مباحث خیارات - جلسه 123 - 97/02/05

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

مباحث خیارات - جلسه 123 - 97/02/05

رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: إذا أتى أحدكم خادمه بطعامه قد كفاه علاجه و دخانه فليُجلسه معه فإن لم يُجلسه معه فليُناوله أكلة أو أكلتين.

بحث اخلاقی:

رسول خدا (ص) در حدیثی می فرماید: إذا أتى أحدكم خادمه بطعامه قد كفاه علاجه و دخانه فليُجلسه معه فإن لم يُجلسه معه فليُناوله أكلة أو أكلتين.[1]

«علاج» به معنای پختن و زحمات پختن است و «دخان» دودی است که هنگام پختن ایجاد می شود.

یعنی اگر کسی خادمش برایش غذا درست کرد و بوی غذا به مشام خادمش رسید، هنگام غذا خوردن خادم خود را کنار خود بنشاند و اگر این کار را نکرد لا اقل یکی دو لقمه به او بدهد.

یکی از مشکلاتی که بشر در طول تاریخ داشته و امروز هم به صورت دیگری در حال اجرا شدن است مسأله ی اختلاف طبقاتی است. یک عده طبقه ی بالای جامعه بودند و یک عده در طبقه ی پائین به صورت کلفت و برده بودند و حال آنکه بشر از یک پدر و مادر هستند و همه از نظر انسانیت مساوی هستند.

در جامعه ی آمریکایی این فاصله در میان سفید پوستان و سیاه پوستان وجود دارد؛ حقوق آنها را هم مساوی نیست و سیاه پوستان را می کشند و آنها را به برخی از محافل خود و ارادات راه نمی دهند.

آن روز که رسول خدا (ص) فرمود: «الا لا فضل لعربيّ على عجمىّ و لا لعجمىّ على عربىّ و لا لأسود على أحمر، و لا لأحمر على اسود إلا بالتّقوى‌» هنگامی بود که عرب خود را بسیار بالا می دید.

حتی در عمل هم مسلمانان سعی کردند که این حکم کلی را پیاده کنند. مثلا اذان گوی پیغمبر اکرم (ص) یک سیاه پوست بود که همان بلال حبشی باشد. همچنین اسلام برای آزادی بردگان بسیار زحمت کشید.

در حدیث محل بحث نیز نفی فاصله ی طبقاتی که بین خادم و مولی و کارگر و کارفرما است مطرح می باشد.

در روایت آمده است که هنگامی که برای امام علی بن موسی الرضا ع سفره می انداختند می فرمود که خدم و حشم او بیایند و سر سفره بنشینند.

این اخلاقیات نوعی معجزه برای پیامبر ص مطرح می شود زیرا در آن محیطی که جز خشونت و آداب جاهلی و فخر و تکبر چیزی نبود چنین آدابی توسط ایشان سر بلند کند.

موضوع: مسقطات خیار تأخیر

سخن در مسقط سوم است و آن اینکه مشتری بعد از سه روز ثمن را به بایع بذل می کند مثلا مشتری در روز ششم ثمن را نزد بایع می آورد که بحث است آیا این موجب سقوط خیار می شود یا آنکه بایع همچنان حق فسخ دارد؟

کلام صاحب مفتاح الکرامة را نقل کردیم که قائل بود که ظاهر اکثر این بود که با بذل، خیار ساقط نمی شود البته علامه قائل به سقوط خیار بود.

شیخ انصاری مسأله را مبتنی بر این می کند که باید دید دلیل ما چیست. اگر مستند ما اخبار و روایات باشد، روایات ما اطلاق دارد و می گوید: اگر تا سه روز نیامد خیار برای بایع ثابت می شود بنا بر این هرچند بعد از سه روز ثمن را حاضر کند فایده ندارد و خیار همچنان باقی است.

اما اگر دلیل ما لا ضرر باشد خیار ساقط می شود زیرا با آوردن ثمن، ضرری باقی نمی مانده و ظاهر لا ضرر، ضرر فعلی است.

نقول: لا ضرر حکمت اخبار است و دلیل مستقلی به حساب نمی آید در نتیجه وجود ضرر نوعی کافی است. اگر لا ضرر دلیل مستقلی بود چون لا ضرر، ضرر شخصی را شامل می شود باید قائل به تفصیل شویم و بگوییم: اگر بایع ضرر می شود خیار برای او ثابت است و اگر ضرر نمی کند ثابت نیست.

به عقیده ی ما باید به اطلاقات اخبار مراجعه کرد. اخبار مطلق است و خیار را بعد از سه روز ثابت می داند چه مشتری بذل ثمن کند یا نکند و یا بایع متضرر بشود یا نشود.

ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ سایر مسقطات می رویم.


پی نوشت:
        
    
تاریخ انتشار: « 1397/02/03 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2154