کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 022 - 98/11/13

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

کتاب امر به معروف و نهی از منکر - جلسه 022 - 98/11/13

بحث در مسأله ی نهم است. این مسأله و دو مسأله ی بعدی از باب تعارض بین امرین می باشد.

موضوع: تعارض امرین در امر به معروف و نهی از منکر

بحث در مسأله ی نهم است. این مسأله و دو مسأله ی بعدی از باب تعارض بین امرین می باشد.

در مسأله ی نهم بحث در این بود که اگر امر دائر شود که امر به معروف و نهی از منکر کنیم و این با ترک واجب یا انجام محرم همراه باشد چه باید کرد.

مثلا اگر بخواهیم کسی را امر به معروف و نهی از منکر کنیم باید به او توهین کنیم. می دانیم توهین کردن حرام است ولی امر به معروف و نهی از منکر واجب است. امام قدس سره قائل است که قانون اهم و مهم در اینجا جاری می شود.

این قانون یک قانون عقلایی است و شارع مقدس نیز به آن صحه گذاشته است.

بقی هنا امر:

اذا دار الامر بین اصلاح خویشتن و اصلاح دیگر. یا به عنوان نمونه امر دائر شود که انسان فرزند خویش را اصلاح کند یا فرزند دیگران را. مثلا توان مالی و توان فکری من محدود است و فقط می توانم آن را صرف یک مورد کنم. در اینجا بحث است که چه باید کرد.

بعضی سعی دارند ثابت کنند که اصلاح خویشتن مقدم بر اصلاح دیگری است و به آیات و یک سری از روایات تمسک کرده اند:

آیه ی اول: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً﴾[1] معنای آیه این است که اصلاح خویشتن بر اصلاح دیگران است. بنا بر این اگر امر دائر شود بین اصلاح خویشتن و دیگران اصلاح خویشتن مقدم است.

البته دلالت این آیه خالی از اشکال نیست زیرا در آیه به واو عطف شده است و این عطف مقدم بودن را نمی رساند.

آیه ی دوم: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ‌ أَنْفُسَكُمْ‌ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾[2] دلالت این آیه صریحتر است.

امیر مؤمنان علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید: وَ إِنِّي لَعَالِمٌ بِمَا يُصْلِحُكُمْ‌ وَ يُقِيمُ أَوَدَكُمْ (کجی های شما را راست می کند) وَ لَكِنِّي لَا أَرَى إِصْلَاحَكُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِي (من صحیح نمی بینم که برای اصلاح شما خود را فاسد کنم)[3]

معنای این خطبه این است که اصلاح خویشتن بر اصلاح دیگران مقدم است.

از لحاظ عقلایی هم همین قانون جاری است زیرا عقلاء می گویند که فرد اول باید خود و اهل خویش را اصلاح کند نه اینکه فرزند خود را رها کند و به سراغ اصلاح فرزند دیگران رود.

(مسألة 10): لو كان قادراً على أحد الأمرين: الأمر بالمعروف الكذائي، أو (از لحاظ ادبیات، اینجا جای واو است نه أو.) النهي عن المنكر الكذائي، يلاحظ الأهمّ منهما، و مع التساوي مخيّر بينهما.[4]

این مسأله نیز در مورد دوران امر بین محذورین است که عبارت است از دوران امر بین دو واجب. مثلا اگر این فرد را امر به نماز کنم، آن شراب خوار موفق می شود شراب بخورد و اگر آن شراب خوار را نهی کنم، این فرد نمازش را نمی خواند.

در اینجا نیز قاعده ی اهم و مهم جاری است و اگر هر دو مورد با هم مساوی باشند قائل به تخییر می شویم. در نتیجه نمی توان هر دو را ترک کرد.

البته تشخیص اهم و مهم یا به خود فرد است و یا اینکه به علماء و یا خبره ها مراجعه کند.

باید توجه داشت اهم و مهم نسبت به اشخاص متفاوت است و برای همه یکسان نیست.

ما در اینجا این فرع را پیشنهاد می کنیم و آن اینکه اگر تعارض بین دو مصداق امر به معروف باشد مثلا اگر این فرد را به نماز وادار کنم آن فرد نمازش را نمی خواند و هکذا برعکس و گاه تعارض بین دو مصداق نهی از منکر است مثلا اگر این فرد را از شرب خمر نهی کنم آن یکی شرب خمر می کند و اگر آن دیگری را نهی کنم این فرد مبتلا می شود. حکم در اینجا هم مانند همان قبلی است و قاعده ی اهم و مهم جاری می شود.

(مسألة 11): لا يكفي في سقوط الوجوب، بيان الحكم الشرعي (مثلا به جای امر به معروف بگوییم: نماز در اسلام دارای اهمیت بسیاری است.) أو بيان مفاسد ترك الواجب و فعل الحرام، إلّا أن يفهم منه عرفاً- و لو بالقرائن- الأمر أو النهي، أو حصل المقصود منهما (یا مقصود که امر به معروف و نهی از منکر است حاصل شود)، بل الظاهر كفاية فهم الطرف منه الأمر أو النهي لقرينة خاصّة؛ و إن لم يفهم العرف منه.[5]

این مسأله مربوط به این است که آیا امر به معروف منوط به امر کردن است و یا اینکه اگر نصیحت هم کنیم کافیس است.

ان شاء الله در جلسه ی آینده این مسأله را شرح می دهیم.


پی نوشت:
                           
    
تاریخ انتشار: « 1398/11/11 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 3898