پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره موانع شناخت خداوند مي فرمايد: «اگر در عظمت قدرت [خداوند] و اهمّيّت نعمت او مى انديشيدند، به راه راست باز مى گشتند و از آتش سوزان [دوزخ] مى ترسيدند، ولى دل ها بيمار و چشم هاى بصيرت معيوب است». در اينجا امام(ع) به دو علّت عمده اشاره كرده است؛ عقل ها بر اثر هوی و هوس ها و آفات ديگر از كار مى افتد و پرده هاى گناه و تعصّب و خودخواهى بر روى چشم هاى بصيرت افكنده مى شود و بدين وسيله شناخت خداوند غير ممكن مي شود.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در بخشی از خطبه 185 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (اگر در عظمت قدرت [خداوند] و اهمّيّت نعمت او مى انديشيدند، به راه راست باز مى گشتند و از آتش سوزان [دوزخ] مى ترسيدند)؛ «وَ لَوْ فَكَّرُوا فِي عَظِيمِ الْقُدْرَةِ، وَ جَسِيمِ النِّعْمَةِ، لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِيقِ، وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ».
اشاره به دو چيز است كه اگر انديشه ها در آن به كار گرفته شود آثار آن به زودى در اعمال انسان آشكار مى شود؛ نخست انديشه در عظمت قدرت خدا، كه كُرات عظيم آسمانى و ميلياردها ستاره در يك كهكشان و صدها ميليون كهكشان آفريده و كرانه هاى ملك عظيم او بر هيچ كس روشن نيست و آنچه را درباره عظمت جهان مى گوييم مربوط به چيزى است كه در قلمرو علم قاصر ما قرار گرفته و اى بسا تمام اينها همچون برگ درختى باشد كه بر پيكر درخت سر به آسمان كشيده اى در ميان جنگلى قرار دارد. انديشه در اين امر سبب مى شود كه انسان در برابر چنين قدرتى خاضع گردد، سر بر آستانش نهد دل به او ببندد و زندگى خود را با نام و ياد او نورانى سازد.
ديگر اينكه در نعمت هايى بينديشد كه همه وجود ما را در برگرفته و از لحظه انعقاد نطفه تا پايان عمر ادامه دارد؛ خورشيد، ماه، آسمان و زمين را به خدمت ما گماشته و ابرها، بادها و باران ها را سر بر فرمان ما نهاده، و در همه جا خوان نعمتش را گسترده و همه را روزى خوار خود ساخته است. به يقين شكر نعمت كه در فطرت هر انسانى است او را به دنبال شناخت منعم مى فرستد.
حضرت در ادامه به اين مطلب اشاره مي كند كه چه عاملى سبب مى شود با وجود اين انگيزه هاى قوى، انسان از راه بماند و به بيراهه كشيده شود و عذاب دردناك الهى دامان او را بگيرد: (ولى دل ها بيمار و چشم هاى بصيرت معيوب است)؛ «وَ لكِنِ الْقُلُوبُ عَلِيلَةٌ، وَ الْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ!(1)».
در اينجا امام(عليه السلام) به دو علّت عمده اشاره مى كند؛ زيرا منظور از «قلوب»، عقل هاست كه بر اثر شناخت هوا و هوس ها و آفات ديگر، از كار مى افتد و منظور از «بصائر»، چشم هاى بصيرت است كه پرده هاى گناه و تعصّب و خودخواهى بر روى آن افكنده مى شود.
بديهى است آنها هرگز در اصل خلقت چنين نبوده؛ بلكه بر اثر غفلت و هوی و هوس و شهوت به اين روز افتاده اند. امام(عليه السلام) در اين عبارت كوتاه، اشاره به موانع شناخت مى كند كه در آيات قرآن نيز آمده است: «كَلَّا بَلْ رَانَ عَلى قُلُوبِهِمْ مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ»(2)؛ (چنين نيست [كه آنها مى پندارند]؛ بلكه اعمالشان چون زنگارى بر دل هايشان نشسته است). و در جاى ديگر مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً»(3)؛ (آيا ديدى كسى را كه معبود خود را هواى نفس خويش قرار داده و خداوند او را با آگاهى [بر اينكه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مهر زده و بر چشمش پرده قرار داده است).
در آيات بيشمارى نيز همگان را دعوت به مطالعه اسرار آفرينش و تفكّر در قدرت و نعمت هاى خدا كرده تا از اين طريق به راه راست پى برند.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.