ج 100، ص 220، ح 23.
[7]. یعنی جبرئیل امین موظف بود وحی را بر حضرت علی× ابلاغ کند، امّا خیانت کرد و آن را بر پیامبر اسلام| نازل کرد! اگر گوینده چنین سخنی جبرئیل را امین بداند چگونه میتوان تصور کرد که در این امر مهم خیانت کرده باشد؟!
[8]. سورهی قصص (28)، آیهی 4.
پی نوشت: