ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال ششم - شماره پنجاه و یکم - فروردین 1399)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

ماهنامه الکترونیکی خبری - تحلیلی بلیغ (سال ششم - شماره پنجاه و یکم - فروردین 1399)

null

طلیعه سخن

تراژدی کرونا، در روز های اخیر به بیماری همه گیر جهانی تبدیل شده، و هزاران تن از مردم جهان به این ویروس کشنده مبتلا شده و بسیاری نیز جان خود را از دست داده اند، در این میان مردم ایران نیز از گزند این مهمان ناخوانده در امان نبوده و متأسفانه شماری ازهموطنان نیز به این ویروس مبتلا شده و متأسفانه برخی نیز جان خود را از دست داده اند.

با این اوصاف لزوم عزم و ارادۀ ملی مسئولان برای مقابله با این ویروس خطرناک انکار ناپذیر است؛ لیکن در عمل شاهدیم پس از سپری شدن چند هفته، آلودگی از چند شهر ایران به سراسر کشور گسترش یافته و آمار مبتلایان و فوتی های کرونا در ایران، چند برابر افزایش یافته و التهاب و نگرانی های مردم شدت یافته است.

اما به راستی علت شیوع و گسترش بیماری کرونا در جامعه و افزایش التهاب مردم از این ویروس کشنده چیست؟

در پاسخ باید به فقدان دانش مدیریت بحران در کشور اشاره کرد، در واقع روز مرّگی مسئولان و عدم بهره گیری از خلاقیت و نوآوری در مواجهه با بحران ها، انفعال و خودباختگی مسئولان را به رویه ای عادی تبدیل کرده که نمونۀ این انفعال را می توان در وقایعی هم چون زلزلۀ بم مشاهده کرد.

گفتنی است گروه های امدادی بین المللی تنها چند ساعت پس از وقوع زمین لرزه بم در سال ١٣٨٢، در فرودگاه کرمان حاضر شدند،حال آنکه دولت وقت ایران در نحوۀ مدیریت بحران تا ساعت ها سردرگم و منفعل بود، در صورتی که به بیان کارشناسان، دولت در همان ساعات اولیه وقوع زمین لرزه، می توانست با آموزش آوار برداری به مردم، از تلفات بسیار سنگین چندده هزار نفری جلوگیری نماید.

متأسفانه این چالش در دیگر بلایای طبیعی و حتی بحران های اجتماعی هم چون ضعف رسانه ای مسئولان در مدیریت بحران ناشی از افزایش قیمت بنزین و حتی عدم اطلاع رسانی به هنگام از سقوط هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۳۷، و انفعال رسانه ای دولت در برخورد با شایعه سازان در خصوص ویروس کرونا، به شدت خودنمایی می کند.

بی تردید ریشۀ این آسیب ها را می توان در محافظه کاری مسئولان، مانور صفر یا صدی ، و هیچ خبری و همه خبری دولت جستجو نمود، فراموش نکنیم در روز های اول شیوع کرونا در ایران همه خبری مسئولان به شدت گل کرد و به دفعات مسئولان امر با مواجهه ای منفعلانه در برابر شیوع این بیماری در یک شهر، به نحوی جامعه را وحشت زده کردند، انتظار این بود که مسئولان با روشنگری کامل و آگاهی بخشی، از تشدید ابعاد روانی حاصل از شیوع کرونا جلوگیری کرده و ظرفیت های مردمی و اقدامات قرنطینه ای را مورد توجه قرار دهند تا آلودگی در کمترین ابعاد ممکن مهار گردد.

لیکن در ادامه این همه خبری شوک آور مسئولان، به هیچ خبری و عدم اظهار نظر مسئولان در رابطه با ابعاد مختلف شیوع کرونا تبدیل شد و اینجا بود که با سکوت و سخنان چندپهلوی مسئولان در برابر شایعات، قدرت مانور رسانه ای دولت، به پائین ترین حد ممکن رسید.

در ادامه سکوت و محافظه کاری مسئولان از یک سو و شایعه افکنی در فضای مجازی آتش این بحران را بیش از پیش شعله ور ساخت، این در حالی بود که مسئولان به جای روشنگری از چگونگی شیوع بیماری در قم و تبیین اقدامات پیش رو و اتخاذ اقدامات شبه قرنطینه ای در شهر مبدأ و ایجاد آرامش روانی در جامعه ، صرفاً مردم را به عدم توجه به شایعات دربارۀ ویروس کرونا دعوت کردند.

از سوی دیگر رسانۀ ملی نیز به جای آگاهی بخشی و بیان واقعیات بحران کرونا در ایران و تقویت حس مشارکت جمعی مردم در مقابله با ویروس کرونا ، صرفاً به انعکاس نیمۀ پر شدۀ لیوان و بازنشر مطالبات و انتظارات آمرانۀ دولت از مردم بسنده کرد و با انکار ابعاد واقعی بحران کرونا در کشور به زعم خود تلاش نمود تا وحشت فراگیر ناشی از شیوع این ویروس به ویژه در میان کادر درمانی بیمارستانها را کم اهمیت جلوه دهد.

اما فضای مجازی که پیش از این مرجعیت رسانه ای خود را بر رسانه ملی غالب نموده بود، این بار نیز مشکلات عدیدۀ بیماران کرونایی و بیمارستان های درگیر کرونا در آن انعکاس پیدا کرد ، از این رهگذر، فضا برای سوداگری شایعهسازان در فضای مجازی فراهم گردید.

از سوی دیگر اصل « خودبیانی مردم» یکی از شاخصه های پویایی جامعه به شمار می آید، حال وقتی مدیریت رسانه ای کشور، با انفعال، سکوت و محافظه کاری و شیوع پارادوکسهای همراه شود ، اصل خودبیانی مردم به قهقرا خواهد رفت ، لذا در بحران کرونا نیز چاره ای باقی نماند که مردم مشکلات و مطالبات خود را در شبکه های اجتماعی انعکاس دهند، و اینگونه بود که ساختار رفتاری مردم در مواجهه با ویروس کرونا با دوگانۀ کرونا هراسی یا بی اعتنایی کامل به کرونا در پستوهای فضای مجازی! شکل گرفت.

با این اوصاف باید اعتراف کرد دست دست کردن دولت ، مواجهۀ منفعلانه مسئولان ، عدم ریسک پذیری دولت در مواجهه با بحران کرونا و غفلت از اقدامات شبه قرنطینه ای در روز های آغازین شیوع این بیماری، به نوبۀ خود گسترش ویروس کرونا را به سراسر کشور رقم زد، و از آنجا که مدیریت رسانه ای اپیدمی ویروس کرونا از رسانۀ ملی به فضای مجازی انتقال یافت لذا نگرانی و اضطراب حاصل از احساس ناامنی از ویروس کرونا، از اصل بیماری کرونا پیشی گرفته است.

حال برای برون رفت از این بحران، شفاف سازی دولت و تقویت جلب اعتماد مردم انکار ناپذیر است که در این صورت امنیت روانی مردم نیز محقق خواهد شد ، هم چنین لزوم اقدامات میدانی و فعالیت های ملموس و بازدارندۀ دولت به ویژه حضور موثر رئیس محترم جمهور در قالب ریاست ستاد مقابله با کرونا ضروری است.

----------------------------------------

دیدارها

انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و انتخابات میان دوره ای مجلس خبرگان رهبری

----------------------------------------

گزیده سخنان

    قدردانی آیت الله العظمی مکارم شیرازی از حضور مردم در راهپیمایی ٢٢ بهمن

    ملت شریف ایران برگ زرین دیگری بر افتخارات خود افزود

    دعوت آیت الله العظمی مکارم شیرازی از آحاد مردم برای حضور گسترده در انتخابات

    دشمنان به حضور و استقبال کمرنگ مردم از انتخابات دوم اسفندماه امید بسته اند، بنابراین باید با حضور گسترده و آگاهانه در پای صندوق های رای دشمن را ناکام و مایوس کنیم؛ اما اگر استقبال کم باشد آنها برای فشار و تحریم بیشتر امیدوار می شوند

    در هنگام رأی گیری انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری

    امروز روز خوش و سرنوشت سازی برای ملت ایران است

----------------------------------------

پیام ها و بیانیه ها

پیام تسلیت حضرت آیت الله مکارم شیرازی(مدّظلّه) به حضرت آیت الله شبیری زنجانی(دامت برکاته)

مصیبت وارده را به جنابعالی و تمام خاندان محترم تسلیت عرض می کنم. خداوند روح آن مرحومه را با جدهاش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) محشور گرداند و به تمام بازماندگان صبر و اجر فراوان عنایت فرماید.

پیام تسلیت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(دامت برکاته) به مناسبت رحلت مرحوم آقای مهندس ارجمند ترقی

خبر درگذشت خیّر و نیکوکار معروف، آقای مهندس ارجمند ترقی موجب نهایت تاسف گردید.

این مرد با ایمان در طول عمر با برکت خود زمین های با قیمت مناسب در اختیار نیازمندان گذارد؛ مساجد باشکوه و درمانگاه در نقاط مختلف تأسیس کرد و خانواده های نیازمندی را زیر پوشش کمک های خود داشت. فقدان او را به تمام دوستان و خویشاوندان به خصوص بیت شریفش تسلیت عرض نموده، برای ایشان علو درجات از خداوند متعال خواستارم.

پیام تسلیت حضرت آیت الله مکارم شیرازی(مدّظلّه) به مناسبت رحلت حجت الاسلام والمسلمین حاج سیدهادی خسروشاهی (ره)

خبر اسف انگیز رحلت نویسندۀ توانا و دانشمند ارجمند، حجت الاسلام والمسلمین آقای حاج سیدهادی خسروشاهی (رحمة الله علیه) مایۀ نهایت تأسف گردید.

این نویسندۀ توانا و مدافع عالم اسلام و تشیع در طول عمر خود به وسیلۀ آثار قلمی اش خدمات فراوانی انجام داد و کتاب های زیادی از او در دسترس عموم قرار گرفت. وقف کتابخانۀ شخصی او برای استفاده همگان به خصوص طلاب و فضلا در پردیسان قم، یکی دیگر از خدمات آن فقید سعید بود.

خداوند روح او را با ارواح اجدادش محشور گرداند و به بازماندگانش صبر و اجر فراوان عنایت کند.

پیام آیت الله العظمی مکارم شیرازی پیرامون بیماری اخیر

بلاها و حوادث دردناک طبیعی اسباب و عواملی است برای بیداری و آگاهی انسان ها. بلای اخیر، بیماری واگیرداری است که جامعه ما را به خود مشغول و کام ملت عزیز ایران را تلخ ساخته است. اینجانب ضمن طلب عافیت و شفای بیماران و نیز تسلیت به خانواده های مصیبت دیده و داغدار، صبر و اجر بازماندگان و غفران الهی درگذشتگان را از درگاه خداوند منان خواستارم. ان شاءالله به حول و قوۀ الهی و با همکاری و بسیج عموم مردم آگاه و فهیم، جامعۀ پزشکی، مراکز دولتی و دیگر نهادها شاهد غلبه بر این ویروس باشیم.

در اینجا ذکر اموری لازم است:

نخست این که حفظ نفس از دیدگاه اسلام واجب است و همگان موظف اند ضمن رعایت اصول سلامت و بهداشت از وجود خویش مراقبت کنند، ازاین رو اگر متولیان و کادر پزشکی کشور که اهل خبره هستند اموری را دراین جهت لازم بدانند باید به آنان اعتماد نموده، آن دستورات را رعایت کرد.

دوم: شناسایی بیماران و مداوای به موقع، کنترل شیوع و راهکارهای مناسب در ریشه کن کردن این ویروس، اهتمام و تلاش مضاعف وزارت بهداشت، جامعۀ پزشکی و نهادهای مرتبط را می طلبد. اینجانب از تلاش دلسوزانۀ پزشکان، پرستاران و مجموعۀ خدمات درمانی و تمامی آنان که شبانه روز فداکاری می کنند و برای نجات بیماران از هیچگونه خدمتی مضایقه ندارند، تشکر نموده و همواره به آنان دعا می کنم. ان شاءالله در کار خود موفق باشند.

سوم: بر آحاد مردم ایران لازم است که دست به دست هم داده ازهرگونه کوششی در این راه کوتاهی نکنند، زیرا رهایی از این بیماری بدون همکاری و مسئولیت پذیری تمامی افراد جامعه امکانپذیر نخواهد بود. آن گونه که اطلاع یافتیم گروهی از طلاب جوان و بسیجیان در بیمارستان های مربوط به این بیماری حضور یافته و زیر نظر پزشکان و کادر درمانی همکاری می کنند، این کار به راستی مایۀ تقدیر فراوان است. از طرف دیگر به گوش می رسد که متأسفانه کسانی با احتکار و گران فروشی اقلام مورد نیاز، سبب نگرانی مردم شده اند که بر مسئولین لازم است با قاطعیت و جدیت با آنان برخورد نموده و با رفع نگرانی های مردم، آرامش بازار را مدیریت نمایند.

چهارم: لازم است موازین شرعی در انجام غسل، کفن، نماز و دفن مرحومین تا آنجا که امکان دارد، صورت گیرد و تنها در مواردی که ضرورت اقتضا می کند، تغییراتی پیدا کند.

پنجم: خیرین مجاز هستند از یک سوم سهم مبارک امام(ع) برای کمک به نجات بیماران و خانواده های کسانی که عزیزانشان را در اثر این بیماری از دست داده اند، استفاده کنند.

در پایان، توجه به این نکته نیز ضروری است که در کنار تدابیر مادی، باید از پشتوانه های معنوی نیز بهره برد و با دعاها، زیارت ها و توسل به ذیل عنایت ائمۀ معصومین(ع) ضمن تقویت روحیه و پرهیز از تخریب افکار و ترویج اخبار نگران کننده که باعث خوشحالی بدخواهان و دشمنان می گردد، پایان سریع این بلای فراگیر را از خداوند کریم و مهربان استدعا نموده و با توکل و امید به رحمت واسعۀ الهی بر این بیماری پیروز و آن را ریشه کن کنیم، إنشاءالله.

تکذیبیه

اخیرا نامه ها و فتاوایی در فضای مجازی به نام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی و با مهر ایشان، جعل و منتشر می شود. اینگونه شایعات کار بدخواهان و عناصر مزدور خارجی است.

به اطلاع عموم مردم عزیز می رساند که فتاوا، و دیدگاه های معظم له تنها از طریق سایت معظم له اعلام می گردد.

----------------------------------------

فن آوری

نرم افزار اندروید انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام

عرضه مستقیم کتب و محتوای تولیدی انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) بر بستر اندروید برای کم کردن قیمت تمام شده کالا و ارائه تخفیف های مناسبتی در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی.

امکانات:

- امکان خرید کتابهای عرضه شده در دسته بندی های مختلف

- موتور جستجوی قدرتمند برای یافتن کتاب مورد نظر

- امکان ایجاد پروفایل برای ثبت و پیگیری خرید

- نمایش کتابهای دارای تخفیف و کتابهایی که بصورت مناسبتی عرضه میشوند.

- ارائه سبد خرید برای سفارش کتاب بصورت تعداد

- اتصال امن به درگاه پرداخت بانک

----------------------------------------

یادداشت

راهكارهای تربيت دينی دانش آموزان در مدرسه

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

وجود عوامل تشويق‏ كننده به مفاسد اخلاقى، و اباحى‏گرى؛ از ويژگي هاى عصر ماست.تفسير نادرست از مسأله آزادى، و عدم توجّه به اين نكته كه هميشه آزادي ها در چهارچوبه ارزش هاست و عدم اطّلاع ‏رسانى صحيح و بموقع، و محروم ماندن قشر نوجوان از آموزش هاى مستمرّ و گسترده دينى و از همه مهم تر، دست هاى مرموز سياست مخرّب دشمنان که براى دور كردن نوجوانان از حوزه تربيت و اعتقادات دينى، از طرق مختلف فعّاليّت مى‏كنند، این برهه از زمان را، به زمان بسیار حساسی تبدیل کرده است که افراد نفوذی می توانند یک مجموعه را دچار مشکل کنند.

لذا در شرایط امروزی که متأسفانه دولت فعلی نسبت به تربیت های دینی دلسوز نیست و حتی در برخی موارد بی تفاوت است، شاهدیم دشمنان و معاندان به دنبال نفوذ به آموزش و پرورش و نظام های تعلیم و تربیت هستند.

البته مدیران آموزش و پرورش نباید مانند برخی افراد، با دیدن هجوم رسانه های غربی حالت یاس و ناامیدی و انفعالی پیدا کنند، بلکه باید برای دانش آموزان که سرمایه های جامعه و امانتی در دست معلمان هستند، برنامه ریزی کنند تا طرح ها و برنامه ها به لحاظ کمی و کیفی دانش آموزان را به عناصری مفید و ارزشمند برای آینده کشور تبدیل کند.

اهمیت و ضرورت تربیت دینی در نظام آموزشی کشور

همه انبياء الهى يك هدف را تعقيب مى‏كردند و آن سعادت انسان ‏ها از طريق تعليم و تربيت‏ صحيح دينى‏ و تقويت اصول اخلاقى در جوامع بشرى بوده است.

لذا هدف از تمام برنامه‏ هاى دينى‏، تعليم و تربيت‏ و تكامل انسان است، و تحقّق بخشيدن به برنامه ‏هاى دينى‏، از طريق تربيت‏ و پرورش نفوس به طور عملى، سبب تحقّق يافتن اهداف پيامبران مى‏شود، البته تحقق این مهم، برنامه ‏اى بسيار سخت و سنگين و نياز به ويژگي هاى فراوان از نظر علم و تقوا و شجاعت و مديريت دارد. لیکن اگر تعلیم و تربیت ما اسلامی باشد، بسیاری از اختلافات فرهنگی و اجتماعی کشور حل می شود.

حال برای تربیت یک نسل برومند و آبرومند که باعث پیشرفت و امنیت کشور شود، کانون هایی با فعال شوند که اولین آن، خانواده است، در وهلۀ بعد نظام آموزشی جامعه، دومین کانون در تربیت نسل برومند به شمار می آید، این کانون مسئولیت فوق العاده سنگینی برای تربیت چنین نسلی دارد.

البته رسانۀ ملی و ساير رسانه ‏ها، و حتی جامعه اسلامى نیز در تربيت فرزندان كشور اسلامى تلاش می کنند، لیکن آموزش و پرورش، مهم ترین متولی تربیت و تقویت باورهای دینی دانش آموزان است، چرا که این نهاد از بدو سنین نوجوانی با انسان ارتباط تنگاتنگی دارد، و می تواند افراد را در یک قالبی مناسب و مفید، تربیت و وارد جامعه کند.

در واقع اگر مراکز آموزشی به وظایف خود به خوبی عمل کنند زمینه های سعادت جوانان فراهم می شود، لیکن متأسفانه پرورش و تربیت در نظام آموزشی کشور کمرنگ است، و نظام آموزشی ما رنگ و بوی غربی دارد.

اینگونه است که آسيب‏ هايى براى جوانان و نوجوانان در حوزه تربيت دينى ایجاد شده است، از جمله آسيب‏ هاى اعتقادى و آسيب‏ هاى اخلاقى كه اگر روى آن كار جدّى انجام نگيرد، در آينده شاهد مشكلات مهمّ دينى و اجتماعى و سياسى خواهيم بود.

از جمله این مشکلات فرار مغزها است، مغز فرزندان مملکت را مملو از فرمول ها و مسائل علمی می کنیم ولیکن از نظر تربیت اخلاقی، آن را در نمره انضباط خلاصه می کنیم و در عمل توجه به تربیت اخلاقی بسیار کمرنگ است، این نقیصه نشان می دهد نظام آموزشی کشور تنها منحصر در آموزش بوده و اهتمام لازم به پرورش و تربیت ندارد.

بی شک دادن امکانات و هزینه کردن پول نمی تواند مانع از خروج آنان شود بلکه ایجاد انگیزه و باورهای دینی عاملی مهم برای جلوگیری از خروج نخبگان کشور است.

تقویت ارزش ها و باورهای دینی دانش آموزان

در شرایطی زندگی می کنیم که فساد از در و دیوار می بارد، بنابراین وظیفه معلمان و مربیان و مجموعه آموزش و پرورش سنگین تر شده زیرا باید دانش آموزان را از مظاهر فساد و تاثیرات آنها، از طریق تقویت باورهای ایمانی و اعتقادی دانش آموزان ، دور نگه دارند.

در این میان بايد سيره پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله را پياده كنيم و مدارس‏ ابتدايى و راهنمايى و دبيرستان ها و دانشگاه ها را مجهزّ به مسائل اعتقادى كنيم، و پايه ‏هاى اصول اعتقاداتشان را تقويت نماييم، سپس به مسائل عملى آنها بپردازيم.

اهمیت این مسأله از آن جهت است که بدانیم پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در مكّه حكومت اسلامى تشكيل نداد، بلكه در طول سيزده سال در مورد مسائل اعتقادى كاركرد و پايه ‏هاى اعتقادى مسلمانان را تقويت نمود، و در مدينه به سراغ تشكيل حكومت و اجراى برنامه‏ هاى عملى رفت. لذا ما هم به پيروى از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بايد در مراكز آموزشى به ویژه مدارس به صورت صحيح، مستدل و منطقى به سراغ تعليم و اصلاح عقايد دينى دانش‏آموزان برويم و برنامه ‏هاى اعتقادى آنان را تكميل كنيم. سپس به سراغ برنامه ‏هاى عملى برويم.

به عنوان مثال در تربيت دینی دانش آموزان دورۀ ابتدايى، بايد ايمان به خداوند را در روح طفل رسوخ داد و به او آموخت كه نسبت به هم نوعان خود بر طبق دستورات مذهبى رفتار نمايد؛ و نيز درباره مواد درسى در مدارس‏ ابتدايى نیز باید تعليمات مذهبى و روح دينى، را در بین آنان نفوذ داد که مسلماً اين موضوع در وضع اخلاقى آنها بى اثر نيست.

بی شک اگر دانش آموز ما به مبدأ و معاد و نبوّت و امامت ايمان داشته باشد، هرگز معتاد نخواهد شد. شما نمى‏توانيد در ميان قاچاقچيان، قاتلان، سارقان، مفسدان، آلودگان به مسائل جنسى و مانند آن انسانى را بيابيد كه مسائل اعتقادى را باور كرده باشد و به آن ايمان كامل داشته باشد. بلكه عموم چنين افرادى در مسائل ريشه‏اى و اعتقادى مشكل دارند.

و این مسأله نشان می دهدتعليمات دينى باید به عنوان يكى از مواد اساسى برنامه‏ هاى اساسى برنامه ‏هاى ابتدايى و راهنمایی و متوسطه به شمار آید و عموم افراد بدون استثناء آن را فرا گيرند، البته طرز آموزش تعليمات دينى باید به روش صحيحى انجام مى‏گيرد. لیکن ادعا این است که در سال هايى كه اطفال آمادگى كامل براى پذيرفتن حقايق دارند به مقدار قابل توجهى باید تعليمات دينى را به آنها آموزش داد.

حال اگر بتوانیم در کنار علم آموزی، دانش آموزان خود را با ایمان و تقوا تربیت کنیم دشمن هیچ کاری از پیش نخواهد برد.چرا که ایمان و تقوا سبب می شود که نوعی خودکنترلی در جامعه و فرد ایجاد شود و در این صورت دیگر نیازی به بازرسی ها و امثال آن نیز نخواهد بود.

گسترش برنامه های دینی در مدارس

برنامه های دینی و معارفی در آموزش و پرورش و مدارس باید گسترش یابد و در راستای تعلیم و تربیت تلاش کرد و برنامه ریزی دقیقی در این عرصه داشت.

هنر اين است كه براى تحقق اهداف تربیتی، از خود قرآن كه اصيل‏ترين و معتبرترين سند دينى‏ ماست كمك بگيريم. چرا که تعلیمات قرآنی و دینی ضامن سعادت دنیا و آخرت انسان ها هستند.

باید به قرآن به عنوان کتاب پرورش دهنده و تربیتی نگاه کنیم؛ برای از بین بردن زنگار قلب چیزی بهتر از قرآن نیست، قرآن آفت زدایی می کند و تربیت و پرورش می دهد. نگاه تربیتی به قرآن می تواند جامعه ما را عوض کند، لذا امیدواریم وزیر آموزش و پرورش، موضوع استخدام معلمان قرآن را مورد پیگیری قرار دهد .

هم چنین ما می توانیم از نماز برای تربیت دینی دانش آموزان کمک بگیریم، اگر بتوانیم نماز را در بین نسل نوجوانان جا بیندازیم، آن ها از گناه و فساد در امان خواهند ماند و ما باید برای تبیین ارزش و اهمیت نماز در مدارس تلاش کنیم.

و یا اینکه سعی شود فلسفه انقلاب و عاشورا برای دانش آموزان تبیین شود. تا دانش آموزان آن حضرت را الگو قرار ‏دهند، و زمينه تطبيق اعمال و كردار خويش و همرنگى و سنخيّت خود را با سيره عملى آن حضرت فراهم ‏سازند. تا ما تربیت شده فرهنگ حسینی باشیم، دشمن مایوس شده و کاری نمی تواند بکند.

جذاب سازی برنامه های دینی

اين يك واقعيت است كه روح و جسم هر دو بر اثر كارهاى مختلف خسته مى‏شوند. حال براى اين‏كه اين جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گيرد بايد از وسايل تفريح استفاده كرد. تفريحات مادى و انواع ورزش ‏ها، جسم را نيرو مى‏بخشد و تفريحات معنوى، لطيفه ‏ها، مزاح‏ ها، شعر هاى زيبا، داستان ‏ها نشاط آور و لطائف الحكم خستگى روح را مى‏زدايد و به انسان براى عبادت و اطاعت پروردگار و مديريت‏ كارهاى زندگى و تحقيق و كشف مطالب علمى نيرو مى‏دهد.

درخصوص برنامه های دینی در مدارس نیز باید به گونه ای عمل شود که که دانش آموزان با رغبت و اشتیاق کامل پذیرای آن باشند و در این زمینه نیز مشوق هایی را برای آنان در نظر بگیرند. و یا اینکه مسائل دینی را باید برای دانش آموزان آسان تر کرد.

هم چنین برای جذاب سازی کلاس های دینی دانش آموزان باید اردوهای سیاحتی و زیارتی ، در کنار آن گنجانده شود و در دل آنها، مباحث فرهنگی را گسترش داد.

بی شک فعالیت های غیر کلاسی مانند حضور دانش آموزان در همایش ها و اردوها می تواند در تاثیر بیشتر تربیت موثر باشد.

 در مجموع ما معتقدیم باید سلیقه ها را با برنامه ریزی، هدایت و راهنمایی کرد. همواره هدایت نباید، مستقیم باشد و چه بسا تاثیر برنامه های غیرمستقیم، بیشتر باشد.

دقت در انتخاب معلمان؛ سرمایه گذاری در تربیت جامعه

مسأله تعليم و تربيت بدون يك کادر وسيع آموزشى كه جهت اصلى آن انسان ‏سازى و تهذيب اخلاق و تزكيه نفوس و پيشرفت علم و فرهنگ است، امکان پذیر نیست.

حال اگر آموزش و پرورش کار خود را فقط تعلیم دادن بداند و به مساله تربیت کاری نداشته باشد، جامعه دچار مشکلاتی خواهد شد. به راستی اگر برنامه‏ هاى مدارس و ابتكار عمل در مسائل تربيتى و فرهنگى، در دست نيروهاى مؤمن و پاك و آگاه نباشد، چگونه مى ‏توان اهداف تربيتى انسانى انبياء را پياده كرد و گامى در طريق تهذيب نفوس برداشت!

لذا معلمان یکی از حساسترین برنامه های کشور را برعهده دارند؛ در واقع جایگاه معلمان و نقش موثر آنان در هدایت و رستگاری دانش آموزان غیر قابل انکار است، آنها با تربیت اندیشمندان و فرزانگان در عرصه های مختلف علمی، حوزه وسیع تاثیرگذاری در جامعه را دارند و کارشان به عنوان رکن اساسی هدایت جامعه بشری موثر است.

بنده در خانواده مذهبی متولد شدم که پدرم روحانی نبود، لیکن استاد شیمی بنده که به تازگی از دنیا رفتند؛ ایشان در زمان رضاخان بسیار خوب درس می داد و احکام و دین را نیز به ما یاد می داد و این مسائل در بنده اثراتی گذاشت که به سمت دین جذب شوم و علاقه به علوم دینی را معلم شیمی در بنده ایجاد کرد، لذا معلمان توانایی ساختن مراجع تقلید را نیز دارند.

نباید فراموش کرد دشمنان اغلب به آموزش و پرورش چشم دوخته اند تا بتوانند اهداف خود را محقق کنند لذا مراقبت از دانش آموزان بسیار اهمیت دارد و مراقبت در گرو دقت در انتخاب معلمان است. اگر چه متأسفانه مشاهده شده گاه در برخی گزینش ها در آموزش و پرورش دقت لازم صورت نگرفته و افرادی وارد این وزارتخانه شده اند که صلاحیت لازم را نداشته اند.

سخن آخر: (حوزه علمیه بر محتوای کتب درسی دانش آموزان نظارت داشته باشد)

در خاتمه باید تأکید کرد در حوزه تولید کتاب باید با سختگیری، شاهد تولیداتی مبتنی بر تعلیم و تربیت اسلامی باشیم؛ از جمله در محتوای آموزشی که باید در تألیف آن دقت شود، از این رو باید، افرادی در حوزه های علمیه مشخص شوند که بر محتوای کتاب های درسی دانشآموزان توجه ویژه ای داشته باشند چون کتب درسی در شکلگیری شخصیت دانش آموزان مؤثر است، و اگر کتاب، مطلوب نباشد اهداف تعلیم و تربیت محقق نمی شود.

----------------------------------------

یادداشت

ابعاد حمایت از حقوق مصرف کننده در سیرۀ اهل بیت (علیهم السلام)

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

اقتصاد در دنياى امروز مطلقاً از مسائل اخلاقى، بيگانه است وتنها بر محور درآمد بيشتر از طريق زحمت كمتر دور مى‏زند، امّا در اسلام مسائل اخلاقى با مسائل اقتصادى مانند تار و پود به هم آميخته است و فعاليت‏ هاى اقتصادى كه به زيان جامعه يا گروهى از مردم‏ تمام مى‏شود، از نظر اسلام ممنوع است.

فعّاليّت ‏هاى اقتصادى بر مبنای آيه شريفه‏ «لاتَظْلِمُونَ وَ لاتُظْلَمُونَ؛ نه ستم مى‏كنيد و نه بر شما ستم وارد مى‏شود»، باید به گونه ‏اى تنظيم شود كه هيچ يك از فروشنده و خريدار مورد ستم قرار نگيرند. لذا احتكار و انبار كردن مواد مورد نياز مردم براى درآمد بيشتر، تحريم و در مورد سود كالا توصيه شده است كه به حداقل آن كه زندگى فروشنده را تأمين مى‏كند قناعت شود هم چنین ايجاد بازار سياه در اسلام منع شده است.

در این میان، حمایت از حقوق مصرف کنندگان یکی از مباحث مهمی است که در سیرۀ اهل بیت(علیهم السلام) به شیوه های مختلف مورد توجه قرار گرفته است که در این نگاشته مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.

وای بر کمفروشان

كم فروشى يكى از بزرگترين گناهان شمرده شده و كم فروشان كه حق مردم را به طرز ناجوانمردانه ‏اى پايمال مى‏كنند. به عذاب شديد الهى تهديد شده ‏اند.

در قرآن مجید می خوانیم: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ، وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ، أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ‏؛ واى بر كم‏فروشان! آنها كه به هنگام خريد، حق خود را بطور كامل مى‏گيرند، و به هنگام فروش از كيل و وزن كم مى‏گذارند، آيا آنها گمان نمى‏كنند كه در روز عظيمى برانگيخته خواهند شد، روز رستاخيز در دادگاه عدل خدا».

اگرچه كم فروشى مسئله كيل و وزن را تداعى مى‏كند اما همۀ كم فروشانی كه در هر زمينه ‏اى حق خود را از مردم به طور كامل مى‏گيرند و گاه بيشتر از حق خود؛ اما در پرداختن حق مردم كوتاهى مى‏كنند و بخل مى‏ورزند را شامل می شود.

در روایتی از امام صادق (عليه السلام) که فرمود: خداوند «وَيْل» را درباره هيچكس در قرآن قرار نداده، مگر اينكه او را كافر نام نهاده، استفاده مى‏شود كه كم‏فروشى بوى كفر مى‏دهد، و اگر دقيق شويم مى‏توان فهميد كه فرد كم‏فروش، به رزّاقيت خداوند كافر است.

تاسف آور این است كه گاه مى‏بينيم غير مسلمانان در رعايت اين اصل از بعضى از مسلمانان وظيفه‏ناشناس، پيشقدم ترند، و سعى مى‏كنند اجناسشان را درست با همان وزن و پيمانه ‏اى كه روى آن نوشته ‏اند بى كم و كاست به بازارهاى‏ جهانی بفرستند و اعتماد ديگران را از اين راه جلب كنند.

البته اصلاح این مسأله، چون مولاى متقيان على (عليه السلام) را مى‏طلبد كه هر روز صبح در بازار كوفه در حالى كه تازيانه در دست داشت مى‏گشت، و كيل‏ها وترازوها را كنترل مى‏كرد و بازاريان را به دقت در پيمانه‏ و ترازو فرمان مى‏داد: «...وَ هُوَ يَطُوفُ بِالسُّوقِ، فَيَأْمُرُهُمْ بِوَفَاءِ اَلْكَيْلِ وَ اَلْمِيزَانِ ‏».

تأکید بر سود متعارف در راستای مشتری مداری

توأم بودن مسائل اخلاقى با مسأله سود در معامله، در اسلام كاملًا مشهود است؛ به تعبیر اميرمؤمنان على عليه السلام سود معامله بايد به شكلى باشد كه نه به توليد كنندگان و فروشندگان زيان برسد و نه براى مصرف‏كنندگان؛ يعنى رعايت عدالت‏ در اين زمينه بشود.

جالب توجه اينكه در اسلام توصيه شده فروشندگان تنها به مقدار نياز خود براى زندگى، در كالاها سود در نظر بگيرند. حتى در روايات متعدد سود بيشتر به عنوان ربا شمرده شده است، چنان‏كه در حديثى از امام صادق عليه السلام آمده است: «على المؤمنِ رِبا، إلّا أنْ يَشْتريَ بأكْثَرَ مِن مائةِ دِرْهَمٍ فاربَحْ علَيهِ قُوتَ يَومِكَ، أو يَشْتَرِيَهُ للتِّجارةِ فارْبَحُوا علَيهِم وارْفُقوا بهِم‏؛ سود گرفتن مؤمن از مؤمن رباست، مگر اين كه جنسى را به بيشتر از صد درهم بخرد در اين صورت به اندازه خوراك روزانه ات روى قيمت آن بكش. يا اين كه براى تجارت كردن بخرد كه در اين صورت نيز از آنان سود بگيريد ولى مدارا كنيد».

در این روایت توصیه شده در معاملات كوچك كه طبعاً افراد نيازمند و فقير به سراغ آن مى‏آيند؛ از آنها هيچ سودى نگيرند و به اصطلاح به صورت «رأس المال» بفروشند.

هم چنین كسانى كه قدرت بيشترى براى خريد دارند؛ نسبت به آنها سود عادلانه ‏اى به اندازه نياز روزانه بر اصل سرمايه اضافه شود.

و در نهایت گروهى كه به عنوان تجارت، جنسى را از ديگرى خريدارى مى‏كنند؛ در مورد آنها نيز به سود عادلانه آميخته با ارفاق توصيه شده است.

سیرۀ عملی امام صادق عليه السلام مویّد این مدعاست؛ آن حضرت ١٠٠٠ دينار، به غلامش داد که با آن معامله ‏اى كند تا سود آن را صرف مخارج و هزينه ‏ها كند، پس از آنکه غلام، دو كيسه ١٠٠٠ دينارى تقديم امام نمود، و عرض كرد: هزار دينار اصل سرمايه، و هزار دينار ديگر سود آن است. امام با تعجّب و عصبانيّت فرمود: از مردم صد درصد سود گرفته ‏اى! سپس اصل سرمايه را برداشت، و سود را بازگرداند، سپس فرمودند: «مِجالَدَةُ السُّيوفِ اهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الحلال؛ فرود شمشيرها بر كالبد و بدن در مبارزه، آسان تر از طلب حلال است».

آرى، اسلام سفارش مى‏كند كه سود بايد عادلانه باشد.حتی در مواردی که فروشندگان، كالايى را براى فروش (مثلا) به قيمت صد تومان خريده ‏اند، كه با بیست درصد سود، آن را ١٢٠ تومان می فروشند، لیکن پس از مدتى همان كالا را بايد ١٥٠ تومان بخرند، در اين گونه موارد بهتر اين‏ است‏ كه اجناسى را كه ارزان خريده ‏اند، با سود عادلانه ارزان بفروشند و اجناسى كه گران مى‏خرند، با سود عادلانه گران بفروشند.

حمايت از مضطر در معاملات اضطراري

مضطر كسى است كه به علت ضرورت، اقدام به فروش ضروریات اموالش مى‏كند؛ به عبارت دیگركسى كه به اصطلاح، كارد به استخوانش رسيده و اموال خود را به قيمت نازل مى‏فروشد، مثل اين‏كه فرزندى دارد كه به بيمارى سختى مبتلا شده و يا در تجارت ورشكست گرديده و براى حفظ آبروى خود ناچار است خانه ‏اش را بفروشد و به طلبكاران دهد. اين‏گونه معاملات قطعاً باطل نيست، ولى از آن‏جا كه مسلمانان بايد در مشكلات به يارى هم برخيزند چنين معاملاتى مكروه است به ويژه اين‏كه در بسيارى از موارد متاع خود را به زير قيمت مى‏فروشند.

اخوت اسلامى حکم می کند، به چنين افرادى وام دهند يا كمك بلاعوض كنند تا آن‏ ها مجبور نشوند ضروريات زندگى خود را بفروشند. به همين دليل معامله با مضطر، مكروه شمرده شده است، به نحوی که امام صادق عليه السلام اين جمله را در ذیل یک روایت آورده است: «أَقْوَامٌ يُبَايِعُونَ اَلْمُضْطَرِّينَ أُولَئِكَ هُمْ شِرَارُ اَلنَّاسِ‏؛ كسانى كه با مضطرين معامله مى‏كنند (و رحم ندارند) بدترين مردم‏اند».

بی شک معامله با چنين كسى مكروه است و بايد به‏جاى خريدن اموال آن ‏ها به قيمت كم، به آن‏ ها كمك كرد.

برخورد با غش و تقلب در کالاها

«غشّ» در لغت به معناى ناخالصى‏ و در اصطلاح روايات و فقها به معناى آميختن جنس مورد معامله با امورى است كه بر مشترى پنهان است؛ مانند آميختن آب با شير، يا آميختن جنس نامرغوب با جنس مرغوب و عرضه آن به قيمت مرغوب (مثل مخلوط كردن روغن‏ نامرغوب با روغن مرغوب). گذاشتن بعضى از اشياء (مانند ابريشم) در مكان سرد و مرطوب كه سبب سنگين‏تر شدن آن مى‏شود.

 تقلّب و غشّ‏ در معامله، حرام است، و روشن است كه علت ممنوع بودن اين نوع معاملات، مراعات حقوق مصرف کننده است؛ چرا که غش، كم گذاردن ظالمانه از حقوق مردم است و تضييع حقوق ديگران را در پی دارد.

به‏قدرى به اين موضوع اهميت داده شده كه مطابق برخى از روايات كسى كه در معامله با مسلمانان مرتكب غش و تقلّب شود، مسلمان نيست.

از بعضى روايات اسلامى دیگر استفاده مى‏شود كه پيامبر صلی الله علیه و آله شخصاً در مسائل مربوط به احتكار و تقلّب و غشّ در معامله و مانند آن نظارت مى‏كرد.

از جمله اینکه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله از كنار مردى مى‏گذشت كه طعام خوب و بد را با هم آميخته بود، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «چرا اين كار را كردى؟ عرض كرد: «هدفم اين بود همه به فروش برود»، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مَيِّزْ كُلِّ واحِدٍ مِنْهُما عَليحِدّة، لَيْسَ فى دينِنا غِشّ‏!؛ هر كدام را جدا كن (و قيمت جداگانه ‏اى براى هر يك بگذار) در دين و آيين ما تقلّب نيست»!

هم چنین امام باقر عليه السلام نقل مى‏كند كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در بازار مدينه عبور مى‏كرد، طعامى را ديد. به صاحب آن گفت: طعامت چقدر خوب و تميز است! آن‏گاه از قيمتش پرسيد؟ در همين حال، خداوند به آن حضرت وحى كرد كه دستش را در آن طعام فرو برد (و آن را زير و رو نمايد)، رسول خدا صلى الله عليه و آله چنين كرد و از ميان آن، جنس ‏هاى نامرغوب را بيرون آورد (روشن شد كه فروشنده تقلّب كرده است)، آن‏گاه فرمود: «ما أراكَ إلّا وقد جَمَعتَ خِيانَةً وغِشّا لِلمُسلِمينَ‏؛ تو خيانت و تقلّب با مسلمانان را با هم جمع كردى». چنين معامله ‏هايى حرام است و بركت را از بين مى‏برد و پول حاصل از آن نيز حرام و نامشروع است و هر گونه تصرّف در آن، حتّى تهيّه آب براى وضو و غسل و خريدن لباس براى نماز و طواف و فراهم آوردن‏موادّ غذايى براى روزه گرفتن و مانند آن جايز نيست.

حضرت علی علیه السلام نیز براى فروشندگان خاص، دستور ويژه ‏اى مى‏داد؛ مثلًا مطابق روايتى وارد بازار می شد و به قصابان می فرمود: «يَا مَعْشَرَ اَللَّحَّامِينَ مَنْ نَفَخَ مِنْكُمْ فِي اَللَّحْمِ فَلَيْسَ مِنَّا؛ اى قصّابان! هر كس از شما كه در گوشت بدمد (تا فربه جلوه كند) از ما نيست».

در عصر و زمان ما نیز كار بسيار زشتى در سرتاسر كشور رواج پيدا كرده، و آن اين است كه در رديف اوّل و قسمت بالاى جعبه‏ هاى ميوه، ميوه‏ هاى مرغوب، و در رديف ‏هاى زيرين كه ديده نمى‏شود ميوه‏ هاى نامرغوب چيده مى‏شود و كلّ جعبه به عنوان ميوه مرغوب و درجه يك فروخته مى‏شود. اين كار نوعى بخس و كم فروشى و غش در معامله محسوب می شود.

و یا نورپردازى‏ هاى گسترده ای که بر روى اجناس كه جلوه ‏هاى كاذبى به آنها مى‏دهد نيز، از اقسام غش محسوب مى‏شود.

مقابله با بازار سیاه

يكى ديگر از اسباب شيوع فقر در جامعه بشرى اجحاف ‏هايى است كه از سوى توليدكنندگان و فروشندگان و واسطه ‏ها نسبت به مصرف كنندگان‏ مى‏شود؛ آنها با انواع حيله‏ ها و ايجاد بازار سياه‏، درآمد كم قشرهاى نيازمند را از طريق قيمت هاى غيرعادلانه تملك مى‏كنند و آنها را به خاك سياه فقر مى‏نشانند.

بازار سياه كه در اصطلاح فقهى «احتكار» نام دارد، از امورى است كه در اسلام به شدت از آن نهى شده است. چرا که نرخ‏ ها به صورت ساختگى بالا مى‏رود و سبب فشار بر طبقه ضعيف جامعه مى‏گردد.

اميرمؤمنان على عليه السلام در عهدنامه معروف مالك اشتر در يكى از دستورات خود به مالك مى‏فرمايد:« فَامْنَعْ مِنَ الاِحْتِکَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ ـ صلى الله عليه وآله ـ مَنَعَ مِنْهُ. وَلْيَکُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَأَسْعَار، لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاع‏؛ (به موجب اين فرمان) از احتكار جلوگيرى كن، زيرا رسول خدا از آن جلوگيرى كرد و بايد داد و ستد با سهولت و با موازين عدل و انصاف و نرخ ‏هايى كه به هر دو گروه فروشنده و خريدار اجحاف وارد نمى‏كند، باشد».

در روايت ديگرى از همان حضرت مى‏خوانيم كه رسول خدا صلى الله عليه و آله روزى از كنار گروهى از محتكران گذشت و از احتكار آنها با خبر شد، دستور داد اموال آنها را به بازار بياورند و در معرض ديد مردم قرار بدهند تا نيازمندان به قيمت عادلانه خريدارى كنند.

و یا اینکه عده ‏اى خدمت امام صادق عليه السلام رسيدند، عرض كردند: يابن رسول الله! به منظور تجارت و فروش كالاهايمان كاروانى تشكيل داده و به همراه دوستان تاجر به سمت كشور مصر حركت كرديم. در اثنای سفر متوجه شديم كه بازار آنجا سخت نيازمند كالاهاى ماست. بدين‏ جهت تمام تجار كاروان تفاهم كردند كه كالاها را به قيمت بالا فروخته، و به كمتر از فلان مقدار سود رضايت ندهيم، و به همين شكل عمل كرديم و سود سرشارى نصيب ما شد. كار ما چه حكمى دارد؟حضرت فرمود: مرتكب كار حرامى شده ‏ايد.

مبارزه با پدیده واسطه گری

اسلام به پدیده واسطه گری که توليد كننده را از مصرف‏ كننده‏ جدا می سازد و گروهى بدون كارى مثبت و به صرف واسطه‏گرى سود می برند، روى خوش نشان نداده است. اين همان چيزى است كه در فقه به عنوان «بيع الحاضر للبادى» مطرح است.

منظور از این عنوان، یعنی افراد شهرنشين، اجناسى را از روستاييان بخرند و به ديگران بفروشند؛ كه در نتيجه با واسطه‏گرى، اجناس گران ‏تر به دست مشتريان مى‏رسد. همان چيزى كه امروز جامعه ما و بسيارى از جوامع به آن گرفتارند كه سرمايه‏داران با پول نقد به سراغ توليدكنندگان عمدتاً روستايى مى‏روند و فرآورده‏ هاى آنها را به ثمن بخس مى‏خرند، گاه نگه‏دارى مى‏كنند و در انتظار گران شدن هستند (كه مسئله احتكار نيز بر عمل واسطه‏گرى ناسالم اضافه مى‏شود) و گاه بلافاصله آن را به بازارهاى شهر منتقل ساخته و با سود بسيار آن را مى‏فروشند.

در روايتى از رسول خدا صلى الله عليه و آله آمده است كه فرمود: «لاَ يَبِيعُ حَاضِرٌ لِبَادٍ ذَرُوا اَلْمُسْلِمِينَ يَرْزُقِ اَللَّهُ بَعْضَهُمْ مِنْ بَعْضٍ؛ شهرى اجناس روستايى را نفروشد؛ خداوند بعضى از مسلمانان را به وسيله بعضى ديگر روزى مى‏دهد».

«تلقّى ركبان» از دیگر مسائلی است كه گروهى سودجو كه از قيمت اجناس در يك شهر با خبرند در بيرون شهر به استقبال كاروان‏ هاى تجارتى بروند و جنس ‏ها را از آنها به قيمت ارزان بخرند و به انحصار خود درآورند و با قيمت بالا در شهر بفروشند.

اين عمل از يك سو به صاحبان كالا ضرر مى‏زند كه از قيمت اجناس در آن شهر باخبر نيستند، از سوى ديگر اين كار سبب انحصارى شدن و ايجاد بازار سياه براى مصرف كنندگان مى‏شود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرماید: «لا يَبِيعُ بَعْضُكُمْ علَى بَيْعِ بَعْضٍ، ولَا تَلَقَّوْا السِّلَعَ حتَّى يُهْبَطَ بهَا إلى السُّوقِ‏؛ برخى از شما در معامله ديگرى وارد نشود و به سراغ متاع (در خارج شهر) نرويد، تا وارد بازار شود».

اگر واسطه متعدد شود و هر گروهى بخواهند بدون انجام كارى مثبت بهره بگيرند و بر بهاى اجناس بيفزايند، انحراف محسوب مى‏شود، حال آنکه با حذف واسطه يا لااقلّ كم شدن واسطه ‏ها، هم توليد كننده روستايى سود بيشترى مى‏برد و هم اجناس، با قيمت مناسب‏ترى به دست مصرف كنندگان مى‏رسد.

سخن آخر: (رعایت حقوق مصرف کنندگان در فضای رقابت سالم، امکان پذیر خواهد بود)

در خاتمه باید تأکید کرد نظام اقتصادى اسلام در راستای نهى از انحصارگرايى در بازار به رقابت سالم در بازار توصيه مى‏كند.

اینگونه است که حضرت علی علیه السلام در دوران حكومت خود براى برقرارى اين رقابت سالم و جلوگيرى از برترى‏جويى ‏ها و اختصاص‏طلبى‏ ها براى تك تك شغل‏ ها، بازار مختصّ به آن را قرار داد؛ بازارى براى قصابان و بازارى براى خرمافروشان و نيز براى هر كدام از ماهى‏فروشان، بزازان، صرافان، خياطان، روغن‏فروشان، نانوايان و... .

البته تحقّق چنين بازارى شرايطى را مى‏طلبد از جمله اینکه اطلاعات براى خريداران و فروشندگان، كامل و شفاف باشد و تحرك خريداران در بازار، آزاد باشد.

هم چنین صداقت در معاملات و قرارداد ها و پرهيز از دروغ‏گويى و نيرنگ و تدليس و پرهيز از اضرار و فعاليت ‏هايى كه سبب زيان به ديگران مى‏گردد از دیگر شروط در این مسأله است.

بی تردید عمل به اين‏گونه از شروط از به‏وجود آمدن انحصارات بزرگ و تمركز ثروت در دست گروهى محدود پيش‏گيرى مى‏كند و انگيزه تلاش و نوآورى را در سطوح پايين جامعه فزونى مى‏بخشد. و در سايه اين رقابت، قيمت‏ ها بر ميزان عدل و انصاف استوار خواهد شد.

منابع:

١. دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏٢

٢. پيام امام امير المومنين عليه السلام

----------------------------------------

پرونده ویژه

بهداشت فردی و اجتماعی در آموزه های اسلامی

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

انسان برای حفظ سلامت جسم خود ناچار است مراقبت هاى مختلف بهداشتى‏ داشته‏ باشد، پيش از خوردن هر نوع غذا و زندگى در هر محيط بايد در امورى كه ممكن است سرچشمه بيماري هاى گوناگون گردد دقت كند.

 گاهى انسان مجبور است براى پيشگيرى از بيماري ها تزريق واكسن كند. گاهى بايد رژيم هاى خاصى از نظر غذا و غيره را بپذيرد و گاه و بى‏گاه خود را براى معاينات دقيق طبى در اختيار پزشكان حاذق بگذارد و پس از ابتلاى به بيمارى و درمان آن تا مدتى بايد براى جبران نقاهت و رفع آثار سوء آن، به تقويت بنيه خويش بپردازد.

همۀ این مسائل نشان می دهد انسان سالم و نيرومند، سلامت خود را مرهون ده ها سال زندگى صحيح با رعايت اصول بهداشتى‏ است؛ در نتیجه همگان باید به سراغ بهداشت‏ و درمان برويم تا سلامت ما تأمين شود.

در این میان، اسلام دين پاك و پاكيزه ‏اى است، و پاكيزگى را دوست دارد، و به آن سفارش مى‏نمايد، و بر اساس آن احكام و قوانينش را تنظيم مى‏كند.

نظافت‏ و پاكيزگى در اين دين مقدس، آن قدر ارزشمند و مهم است كه در برخى روايات، به عنوان بخشى از ايمان از آن ياد شده است‏؛ يعنى مسلمانى كه طهارت و نجاست و نظافت‏ را رعايت نمى‏كند ايمانش كامل نيست.

اين دين پاك و مبرى از هرگونه تحريف و پيرايه، دستوراتى در زمينه نظافت فردى دارد، و نیز به نظافت اجتماعى سفارش مى‏كند. عمل كردن به اين دستورات، مخصوصاً در عصر و زمان ما، لازم و ضرورى است.

آنچه كه در اين نگاشته مطرح مى‏شود، بخشى از مسائلى است كه اين دين پاك آسمانى، در اين زمينه مطرح كرده است. اميد است كه بدان توجه، و سپس عمل كنيم.

بهداشت فردي و عمومی در فرهنگ اسلامي در یک نگاه

انسان مجموعه ‏اى است از جسم و جان و روح و تن و طبعاً دستورات آسمانى ما جامع ميان ماده و معنا و براى تكميل هر دو جنبه است. از جمله دستورات خداوند براى تربيت جسم و پرورش اندام ما و مزاياى بهداشتى و در جستجوى فوايد طبى و بهداشتى ‏ می باشد. چرا که طب جسمانى، رابطه نزديكى با طب روحانى دارد؛ به بيان ديگر مسائل مربوط به سلامت جسم رابطه نزديكى با سلامت روح دارد ازاين ‏رو سلامت جسم نيز مورد توجه اسلام بوده است.

در این بین از استحباب پوشيدن لباس نظيف و گرفتن ناخن و زدودن تار عنكبوت و نخوردن آب از كوزه شكسته و پرهيز از آبى كه خودش يا ديگرى در آن غسل كرده است گرفته، تا حتی نماز ها و نيايش ‏ها و راز و نياز با خدا می تواند، علاوه بر آثار اخلاقى و معنوى و روحانى، به خاطر اثرات مفيد «روان تنى» و وسيله ‏اى براى تسكين آلام روحى و درد ها و اضطراب ‏ها مورد توجه قرار گیرد.

از سوی دیگر امروزه كتاب ‏هايى به نام‏ طب النبى (صلى الله عليه و آله)‏ و طب الائمة (علیهم السلام) و طب الرضا (عليه السلام)‏ در اختيار داريم كه در آنها سخن از يك رشته دستورات طبى و بهداشتى نقل شده از معصومين عليهم السلام است، گاه نيز اشاراتى از قرآن مجيد در آنها ديده مى‏شود؛ مثلاً امروز دانشمندان غذاشناسى آثار فوق العاده ‏اى براى عسل قائلند و هرچه زمان مى‏گذرد خواص بيشترى براى آن در بهداشت‏ و درمان بيمارى ‏ها كشف مى‏كنند.

اين در حالى است كه قرآن مجيد با صراحت مى‏گويد: «فِيهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ؛ در آن، شفا برای مردم است»؛ و همچنين تعبيرات ديگرى كه پرده از روى مسائل بهداشتى و درمانى بر مى‏دارد؛ از جمله دستور معروف پيامبر صلى الله عليه و آله بر اين‏كه تا گرسنه نشده ‏ايد غذا نخوريد و تا كاملا سير نشده ‏ايد دست از غذا بكشيد كه در واقع ناظر به آيه شريفه‏ «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا» است.

هم چنین بسيارى از دستورهايى كه در زمينه نوشيدنى‏ ها و غذاهاى حلال و حرام وارد شده مربوط به تأثيرات خوب و بد آنهاست؛ تحريم شراب و مواد مخدر، تحريم گوشت حيوانات درنده، خوردن خون و گوشت مردار و ماهيانى كه در آب مرده ‏اند و امثال اينها همگى ارتباط نزديكى با زيان ‏هاى بهداشتى آنها دارد.

توصيه به خوردن ميوه ‏ها و سبزى ‏ها و دانه‏ هاى غذايى ارتباط آشكارى با فوائد بهداشتى آنها دارد. روايات طبى نقل شده از پيغمبر اكرم و ائمه هدى (عليهم السلام) نيز با صراحت اين مسائل را بازگو مى‏كند.

 نگاهى گذرا به عنوان بهداشت در فقه اسلامی نیز، جامعيت و شمول آن را نسبت به دو حوزه فرد و اجتماع به اثبات مى‏رساند؛ شاهد اين سخن در حوزۀ فرد، وجود كتاب طهارت و نجاست در فقه است براى حفظ مسائل بهداشتى‏، و كتاب ‏هاى اطعمه و اشربه براى رهايى از غذاهايى كه يا ضرر جسمى دارد يا ضرر معنوى و اخلاقى، و در حوزه جامعه نيز تحريم بعضى از تصرف ‏هاى زيانبار در طبيعت كه محيط زيست را ويران مى‏كند به طور كلى تحريم اضرار به نفس و آنچه براى سلامت جسم و جان انسان‏ ها خطرآفرين است (و ممكن است خود انسان خطر آنها را هنوز درنيافته باشد).

از مجموع آموزه های اسلامی كه شرح همه آنها به طول مى‏انجامد به خوبى استفاده مى‏شود كه چگونه اسلام يك نهضت علمى نيرومند را پايه گذارى كرد؟ و به همين دليل با گذشت دو سه قرن اين نهال برومند رشد و نمو كرد و شاخ و برگ آن سراسر جهان اسلام را زير پوشش خود قرار داد، و چنان به ثمر نشست كه در مدت كوتاهى كتاب هاى فراوان در رشته ‏هاى مختلف علمى به ویژه در طب بهداشت‏، تأليف و تصنيف شد؛ كه بخشى از آن به صورت ترجمه، و بخش ديگرى به صورت تحقيقات جديد دانشمندان اسلام، در رشته ‏هاى مختلف علمى انتشار يافت.

پیشگیری مقدم بر درمان است

طب امروز در حقيقت به دو بخش تقسيم مى‏گردد: «طب درمانى» و «طب بهداشت». منظور از طب درمانى روشن است؛ اما منظور از طب بهداشت، پيشگيرى از بوجود آمدن بيماري ها و از بين بردن عوامل آن است و از آنجا كه جلوگيرى از پيدايش بيمارى به مراتب آسان تر از درمان آن است، بهداشت‏ اهميت فوق‏العاده ‏اى در حيات افراد و سرنوشت اجتماعات دارد و لذا بودجه ‏هاى سنگينى صرف آن مى‏شود. و سازمان و تشكيلاتى براى بهداشت‏، درمان، و توليد دارو، همراه با بيمارستان هاى مجهز احداث می شود.

اين نكته نيز بسيار قابل دقت است كه معمولاً طب پيشگيرى (بهداشت‏) از طب درمانى مؤثرتر، كم هزينه‏ تر، و به طور كلى مفيد تر است، و ضايعات آن به مراتب، كمتر مى‏باشد. لذا كسانى كه براى هزينه بهداشت‏ خويش سخت گيرند باید بدانند این مسأله خود، سبب مى‏شود كه دو يا چند برابر آن را صرف درمان بيمارى‏ ها كنند!

روى اين اصل، جلوگيرى از بروز اين گونه حوادث با تدبير هاى پيشگيرانه، بسيار اميد بخش‏تر است تا پرداختن به اصلاح بعد از بروز فساد.

در این میان نقش سازمان های درمانی براى رسيدن به اين منظور انکار ناپذیر است، این سازمان ها می توانند از طريق تعليم پيگير و آموزش مستمر، به افراد نيرو و توان دهند كه در برابر عوامل فساد «مصونيت» پيدا كنند و به هنگام بروز يك بيمارى به «واكسيناسيون» عمومى افراد بپردازند و محيط بدن را براى پرورش ميكروب هاى بيمارى‏زا نامساعد مى‏كنند.

بهداشت فردی در آینۀ روایات

نمى‏توان انكار كرد كه بسيارى از حوادث دردناك زندگى انسان از خود او سرچشمه مى‏گيرد، مثلاً بسيارى از بيمارى‏ ها به خاطر بى‏اعتنائى به اصول بهداشت‏ و حفظ الصحة، و يا افراط در غذا و پرخورى، يا عدم دقت در نظافت يا عدم تحرك و گوشه‏گيرى، يا عدم پرهيز از مناطق آلوده، يا اشخاص آلوده، حاصل مى‏شود، و اگر انسان اصول و قوانينى را كه خدا در عالم آفرينش و تكوين مقرر داشته رعايت كند، گرفتار آنها نمى‏شود.

لذا در روايات اسلامى و گفتار امامان معصوم عليهم السلام از هر عاملى كه موجب ناپاكى و كثيفى مى‏شود نهى شده، و به هر امرى كه باعث پاكيزگى و بهداشت فردی ‏ مى‏گردد تأكيد شده است. به عنوان نمونه امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: «ناخن ها به اين خاطر گرفته مى‏شوند كه آنها محل خوابگاه شيطان است».

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) دندان چند نفر از مسلمانان را زرد ديد، به آنها فرمود: «چرا دندان هاى شما زرد و كثيف است؟ چرا مسواك نمى‏زنيد؟»

از آنجا كه شارب و سبيل بلند كمينگاه ميكروب خواهد شد، و عملى بر خلاف بهداشت و نظافت است، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى فهماندن مطلب به مردم عصرش، به جاى ميكروب، از شيطان نام برده، چراكه شيطان در اصل به معناى هر موجود موذى است؛ و چنين فرمود: «لا یُطَوِّلنَّ اَحدکم شاربَهُ، فانَّ الشِّیطانَ یتّخذهُ مخبَأیستَتِرُ بِهِ؛ قطعا هيچ يك از شما سبيل خود را بلند نكند، زيرا اگر بلند كند، شيطان آن را كمينگاه خود قرار مى‏دهد».

امام كاظم عليه السلام فرمود: «العِطرُ مِن سُنَنِ المُرسَلِينَ‏؛ استفاده از عطر، از شيوه ‏هاى رسولان خداست».

و نيز امام صادق عليه السلام فرمود: «كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُنْفِقُ عَلَى اَلطِّيبِ أَكْثَرَ ما يُنْفِقُ عَلَى اَلطَّعَامِ؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله آنچه را كه براى مصرف عطر و بوهاى خوش، خرج مى‏كرد، بيشتر از آن بود كه براى غذا مصرف مى‏نمود».

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرموده است: «با هر چيزى كه توان داريد نظافت كنيد، چرا كه خداوند متعال، اسلام را بر اساس نظافت بنا كرده است، و جز انسان پاكيزه و پاك وارد بهشت نگردد».

مطابق روايات فراوان، پرداختن به نظافت‏ در جمعه بسيار خوب است از جمله شستن سر با خطمى سبب رهايى از جذام و برص و جنون مى‏شود، و در روايات متعددى از امام صادق عليه السلام آمده است كه گرفتن ناخن و شارب در روز جمعه، سبب فزونى روزى مى‏شود.

رابطه وضو و غسل با بهداشت جسماني چيست؟

بدون شك «وضو» داراى فايده روشن بهداشتی است؛ از نظر بهداشتى‏ شستن صورت و دست ها، آن هم پنج يا لااقل سه بار در شبانه روز، اثر قابل ملاحظه‏اى در نظافت بدن دارد، مسح كردن بر سر و پشت پاها، كه شرط آن رسيدن آب به موها، يا پوست بدن است، سبب مى‏شود كه اين اعضا را نيز پاكيزه بداريم، ضمن اين كه تماس آب با پوست بدن، اثر خاصى در تعادل اعصاب «سمپاتيك» و «پاراسمپاتيك» دارد.

هم چنین وجوب غسل جنابت يك الزام اسلامى براى پاك نگه داشتن بدن و رعايت بهداشت‏، در طول زندگى است؛ زيرا بسيارند كسانى كه از نظافت خود غافل مى‏شوند ولى اين حكم اسلامى آن ها را وادار مى‏كند كه در فواصل مختلفى خود را شستشو دهند و بدن را پاك نگاه دارند، اين موضوع اختصاصى به مردم اعصار گذشته ندارد، در عصر و زمان ما نيز بسيارند كسانى كه به علل مختلفى از نظافت و بهداشت‏ تن غافلند. (البته اين حكم بصورت يك قانون كلى و عمومى است حتى كسى را كه تازه بدن خود را شسته شامل مى‏شود).

در نتیجه، از آن‏جا كه نمازگزار در برخى از مواقع همه بدن را بايد به عنوان «غسل» بشويد و معمولاً در شبانه روز چند بار وضو بگيرد و پيش از غسل و وضو تمام بدن را از هر نوع كثافت و آلودگى پاك سازد؛ ناچار يك فرد تميز و نظيف خواهد بود. از اين نظر نماز به بهداشت و موضوع نظافت‏ كه يك امر حياتى است كمك مى‏كند.

اهمیت و جایگاه پزشکی در اسلام

جامعه توسعه يافته، افزون بر داشتن بهداشت و نظافت مطلوب، نيازمند به دارو و درمان كافى و استاندارد است كه بتوان بيماران را به آسانى و با پزشكان حاذق و بيمارستان ‏هاى مجهز درمان كرد.

در كلمات بزرگان دين، وجود طبيب حاذق براى هر جامعه‏اى ضرورى دانسته شده است؛ امام صادق عليه السلام فرمود: «لا يَستَغني أهلُ كُلِّ بَلَدٍ عَن ثَلاثَةٍ يَفزَعُ إلَيهِم فِي أمرِ دُنياهُم وآخِرَتِهِم، فَإِن عَدِموا ذلِكَ كانوا هَمَجاً: فَقيهٍ عالِمٍ وَرِعٍ ، و أميرٍ خَيِّرٍ مُطاعٍ ، و طَبيبٍ بَصيرٍ ثِقَةٍ؛ مردم هر شهرى نيازمند به سه گروهند كه در امر دنيا و آخرتشان به آنها مراجعه كنند كه اگر آنها نباشند، اوضاع آنان نابسامان است: فقيه آگاه و پرهيزكار، فرمانرواى نيكوكار و مورد پذيرش و طبيب آگاه و مطمئن».

وجود طبيب ماهر در كنار فقيه پرهيزكار و فرمانرواى نيكوكار و مورد قبول جامعه، نشان از اهميت وجود پزشكان متخصص و متعهد در جامعه است.

در عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله گاه براى كسانى كه جراحت سختى داشتند، پيامبر دستور مى‏داد براى او طبيب حاضر سازند. از جمله نقل شده است كه شخصى در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله مجروح شد؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «ادْعُوا لَهُ طَبِيبَ‏؛ براى او طبيب حاضر سازند». برخى ‏ها گفتند: آيا او نياز به طبيب دارد و آيا طبيب مى‏تواند براى او كارى كند: «هَل يُغني عَنهُ الطَّبيبُ؟»، رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «إِنَّ اللَّهَ عز وجل لَمْ يُنْزِلْ دَاءً إِلَّا أَنْزَلَ لَهُ شِفَاءً؛ خداوند متعال براى هر دردى درمانى فرستاده است (كه بايد سراغ آن رفت و از آن بهره گرفت)».

اين بخش از تاريخ پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مى‏دهد كه در مدينه و يا اطراف آن اطبايى بودند كه براى درمان مجروحان از آنها استفاده مى‏شد؛ علاوه بر آن مى‏رساند كه رسول خدا صلى الله عليه و آله دارو و درمان بيمار را به قضا و قدر الهى و مانند آن واگذار نمى‏كرد، بلكه از مسير طبيعى خود استفاده مى‏كرد، كه در واقع نشانگر اهميت آن حضرت به طب و طبيب در آن جامعه است و در واقع قضا و قدر اين است كه مردم در اين‏گونه امور به دنبال عالم اسباب بروند.

از اطباى معروف عصر رسول خدا صلى الله عليه و آله حارث بن كلده است. در تاريخ آمده است، روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله به عيادت سعد بن ابى‏وقاص رفت؛ و چون بيمارى او مشكل قلبى بود به او فرمود، سراغ حارث بن كلده برود تا وى را درمان نمايد.

دستورات طبى كه از ناحيه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و ائمه معصومين عليهم السلام به مردم ارائه مى‏شد و توجهى كه به سلامتى مردم در بيانات آنها آمده نيز، همگى حاكى از برجستگى اين حقيقت در مسير رشد و توسعه جامعه است. البته در آن زمان كه مسائل طبى و اجتماعى، گسترش امروز را نداشت در آن شكل محدود عمل مى‏شد.

خود درمانی ممنوع!

اسلام دستور داده علاوه بر رعایت بهداشت، اگر بيمار شديد به سراغ پزشك و دارو برويد، حتى اگر طبيب كافر باشد، چنان‏كه به هنگام ضربت خوردن على(عليه السلام) طبيب نصرانى براى آن حضرت آوردند.

بهداشت اجتماعی در اسلام

ترديدى نيست كه از شاخصه ‏هاى توسعه يافتگى، داشتن محيط پاكيزه، شهر و خيابان و كوچه تميز و هواى پاك و غذا و آب سالم و بهداشتى است، زيرا توسعه به مفهوم عام، شامل گستردگى زندگى در تمام جنبه ‏هاى مثبت مى‏شود که یقیناً بهداشت و نظافت از اركان آن است.

لذا جامعه ‏اى مورد ستايش اسلام است كه از سطح مطلوب نظافت و بهداشت برخوردار باشد؛ خوراك و آب آشاميدنى سالم و وسايل شستشو و حمام در آن در حد استاندارد وجود داشته، از پلشتى ‏ها دور باشد و مردم آن قذر و آلوده نباشند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «بِئْسَ الْعَبْدُ الْقَاذُورَةُ؛ آدم كثيف و ژوليده بد آدمى است».

گاه پيامبر صلى الله عليه و آله افرادى را مى‏ديد كه رعايت نظافت نمى‏كنند، آنها را نكوهش مى‏كرد که آیا این شخص چیزی برای پاک کردن لباسش پیدا نکرده؟!: «أنَّ النَّبيَّ صلَّى اللَّهُ عليهِ وسلَّمَ رأى رجلًا وسِخةٌ ثيابُه، فقال : أوَ ما وجَدَ هذا شيئًا يُنقِّي بِهِ ثيابَهُ؟».

قرآن كريم از نعمت ‏هاى خداوند را فروفرستادن آب تميز و پاك كننده مى‏داند: «وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً طَهُوراً؛ و از آسمان آبی طاهر و مطهّر نازل کردیم».

در دستورات دين، از آلوده كردن آب پرهيز داده شده و پيامبر صلى الله عليه و آله حتى بول كردن در كنار رودخانه را ناپسند شمرده است.

هواى سالم و ناآلوده از امورى است كه در بهداشت محيط و سكونت مطلوب مؤثر است. در رهنمود هاى بزرگان دين داشتن هواى پاك و سالم از شرايط محل سكونت دلپذير شمرده شده است: «لاتَطيبُ السُكنى إلاّ بِثَلاثٍ: الهَواءِ الطَّيِّبِ...؛ محل سکنونت پاک نمی شود مگر با سه چیز: هوای پاک و... ».

سخن آخر: (معاشرت ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست)

در خاتمه و با توجه به شرایط پیش آمده و پیدا شدن علائمی از ابتلای تعدادی از مردم به ویرویس کرونا، لزوم رعایت نکات بهداشتی ضروری است.

هم چنین باید بر اعصاب خود مسلط باشیم و از ترس و استرس پرهیز نماییم.

خوب است در تمام خانه ها زیارت عاشورا و حدیث کسا خوانده شود، زیرا این دو به همه روحیه می دهد و آثار گران بهایی دارد.

باید دانست از جمله مسائلی که بر هر انسانی واجب است، حفظ جان و سلامت است و اگر انسان در این زمینه کوتاهی کند، در پیشگاه خداوند مسئولیت دارد، لذا در این مقطع زمانی معاشرت ها و حضور در مراکز عمومی صحیح نیست.

بی تردید اگر مردم به وظایف خود از نظر بهداشتی بهدرستی عمل نمایند، ان شاالله مشکلی نخواهد بود و ما هم دعا میکنیم و امیدواریم موثر واقع شود.

منابع:

١. دائرة المعارف فقه مقارن

٢. گفتار معصومين(ع)

----------------------------------------

پرونده ویژه

چالش های زنان در جهان معاصر

از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

زنان در طول تاريخ سرگذشت دردناكى داشتند، و از آن‏جا كه از نظر جسمانى نسبت به جنس خشن مردان كمى ضعيف‏تر بودند، به همين دليل زورگويان و ظالمان در طول تاريخ سعى داشتند شخصيت انسانى او را لگدمال كنند، و چه جناياتى كه در اين راه نكردند.

 به خصوص در تاريخ معاصر و آنچه با چشم خود در زندگى كوتاهمان ديده ‏ايم؛ گواه اين معناست‏ که حتى در عصر ما كه شعار آزادى انسان تمام فضاى دنيا را پر كرده، بيش از همه چیز شخصيت زن پايمال شده، و باز همان اسارت‏ ها و بار هاى سنگين عصر جاهلى در اشكال نوينى بر زنان تحميل مى‏شود و با وسايل نيرومند تبليغاتى، و با نشر انواع مفاسد و آلودگى ‏هاى اخلاقى سعى در اسير كردن و به زنجير كشيدن آنان در مسير منافع خويش دارند. تا آن‏جا كه حتى قوانين طبيعى را در اين زمينه ناديده گرفته و زن را همچون كالايى مبادله مى‏کنند.

امروزه اين مطلب به قدرى آشكار است كه به هيچ وجه قابل پرده پوشى نيست، و تمام شعار هاى زيباى آزادى را در زير پوشش خود محو و نابود مى‏سازد و در جاى جاى تاريخ معاصر شواهد انكارناپذير آن به چشم مى‏خورد. که در ادامه مورد تحلیل و بررسی قرار خواهد گرفت.

برابری جنسیتی، ظلم دوران معاصر در حق زنان

در دنياى امروز شعار هاى زيادى در مورد مساوات‏ زن‏ و مرد طنين انداز است و كنوانسيون‏ هاى جهانى نيز آن را روز به روز داغ‏ تر مى‏كند كه مطلقاً هيچ تفاوتى بين اين دو جنس نيست، بنابراين هر دو مى‏توانند بدون هيچ گونه تفاوت مسئوليت ‏هاى اجتماعى و مديريت ‏ها در تمام سطوح را بر عهده بگيرند. از جملۀ این اسناد می توان به هدف چهار و پنجم سند استعماری ٢٠٣٠ اشاره کرد که تضمین آموزش با کیفیت، برابر و فراگیر، ترویج فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه، دستیابی به تساوی جنسیتی و توانمندسازی زنان و دختران، مورد توجه قرار گرفته است.

جعل این قانون، بر خلاف امر فطرى است؛ چرا که روح و جسم زنان با مردان متفاوت است؛ و البته اين تفاوت براى ادامه نظام جامعه انسانى ضرورى است، از این رو هر كدام براى مسئوليتى آفريده شده ‏اند. اگر چه هر دو انسانند و هر دو صاحب حقوق فردى و اجتماعى؛ اما اينكه بگوييم هر دو يك جور فكر مى‏كنند و قابليت براى هر كارى را دارند اشتباه بزرگى است. چرا که عدالت به معناى مساوات و برابرى‏ نيست؛ بلكه عدالت آن چیزی استكه با ساختمان روح و جسم زنان سازگار است.

الكسيس كارل، فيزيولوژيك و جراح زيست‏شناس معروف فرانسوى، می گوید، زن و مرد به حكم قانون خلقت متفاوت آفريده شده ‏اند و اين اختلاف و تفاوت‏ ها وظايف و حقوق آن ها را متفاوت مى‏كند... لذا ما مجبوريم آن ها را آن طور كه هست بپذيريم (نه آن طور كه مى‏خواهيم).

جالب اينكه در سال ١٩٩٥ ميلادى وقتی ده ‏ها هزار تن از اعضاى سازمان ‏هاى دولتى و غير دولتى در پكن گرد هم آمدند تا سندى را كه بر اساس كنوانسيون محو كليه اشكال تبعيض بر ضد زنان قبلًا تنظيم شده بود امضا كنند. خانم شارون هير نماينده پارلمان كانادا و رييس هيأت كانادايى به نشانۀ اعتراض به شعار برابری جنسیتی مرد و زن، جلسه را ترک کرد و گفت: «تساوى مورد نظر سند پكن براى زنان تساوى به ارمغان نخواهد آورد. من با اولين پرواز به وطنم باز مى‏گردم و سعى مى‏كنم تفاوت بين زن و مرد (و مسئوليت ‏هاى آنان) را حفظ كنم همان گونه كه اين تفاوت در خلقت وجود دارد، چون اين تفاوت ‏هاست كه ما را حفظ خواهد كرد».

مسأله مهمّى كه مدّعيان «تساوى‏ زن‏ و مرد در همه چيز!» از آن غفلت كرده ‏اند (يا خود را به غفلت زده ‏اند)، عدم توجّه به اين نكته است كه حقوق يك انسان و تكاليف خواسته شده از او، بايد متناسب با وضع روحى و جسمى، و قدرت و توان او باشد، در غير اين صورت مصداق ظلم خواهد بود!

به عنوان نمونه يكى از پيامد هاى مصوّبه تساوى‏ زن‏ و مرد ، آموزش‏ هاى مختلط و عدم توجّه به ويژگى ‏هاى زيستى و روانى متفاوتى است كه در دو جنس زن و مرد وجود دارد غافل از اين كه اختلاط هاى اجبارى بين دختران و پسران جوان به ويژه در مدارس متوسّطه، آنها را به ازدواج ‏هاى زودرس مى‏كشاند. و در نتيجه مادر شدن زودرس و فقر و خودفروشى اجتناب ناپذیر خواهد بود.

در اين زمينه نشريه آمريكايى «ريدرز دايجست»، درباره دختران جوان كه عموماً در مدارس مختلط درس خوانده و ناخواسته مادر شده‏ اند و در كنار فرزندان خود زندگى دشوارى را سپرى مى‏كنند، مى‏نويسد: «هر ساله صد ها هزار دختر نوجوان آمريكايى در سنين ١٥- ١٩ سالگى در دوره دبيرستان فرزندان غير قانونى خود را به دنيا مى‏آورند كه اين آمار در دهه‏ هاى اخير در حال افزايش است. اين دختران كه با رؤياهايى مانند ازدواج با دوستان پسر خود و اتمام تحصيلات و شروع يك زندگى ايده ‏آل، به اين گونه ارتباطات روى آورده ‏اند بسيار زود، پرده‏ هاى سراب گونه اين اوهام از پيش رويشان كنار رفته و واقعيّت زندگى، چهره خود را مى‏نماياند».

و یا كاپلان که معتقد است كه «مادران ١٥- ١٩ ساله آمريكايى كه در كنار فرزندان نامشروع خود زندگى مى‏كنند دچار فقر شديد اقتصادى هستند و به فساد و خودفروشى گرايش مى‏يابند زيرا به طور معمول اين گونه مادران، تحصيلات و تخصص لازم براى ورود به مشاغل درآمدزا را ندارند».

لذا بايد تفاوت طبيعى اين دو جنس را پذيرفت و با شعار هاى دروغين، خود را در بيراهه گرفتار نسازيم.

پیامد های منفی اشتغال زنان بر خانواده

شعارآزادى مطلق انسان و تساوى‏ زن‏ و مرد به نحو مطلق و لغو محدوديّت بر اساس جنسيّت با هدف تحقق آزادى‏ هاى زنان در زمينه‏ هاى سياسى، اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى، مدنى به نوعی آغاز دوران جاهلیت مدرن در قرن ٢٠ و٢١ را رقم زده است.

در تشریح این مدعا باید گفت ورود عملى زنان به عرصه اقتصاد براى تحكيم تفكّر «تشابه زن و مرد»، تواناتر شدن زنان براى فعاليّت‏هاى اجتماعى و اشتغال را فراهم کرد.

 از سوی دیگر تسهيلاتى نظير مهد كودك‏ها و پيشرفت‏هاى پزشكى جهت كنترل باردارى، قانونى و رايگان شدن سقط جنين و... مطرح شد که این مسأله سبب خارج شدن كارهاى خانه از «زنانه بودن» و «تقسيم مسئوليّت خانه‏دارى» بين زنان و مردان و تبديل مُدل خانواده از سنّتى به روابط آزاد شد و سبب شد كه به تعبير يكى از نويسندگان غربى (خانم تونى گرنت)، «زنان در شرايط جديد به جاى پيوند با مردى به نام شوهر، با شغل خود پيوند بخورند».

از این رهگذر عدم توجّه به‏ تفاوت‏هاى طبيعى و فطرى زن، و در نتيجه همسان شدن مسئوليّت‏ها و اشتغالات زن و مرد و هم شكل شدن بهره‏ها، پاداش‏ها و كيفرهاى آن دو و متشابه شدنشان در كارهاى سخت و سنگين، بر خلاف ویژگی های ذاتی زنان صورت گرفت که عواطف رقيق ترى دارند، و به همين دليل تمام امورى كه عواطف رقيق ترى مى‏طلبد زنان در آن امور پيشى مى‏گيرند. لذا شایسته بود شغل هایی نظیر پزشک بانوان، پرستار بانوان، معلم مدارس دختران و کارهایی از این دست به بانوان سپرده می شد.

در واقع اصرار زن غربى بر امر اشتغال و ورود در اجتماع بر اساس تساوى زن و مرد، نقش مادرى و همسرى را در جهان معاصر حذف نمود و به جاى نقش آفرینی زنان در امور خانواده، حضور اجتماعى آنان تقویت شد تا از این رهگذر نقش سنّتى زن (نقش مادرى) در خانواده به بهای مشاركت اجتماعى زن در بازار كار به شدت كم رنگ گردد. و در نتیجه آثار مخرّب روانى و اختلالات عاطفى شديدى بر كودكان به ارمغان آورد كه ناشی از محروميّت از مادر بود.

و اینچنین تضادّ ميان دو جنس، بى‏توجهى به نهاد خانواده و دگرگونى مناسبات خانوادگى، افزايش طلاق، تك زيستى، كاهش شديد عواطف خانوادگى، مشكلات روحى و روانى در ميان فرزندان و در نتيجه بزهكارى و خشونت در كودكان و نوجوانان، از جمله نتایج سوء این اقدامات است.

بر اساس گزارشى در آمريكا از هر دو ازدواج يكى به طلاق مى‏انجامد و در روسيه از هر سه ازدواج يكى سر از طلاق در مى‏آورد و نيز يك چهارم كودكان برخى از كشورهاى صنعتى در خانواده‏هاى تك والدينى بزرگ مى‏شوند و در ايالات متّحده آمريكا ٢٥ فرزندان زير ١٥ سال، داراى خانواده‏هاى تك والدينى هستند.

با این تفاسیر بانوان نباید برای درآمد بیشتر خانه و خانواده را رها کنند، زیرا خانواده واحد کوچکی از اجتماع است و بانوی خانه دار، به عنوان شخصیتی بسیار والایی عهده دار تربیت فرزندان است و اگر فرزندان از عواطف پدر و مادر بی بهره باشند نه تنها آنان، بلکه کل جامعه خراب می شود؛ معروف است زنان با یک دست گاهواره را تکان داده و با دست دیگر دنیا را تکان می دهند.

غرب و خشونت عليه زنان

عصر حاضر، عصر اصل قرار دادن مبارزه با مردسالارى و تأكيد بر استقلال زنان است که عملًا به گسترش تضادّ ميان دو جنس و بالا رفتن خشونت‏ و آزار جنسى و آمار طلاق انجاميده است؛ «باربارا روبرت» در مقاله‏اى با نام «هيچ جا محيط امنى نيست» از كتاب «جنگ عليه زنان» مى‏نويسد: «طبق برآورد جامعه‏شناسان متجاوز از ٨/ ١ ميليون شوهر آمريكايى به طور وحشتناك، زنان خود را آزار مى‏دهند».

هم چنین در جهان معاصر، نگاه ابزاری به بانوان در جوامع غربی، بر خلاف شعار دفاع ازحقوق زنان، استفاده تبلیغاتی و نامشروع از زنان را تشدید نموده است.

«آنتونى گيدنز» مى‏گويد: «در انگلستان از هر ده زن، هفت زن در دوره زندگى شغلى خود به مدت طولانى به آزار جنسى دچار مى‏شوند».

در واقع آزارهای جنسی ، به یکی از بلاهای اروپا و آمریکا تبدیل شده و بسیاری از زنان و دختران در این جوامع مورد آزار جنسی قرار گرفته اند.

قاچاق جنسی زنان

دنياى امروز مبتلا به انواع آلودگى ‏هاى اجتماعى و اخلاقى است، آنها براى رسيدن به منافع مادّى خود هيچ محدوديّت و ممنوعيّتى قائل نيستند، و پايبندِ هيچ خط قرمزى نمى‏باشند. حتّى اگر آن كار ايجاد مراكز فساد، و كارهاى منافى عفّت، و قاچاق‏ انسان و برده‏دارى نوين باشد.

بر اساس گزارش ‏هاى بين‏المللى، تجارت انسان به عنوان يكى از سودآورترين تجارت‏ ها، سالانه حدود ٣٥ ميليارد دلار سود عايد تبهكاران سازمان يافته مى‏كند.

به عنوان نمونه سالانه شاهدیم صد ها هزار دختر و زن از اروپاى شرقى براى بردگى جنسى به غرب قاچاق شده ‏اند؛ دلّالان بين المللى، دختران خردسال را از كشور هاى شرقى به ارزان ‏ترين قيمت مى‏خرند اين خردسالان معامله شده، مورد سوء استفاده ‏هاى متعدّد از جمله آزار جنسى قرار مى‏گيرند.

از این رهگذر درآمد هاى سرشار و غيراخلاقى، از تجارت بردگى جنسى از قاچاق زنان و دختران به‏دست مى‏آيد. به نحوی که قاچاق زنان و دختران‏ را باید بردگى معاصر و يا شكل مدرن بردگى ناميد. تعداد اين بردگان در قرن بيست و يكم، ده ها میلیون نفر از زنان را در بر می گیرد که سهم عمده ‏اى در اين تجارت سياه دارند.

كارشناسان شوراى اروپا در گزارشى آمارى درباره تجارت زنان اروپاى شرقى، به عنوان بردگان هزاره سوم نشان مى‏دهند كه ميزان درآمد ناشى از اين تجارت (نامشروع)، ساليانه تا ١٣ ميليارد دلار است».

بر اساس گزارش مركز تحقيقاتى «ريپ ايز» همه ساله چهار ميليون زن به عنوان كالاى اين تجارت مورد سوء استفاده خريداران و فروشندگان قرار مى‏گيرند و در اين ميان، درآمدى معادل ٥٢ ميليارد دلار در سال عايد صاحبان اين تجارت مى‏شود.

و یا این گزارش که«سالانه به طور معمول حدود دو ميليون دختر ٥ تا ١٥ سال در بازارهاى جهانى قاچاق‏ انسان، معامله و مجبور به فساد و فحشا مى‏شوند».

هم چنین طى سال ‏هاى ١٩٩٠ تا ١٩٩٧ بيش از ٢٠٠ هزار زن بنگلادشى مورد دادوستد قرار گرفته و بين ٥ تا ٧ هزار زن و دختر نپالى به صورت غير قانونى به هند قاچاق شده ‏اند.

اكنون فكر كنيم هنگامى كه پو ل‏هاى كثيفِ حاصل از طرق غير اخلاقى، از گروه‏ هاى مافيايى فراتر رود و دولت ‏هاى رسمى جهان را آلوده كند چه سرنوشتى خواهند داشت و در آينده به كدام سمت و سو خواهند رفت و به چه درجه ‏اى از انحطاط خواهد رسيد؟

آزادی جنسی؛ تجربه مردود غرب

عصر کنونی را باید عصر برهنگى و آزادى‏ جنسى نام نهاد. در واقع آزادى‏ در دنياى امروز چنان توسعه پيدا كرده كه برهنگى زنان، ايجاد بدترين مراكز فساد و روابط نامشروع، تجاوزها، تعدي ها و اهانت ها به شخصیت زنان را در بر گرفته است.

آزادی جنسی به عنوان یکی از مهم ترین چالش ها و انحرافات جهان امروز، سبب شده دختران و پسران به دنبال ازدواج نرفته و در نتيجه سن ازدواج افزايش و در مقابل سن آغاز روابط جنسى به شدت پايين آيد.

به بيان ديگر جوامع غربی كه به پايين بودن سن ازدواج در كشورهاى اسلامى معترضند، خود با طرح روابط آزاد جنسى، به دفع نياز هاى جنسى دختران و پسران از راه نامشروع دامن زده ‏اند و آن را مصداقى از آزادى انسانى مى‏دانند و نامشروع نمى‏شمرند؛ غافل از اينكه اين برنامه و پيامد شوم آن يعنى پايين آمدن سن آغاز روابط جنسى از راه نامشروع، عدم امنيّت جنسى حتّى براى فرزندان در داخل خانواده را در پى دارد به گونه ‏اى كه طبق آمارهاى ارائه شده در آمريكا در سال ١٩٨٥ حدود صد هزار مورد تجاوز به كودكان توسط محارم گزارش شده است.

 هم چنین حضور ابزارى زن و كالا شدن در سينماها و كلوپ ‏هاى شبانه و رونق يافتن تجارت سكس، به عنوان پيچيده ‏ترين و مدرن ‏ترين نوع بردگى براى زنان، از دیگر پیامد های آزادی جنسی است.

 امروزه برخى از كشور هاى صنعتى از جمله آلمان به عنوان مركز واردات و فروش دختران كم سن و سال كه بيشتر آنان دختران آسيايى‏اند به حساب مى‏آيند و برخى از كشورهاى در حال توسعه، بخش مهمّى از اقتصاد خود را بر تجارت بين المللى سكس استوار كرده ‏اند به گونه‏اى كه سالانه ميليون ‏ها جهانگرد همجنس گرا و دگر جنس خواه، از كشور هاى مختلف جهان را به خود جذب مى‏كنند و آمارهاى رسمى از وجود يك ميليون زن روسپى و آمارهاى غير رسمى از چند برابر اين ميزان در يكى از كشور هاى شرق آسيا حكايت مى‏كند.

از سوی دیگر آمار سقط جنين بالا رفته است زيرا از يك طرف؛ ارتباط آزاد جنسى سبب شده كه زنان به راحتى روابط نامشروع برقرار كرده و هيچ محدوديّتى را در روابط جنسى احساس نكنند و به راحتى فرزندان خود را سقط كنند.

این مسأله از سوی سازمان های بین المللی دنبال شد که حقّ دستيابى به آن دسته از سرويس ‏هایی كه مربوط به تنظيم خانواده است را برای همۀ زنان فراهم کرد كه شامل روش‏ هاى جلوگيرى از باردارى، داروهاى القاى جنين مى‏شود، حتی مجامع بین المللی مثلًا در سال ١٩٩٩ به دولت شيلى گزارش داده كه دغدغه آنها، به خصوص درباره قوانينى است كه سقط جنين اختيارى را ممنوع و مشمول مجازات كرده ‏اند و يا در سال ١٩٩٨ به كرواسى تذكّر داده كه چرا در بعضى از بيمارستان ‏ها، بيماران سقط جنين را نمى‏پذيرند و از اين مسأله به عنوان خلاف حق زنان ياد مى‏شود كه براى سقط جنين دكتر، بيمارستان و امكانات كافى در اختيار نداشته باشند و در سال ١٩٩٩ به كلمبيا گزارش داده كه سقط جنين را قانونى اعلام كنيد در غير اين صورت مادّه ١٢ كنوانسيون را نقض مى‏كنيد.

سخن آخر: (غربی ها به نام آزادی، زنان را قربانی هوسرانی خود کرده اند)

جوامع غربی در دنیای امروز میگویند ما به زن شخصیت دادیم، ولی در عمل زن را وسیله ای برای هوس رانی و تبلیغ کالا قرار دادند. خبرنگار فرانسوی از من در مورد شخصیت زن سوال کرد و معلوم شد که آنها برای زن ارزش قائل نیستند و حتی معلوم شد ۳۳ درصد مردان اروپایی زنان خود را کتک میزنند.

بنابراين بايد واقعيّت‏ هاى مربوط زنان را دور از شعارهاى تو خالى مطرح کنیم و بر اساس آن برنامه ريزى كنيم و آنان را در جايگاه شايسته اجتماعى خود قرار دهيم بى آنكه كمترين ظلم‏ و ستم يا تحقير در حق زنان‏ روا داريم.

منابع:

١. دائرة المعارف فقه مقارن، ج‏١ و ٢

٢. پيام امام امير المومنين عليه السلام

----------------------------------------

مقاله

نقدی بر کنوانسیون «منع تبعیض علیه زنان»

تهیه و تحقیق: معاونت پژوهش پایگاه اینترنتی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

چکیده :

در سال ١٩٧٥ م، اولین کنفرانس جهانی زنان -که در مکزیکوسیتی تشکیل شد- از سازمان ملل خواست تا کشورها را متعهد به پذیرش و اجرای «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» بنماید. در سال ١٩٧٩ م، کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان توسط مجمع عمومی اعلام شد و از سوم سپتامبر ١٩٨١ م، به اجرا درآمد. آنچه پیش رو دارید اقتباس از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در نقد «کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان» است که در درس خارج فقه در تاریخ ٧/ ٢/ ١٣٨١ ایراد گردیده است... .

اشاره:

در سال ١٩٧٥ م، اولین کنفرانس جهانی زنان -که در مکزیکوسیتی تشکیل شد- از سازمان ملل خواست تا کشورها را متعهد به پذیرش و اجرای «کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان» بنماید. در سال ١٩٧٩ م، کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان توسط مجمع عمومی اعلام شد و از سوم سپتامبر ١٩٨١ م، به اجرا درآمد. کلیات کنوانسیون محو کلیّه اشکال تبعیض علیه زنان در ٢١ آذرماه ١٣٥٨ (١٨ دسامبر ١٩٧٩) طی قطعنامه ١٨٠/٣٤ تصویب شد و برای امضا و الحاق کشورها در اختیار نمایندگان آنان قرار گرفت و از تاریخ ١٢ شهریور ١٣٦٠ (سوم دسامبر ١٩٨١) برای دولتهایی که به آن پیوستهاند، لازم الاجرا شد. کنوانسیون مذکور مشتمل بر یک مقدمه، ٣٠ ماده و در ٦ بخش تنظیم شده است. در بخش اول تا چهارم وظایف دولت ها در قبال مسأله برابری زن و مرد مطرح شده و در بخش پنجم و ششم به چگونگی الحاق دولتها به آن و پیگیری و نظارت بر معاهده میپردازد. آنچه پیش رو دارید اقتباس از سخنرانی حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در نقد «کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان» است که در درس خارج فقه در تاریخ ٧/ ٢/ ١٣٨١ ایراد گردیده است.

***

اخیراً مراکز بین المللی ایران را تحت فشار گذاشتهاند که «کنوانسیون منع تبعیض علیه زنان» را بپذیرد. این کنوانسیون یک معاهدهی بین المللی است و مدعی است که کلیه شکلهای تبعیض علیه زنان باید محو شود. کشورهای مختلف جهان به این معاهده بینالمللی ملحق شدهاند و در میان کشورهای اسلامی فقط ١٢ کشور هنوز ملحق نشدهاند. البته کشورهای اسلامی که این معاهده را پذیرفتهاند، به آن قید زدهاند، بدین صورت که معاهده را میپذیریم مگر در جاهایی که با شریعت اسلام مخالفت دارد.

قرار است این معاهده در مجلس شورای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گیرد. از این رو افرادی که نسبت به مسائل اسلامی احساس خطر می کنند، با تنظیم استفتائی، نظر مراجع تقلید را خواستار شدهاند که قبول این معاهده ولو با قید عدم مخالفت با مسائل اسلامی چه حکمی دارد؟ این در حالی است که جمعی معتقدند این قید و شرط مشکلی را حل نمیکند؛ زیرا در یکی از مواد این معاهده آمده است که "کلیه شروطی که با روح این معاهده سازگار نباشد، کان لم یکن خواهد بود". بر این اساس در صورت امضاء معاهده، طرفداران اصلی و بانیان این میثاق بین المللی، امضاء ما را قبول کرده ولی شروط ما را قبول نخواهند کرد و مدعی خواهند شد که شما در ارث، دیه، طلاق، شهادت و ... بر علیه زنان تبعیض روا میدارید و چون شرط "موافقت با اسلام" با روح معاهده سازگار نیست، آن را کأن لم یکن تلقّی خواهند کرد.

نکته حساستری نیز در اینجا وجود دارد و آن اینکه در صورت امضاء معاهده نه تنها دولتها موظفند آن را عمل کنند، بلکه تمام مؤسسات و مراکز خصوصی نیز موظفند آن را به کار گیرند و در این صورت امثال حوزههای علمیه نیز بعد از امضاء دولت، باید مفاد معاهده را اجرا کنند. طبیعی است که اگر کشوری معاهده را امضاء کرد ولی بدان عمل نکرد، او را از راههای مختلفی تحت فشار قرار میدهند و او را محکوم میکنند و در مسائل اقتصادی محدود و مشروط میکنند و ...

لازم به ذکر است که دولت آمریکا نیز این معاهده را نپذیرفته است، ولی عدم پذیرش او از این باب است که شرایط خود را بالاتر از این معاهده میداند و حاضر نیست خود را به این معاهده محدود کند. آمریکاییها در اینجا نیز مانند خدعهها و نیرنگهایی که در مسائل سیاسی و ... دارند وارد عمل شده و خود را برتر از آن میدانند که چنین معاهدهای را بپذیرند.

چند نکته درباره این معاهده

آنچه میتوان به صورت اجمال درباره این کنوانسیون بیان کرد از قرار زیر است:

١. غربیها برای فریب و نیرنگ مردم جهان، شعارهایی میدهند ولی عمل آنها مخالف شعارشان است. مثلاً چنانکه آنها مدعیاند و در این معاهده نیز بر آن اسرار دارند، باید تبعیض بین زنان و مردان از بین برود، درحالی که عملکرد آنان خلاف این است. چنانچه ادعای غربیها در مورد حقوق زنان در غرب عملی شده بود، اینک باید نیمی از پستهای کلیدی، سیاسی و اقتصادی در اختیار مردان و نیمی دیگر در اختیار زنان باشد. نیمی از شخصیتهای سیاسی، نمایندگان مجلس، کاندیداهای ریاست جمهوری و...، مردان و نیمی دیگر زنان باشند در حالی که در هیچ یک از کشورهای آمریکا، انگلستان، فرانسه و دیگر کشورهای غربی چنین نیست و عمده پست های کلیدی در اختیار مردان است.

این از دو حالت خارج نیست:

الف) غربیها فقط شعار میدهند و عملاً نمیخواهند تبعیض را بردارند.

ب) شعارهای غربیها قابل عمل نیست؛ زیرا واقعاً تفاوتهایی بین زن و مرد وجود دارد و هیچ یک از زن یا مرد نمیتوانند کار دیگری را انجام دهند، بلکه هر یک از آنان باید به اقتضای استعدادهای ویژهای که خداوند در اختیارشان قرار داده است اعمال خاصی را انجام داده و مسؤولیتهایی را بپذیرند.

٢. از تمام این فشارها میتوان خطی را به روشنی دید و آن اینکه میخواهند ما را به سوی حکومتهای غیرمذهبی و سکولار پیش ببرند. یکی از چیزهایی که میتواند پایههای حکومت مذهبی را ضعیف کند همین معاهده است؛ زیرا در موارد مختلفی با مسائل مذهبی تضاد پیدا میکند و اجرای این معاهده موجب کنار رفتن مذهب از صحنه سیاست و اجتماع و منحصر شدن آن در زندگی شخصی افراد است. واقعاً باید ساده لوح و ساده اندیش باشیم که خیال کنیم اینها از زنان حمایت میکنند و تبعیضها را برمیدارند.

٣. با دو مقدمه زیر میتوان غیرمنطقی بودن چنین پیمانهایی را اثبات کرد:

مقدمه اول: خداوند دو جنس زن و مرد را متفاوت آفریده و تفاوتهای آنان سبب تفاوت در کارآیی آنها شده است. هر دو جنس مقدس و محترمند اما در خلقت و کارآیی آنان تفاوت وجود دارد. این امر قابل انکار نیست؛ زیرا عملاً مردها کارهای خشن و سنگین را بر عهده گرفتهاند. حضور زنان و مردان در میدانهای جنگ، فرماندهی رتبههای مختلف لشکرها، کارهای سخت سیاسی، کارهای سنگین اجتماعی مانند خلبانی هواپیما و رانندگی اتوبوس و قطار و ساخت و ساز ساختمان ها، برابر نیست. پس باید قبول کرد که کارآیی زن و مرد متفاوت است و ساختمان وجود آنها تفاوت دارد.

مقدمه دوم: آیا با وجود تفاوت در کارآیی و خلقت، میتوان با جعل قانون و معاهده برخلاف این ساختمان فکری و طبیعی قیام کرد و از واقعیتهای خارجی اعراض نمود؟ به تعبیر دیگر آیا تشریع می تواند تکوین را دگرگون سازد؟ ما معتقدیم که همیشه قوانین اسلام مکمل تکوین است و هر دو را فعل خداوند میدانیم.

با ضمیمه کردن این دو مقدمه باید گفت: اگر بخواهیم به خود و دیگران دروغ نگوییم باید بین فطرت و قانون و بین شریعت و تکوین هماهنگی ایجاد کنیم تا قوانین با واقعیت تطبیق داشته باشد.

٤. آیا برای دفاع از حقوق زنان باید «تناسب محور» باشیم یا «تساوی محور»؟ آیا منطق «عدالت محوری» صحیح است یا «مساوات محوری»؟ مدعیان محو تبعیض میگویند: باید «تساوی» را میعار قرار داد نه «تناسب» را، خواه با ساختمان زن و مرد بسازد یا نسازد، کارآیی داشته باشد یا نداشته باشد، آنها از نظر جسمی و روحی با هم تفاوت داشته باشند یا نداشته باشند. آیا واقعا عقل و منطق این را میپذیرد یا میگوید باید دنبال عدالت رفت؟ آیا عقل میگوید باید یک غذا درست کرد و به کودک شیرخوار و بزرگسال مانند هم غذا داد، یا باید متناسب با هر یک از آنان غذای جداگانه درست کرد؟ آیا در جامعه از همه افراد به طور مساوی مالیات میگیریم یا متناسب با وضع درآمد آنان؟ تساوی یک شعار فریبنده و کاذب برای جمع کردن رأی و جلب توجه دیگران است، اما مصلحت جامعه و دفاع از حقوق زنان اقتضای عدالت و تناسب دارد نه مساوات؛ چون مرد و زن از نظر جسمی و روحی با یکدیگر مساوی نیستند.

٥. اگر این معاهده ولو به شرط تحفظ بر مسائل اسلامی تصویب شود، علاوه بر اینکه خارجی ها ما را تحت فشار میگذارند، در داخل نیز برخی میگویند ما به این پیمان ملحق شدهایم و مجلس ما تصویب کرده است، پس از این به بعد باید بین زن و مرد تساوی باشد. در آزادی حجاب نباید بین مرد و زن فرقی باشد، حق طلاق باید مساوی باشد و ... اینها خواهند گفت کنوانسیون همه تبعیضها را منع کرده است و در رسانهها چنان مانور خواهند داد که هرچه از شرط مطابقت با اسلام داد بزنیم، صدایمان به جایی نرسد.

٦. غربیها میخواهند فرهنگ خود را بر ما تحمیل کنند. آنان برای رسیدن به این مقصود از راههای مختلف وارد شدهاند. گاهی مسأله موسیقی را مطرح میکنند و اخیرا دیده میشود که میخواهند در مدارس کلاس موسیقی برای بچهها باز کنند. گاهی مسأله حجاب را مطرح میکنند و اینک میخواهند آزادی جنسی را در کشور ما شایع کنند. چه دلیلی دارد که ما زیر بار تحمیلهای غربیها برویم؟

----------------------------------------

معرفی کتاب

سیری در کتاب «اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه (خطبه متقین)»

اثر ارزشمند حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی)

کتاب ارزشمند نهج البلاغه که دربردارنده خطبه، نامه و حکمت های امام علی علیه اسلام است بعد از قرآن کریم از ارزشمندترین متون دینی به شمار می آید که موضوعات مختلفی را در قالب بهترین الفاظ و به صورتی هنرمندانه بیان کرده است.

در این میان اخلاق اسلامی موضوعی است که در نهج البلاغه، به ویژه خطبه ١٩٣، که از خطبه های مشهور امام علی (ع) می باشد بسیار به آن پرداخته شده؛ لذا نخبگان، پژوهشگران و عالمان دینی سعی در بررسی ابعاد اخلاقی آن خطبۀ شریف و تبیین اوصاف پرهیزکاران و رفتارهای فردی و اجتماعی و عبادی متقین نموده اند.

در این میان کتاب «اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه (خطبه متقین)» از جملۀ آثار ارزشمندی است که در این زمینه، توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی برای عموم مردم و دوستداران نهجالبلاغه به رشتۀ تحریر درآمده و در این راستا مولّف کوشیده است تا با تحقیق و تفحص در نهج البلاغه، الگوی اخلاق اسلامی را در اختیار مخاطبین قرار دهد.

« اخلاق اسلامى در نهج البلاغه» در یک نگاه

اخلاق اسلامى در نهجالبلاغه (خطبه متقين)، شامل شرح كامل خطبه ١٩٣ نهجالبلاغه (خطبه متقين مشهور به خطبه همّام) در دو جلد است. در این اثر، تمامى ١١٠ صفتى كه امیرالمؤمنين على(ع) برای اهل تقوا ذكر نموده، شرح شده است.

نویسنده در این زمینه می گوید: در اين خطبه شريفه يكصد و ده صفت از صفات برجسته پرهيزگاران مطابق نام على (عليه السلام) به حروف ابجد است كه تجسمى براى اين صفات بود، صفاتى كه هريك از ديگرى مهمتر و سازنده‏تر است، و هر يك از اين صفات يكصد و ده‏گانه به طور تفصيل در اين كتاب(٢٧ صفت در جلد اول، و ٨٣ صفت در جلد دوم)، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.

در مقدمه کتاب اخلاق اسلامی در نهج البلاغه چنین آمده است: نمى‏دانم چرا هنگامى كه سخن از «اخلاق» به ميان مىآيد بسيارى از مردم، حتى بعضى از اهل فضل و دانش، آن را يك امر مستحبى، و در حاشيه زندگى، مىدانند، در حالى كه غالب مشكلات فردى و اجتماعى كه با آن دست به گريبان هستيم، دقيقا و مسلما ناشى از ضعفهاى اخلاقى ما است، مشكلات و گرفتاريها و بن‏بستهاى جهانى نيز درست از فقر اخلاقى جامعه‏ها و مخصوصاً سران بسيارى از كشورهاى جهان سرچشمه مى‏گيرد، و اين سخن تحليلهاى روشنى دارد كه شرح آن از حوصله اين مقدمه كوتاه خارج است.آرى اخلاق سرمايه اصلى اقوام و ملتها است. اخلاق كليد حل مشكلات مهم اجتماعى است. اخلاق خمير مايه تمدن و ستون فقرات يك زندگى اجتماعى سالم است و اخلاق بهترين وسيله انسان در سير الهى است، به همين دليل تا مسائل اخلاقى در جوامع انسانى حل نشود هيچ مساله ‏اى حل نخواهد شد. از موضوعات مطرح شده در این کتاب به جایگاه تقوا در نهج البلاغه، عظمت تقوا و پرهیزکاری در نهج البلاغه، صبر و استقامت در نهج البلاغه اشاره کرد.

انگیزۀ تألیف اثر

کتاب اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه (خطبه متقین) ، متن تنظيم شده درس هاى آیت الله العظمی مکارم شیرازی در چند ماه مبارک رمضان در حوزه علمیه قم است.

معظّم له در بیان انگیزۀ تألیف آن اثر فاخر می نویسد: توفيق الهى شامل حال نگارنده شده كه چند سال متوالى «ماه مبارك رمضان» درس اخلاقى از ديدگاه نهج‏البلاغه على (عليه السلام) يا به تعبير ديگر درس‏ نهج‏البلاغه‏اى‏ در زمينه اخلاق و تقوى، در حوزه علميه قم براى طلاب و فضلاى محترم داشته باشيم.گروهى اصرار داشتند كه جمع‏آورى شود و به صورت كتابى درآيد تا فائده آن بيشتر گردد.

حجه الاسلام خادمی گردآورندۀ اثر، در بیان انگیزۀ تنظیم و تدوین کتاب می نویسد: حسن انتخاب استاد عزيز و بزرگوارم و محقق عظيم‏الشأن حضرت آية الله مكارم شيرازى (دام ظله الوارف) كه خطبه متقین را براى درس نهج‏البلاغه برگزيده بودند انگيزه اين كار مهم شد؛ دامن همت به كمر زده و روزهاى ماه مبارك رمضان در جلسه درس ايشان در مدرسه امام اميرالمؤمنين (عليه السلام)، كه جمع كثيرى از طلاب و فضلاى حوزه علميه شركت داشتند، و حقا حوزه درس با بركتى بود، شركت كردم؛ و مطالب ايشان را كه آميخته با نكات بديع و تحليل هاى تازه فراوانى بود، جمع‏آورى نمودم.

اهمیت خطبۀ متقین از دیدگاه مولّف

نویسنده در بخشی از مقدمه خود درباره اهمیت این خطبه شریف می نویسد: «خطبه همام» جامع‏ترين خطب نهج‏البلاغه در زمينه اخلاق و تقوى است، و دقت در آن مى‏تواند بزرگ‏ترين مددكار ما در «سير و سلوك الى الله» و «تهذيب نفس» باشد.

در ادامه مولّف، مطالعه دقیق این خطبه نورانی را در زمینه «صفات متقین» که آینه تمام نمای اخلاق اسلامی است، به همه مومنان و پویندگان راه تهذیب نفس مخصوصا جوانان توصیه کرده و می نویسد: يقين داشته باشيد هركس بتواند اوصاف١١٠گانۀ خطبۀ متقین را در خود زنده كند و به آن متخلق گردد، نور ايمان و حقيقت بر قلب او تابنده خواهد شد، و از اين سرچشمه نور و هدايت اميرمؤمنان على (عليه السلام) روح و دل او روشن خواهد گشت، و شخصيتى تازه همراه با آرامش و روحانيتى بى‏نظير در وجود خود احساس خواهد كرد.

ساختار اصلی کتاب

كتاب حاضر، از مقدمه مولّف و مقدمۀ گردآورنده و متن اصلى شرح خطبه متقين در قالب دو جلد تألیف شده است که جلد اول اثر مشتمل بر بيستوهفت صفت از صفات متقين، و جلد دوم اثر هشتادوسه صفت را در بر می گیرد.

نقش اخلاق در زندگى انسانها، مقدمۀ مولّف، حقیقت تقوی، آفرینش موجودات، مسئله ارزاق و انواع روزى‏ها و فضائل پرهیزکاران، مهمترین عناوین فصل اول را شکل می دهد.

حلم و بردباری، قیافۀ پرهیزکاران، خشوع در عبادت، آمیختن حلم با علم و گفتار با کردار، خونسردی در شداید و مشکلات، عدم ضرر به همسایه...از جمله مهمترین عناوینی است که در جلد دوم مورد اشاره قرار گرفته است.

گزارش محتوایی اثر

متقین، گل های سرسبد آفرینش

مولف غایت و هدف آفرينش را چنين بيان كرده است: خداوند واجبالوجود است و داراى كمال مطلق كه هيچ نقصانى در او تصور نمىشود تا بخواهد با خلقتش جبران نقصى كند و در حقيقت آفرينش مخلوقات برای این بود كه جودى كند نه سودى كند.

«من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم»

او فيّاض است و منشأ تمام صفات حسنه، و اقيانوس مواج كمالات موجود در عالم. و اگر در ما صفتى از آن صفات يافت مىشود قطرهاى از آن اقيانوس بىكران است و هستى مخلوقات از جمله افاضات خداوندى است كه عين كمال است. او با خلقت مخلوقات، اولین مرحله كمال را برای خلايق ايجاد فرموده تا سكوى پرش مراحل ديگر تكامل قرار دهند و به نهایت مرحله ممكن كه لقاء اوست برسند.

قرآن درمانی، ویژگی پرهیزکاران

معظم له در تفسیر فراز «وَ يَسْتَثيرُونَ بِهِ دَواءَ دائِهِمْ؛ و پرهيزگاران درمان دردهاى خود را از قرآن مىگيرند»، اینگونه می نویسد: همچنانكه درد حُزن متقيان بهواسطه تلاوت قرآن تشديد مىشود، دواى آن هم از قرآن به دست مىآيد، اگر حزن آنها از عواقب امور و جهل به آن باشد، با خواندن قرآن نور امید هر چه بيشتر در قلب آنها تجلّى كرده و هر چه بيشتر تلاش مىكنند، و بهره برمىگيرند، و اگر حزن آنها بهواسطه دورى و عدم وصال به محبوب باشد، قرآن به عنوان نامهاى امیدبخش و نوید دهنده در راه رسيدن به این وصال است.

اِخلاص در قرائت قرآن

مولف در بیان دیگر ویژگی های متقین می نویسد: از مسائل مهم كه بايد آن را جزو اركان تأثير قرآن در قلوب دانست، اخلاص در قرائت است، اگر عملى بدون آن صورت گيرد، بىارزش و از درجه اعتبار خالى است. اخلاص روح عبادت، سرمايه تجارت اخروى و رأسالمال تجارتهاى دنيوى است. اگر قرائت قرآن برای اغراض غير الهى مثل اينكه مردم خوششان آيد، يا به این وسيله دكّانى باز كرده و قصد پول به جيب زدن داشته باشد، ثواب ندارد بلكه عقاب دارد.

خودشناسی و خودآگاهی

مفسر عالیقدر قرآن کریم در شرح عبارت «إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ فَيَقُولُ أَنَا عْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ؛ هرگاه یکى از آنها (متقين) ستوده شود، از آنچه بر او گفته مىشود به هراس مىافتد و مىگوید: من از ديگران نسبت به خود آگاهترم و پروردگارم به نفس من از خود من آگاهتر است (مىگوید) خدايا! مرا به آنچه مىگویند مگير و مؤاخذه مكن! و مرا بهتر از آنچه گمان مىكنند قرار ده، و آنچه را از اعمالم نمىدانند بيامرز»، چنين نگاشته است:

از فراز بالا به دست مىآيد كه: ١- مدح مداحان و ثناء ثناخوانان در متقين تأثير نكرده و عوض نمىشوند، بلكه مدح باعث بيدارى آنها مىشود كه مبادا از جاده خارج شوند. ٢- متقين نقّاد خویشتن هستند، وقتى مدح مىشنوند، به انتقاد از خود مىپردازند. ٣- متقين در مقام خودشناسى پيشرفته و خود را شناختهاند، این خودشناسى و معرفت نفس زيربناى دو خصلت قبل است، وقتى خود صفت وجودى خود را شناختند، از مداحى ديگران خشنود نشده، و به نقّادى از خود مىپردازند.

آميختن حلم با علم و گفتار با كردار

صاحب اثر در شرح جملۀ « يَمزِجُ الحِلمَ بِالعِلمِ.و القَولَ بِالعَمَلِ؛پرهيزگار و متقى، بردبارى و دانش را به هم آمیخته و گفتار را با كردار هماهنگ ساخته است»، چنين نوشته است: پرهيزكار اگر در جائى بردبارى به خرج مىدهد، و حوصله مىكند، از روى علم و آگاهى به ثمرات حلم و پاداشهائى است كه خداوند برای فرد حليم قرار داده است، به خاطر فضيلت حلم است كه بردبارى مىكند... و اگر پرهيزگار دانشاندوزى مىكند، يا تعليم مىدهد، با تكيه به پشتىِ حلم چنين مىكند، از طعنه جاهلين از كوره بهدر نمىرود و بر هدف و مسير خود استقامت مىكند.

آفات علم بی عمل

مولف در بیان آسیب های علم بدون عمل اینچنین می گوید:١- نابودى علم در اثر عمل نكردن؛ ٢- عدم تأثير در نفوس مردم؛ ٣- علم بدون عمل نه تنها مفيد نيست، بلكه دور كننده از خداوند و رحمت او نيز هست؛ ٤- موجب عقوبت سنگين است كه بدترين آن خارج شدن حلاوت ياد و ذكر خدا از قلب است.

معظم له در ادامه، نتایج و پیامدهای آفات علم بی عمل را اینگونه بر می شمارد : ١- گمراهى از جاده مستقيم حق و دورى از آن؛ ٢- عدم قبول عمل بدون علم و معرفت؛ ٣- همراهى با فساد؛ ٤- در جا زدن در مسير تكامل.

پرهیز از آرزوهای دور و دراز

معظم له جملۀ « تَرَاهُ قَرِيباً أَمَلُهُ؛ آرزوهایش را نزدیک و غير طولانى مىبينى». را اینگونه شرح می دهد: از صفات ديگرى كه مولى على(ع) برای پرهيزگاران مىشمارند طولانى نبودن آمال و آرزوهاى آنها است. مولى امل و آرزو و امید به آينده را نفى نمىكنند، بلكه طول آن را مذّمت مىكنند. اصل امید و آرزو موتور محرّك وجود انسان است؛ يعنى انسان زنده داراى امیدها و آرزوها است. چرخ وجود انسان را امیدها به حركت درمىآورد. آرزوها ذاتاً بد نيست، بلكه طول امل و آرزوى دور و دراز ناپسند است. پرداختن به آرزوهاى دور و دراز قدرت تفكر صحيح را از انسان مىگيرد، و انسان نمىفهمد كه دنيا زودگذر است، نمىخواهد درگذشت زمان تعمّق كند، زيرا گذشت زمان عبارت است از بريدن تدريجى درخت عمر.

شیوۀ تألیف اثر

در این اثر مطالب خطبه متقين به شيوه شرح ترتيبى(از آغاز تا پایان خطبه به ترتیب جملات و فرازها) و بهصورت جامع و اجتهادى توضيح داده شده است. که مورد توجه جامعه علمی و نخبگانی و همچنین بخشهای فرهیخته عمومی جامعه قرار گرفته است.

وضعیت کتاب

گفتنی است گردآورندۀ اثر، فهرست مطالب و منابع را به صورت مستند در کتاب ارائه کرده و ارجاعات به صورت پاورقی ذکر گردیده و نام و نشان آیات بیان شده است هم چنین منابع با ذکر شماره جلد و صفحه ارائه شده منابعش را با ذكر شماره جلد و صفحه يادآور شده و گاه توضيحى افزوده است.

لازم به ذکر است اين كتاب نفیس ، در سال ١٣٨٥ش، در دو جلد مجموعاً در ١٢١٦صفحه، در قطع وزیری (گالینگور)، توسط انتشارات نسل جوان، به زیور طبع آراسته شده و تا کنون نیز چندین مرتبه تجدید چاپ شده است.

----------------------------------------

معارف اسلامی

فضیلت نبودن تولد حضرت علی (علیه السلام) در کعبه!

پرسش :

تولد حضرت علی (ع) در کعبه فضیلت نیست؛ زیرا کعبه در آن زمان بتخانه بود! اگر این امر فضیلت می بود باید نصیب پیامبر می گشت!

پاسخ اجمالی:

خداوند اصالتا کعبه را مبارک و مرکز هدایت قرار داده و اینکه زمانی بتخانه شده باشد، ماهیت آن تغییر نمی یابد. اگر ماهیت آن تغییر می کرد، هرگز سزاوار نبود که خداوند کعبه را از دست لشگر فیل نجات دهد، یا اینکه باوجود بتها، حدود شش سال قبل از فتح مکه آن را قبله مسلمین قرار دهد! بنابراین با توجه به اینکه خدا به مریم اجازه نداد در مسجد الاقصی وضع حمل کند، تولد علی(ع) در کعبه فضیلت خواهد بود.

ضمن اینکه رسول خدا (ص) خود بالاصاله اشرف مخلوقات و سید و افضل و خاتم رسل می باشند که خدا و ملائکه و تمام مومنان عالم از اول تا آخر بر او درود می فرستند: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً». امّا با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر یک از اولیاء خدا، معجزات، فضائل و کرامات آنها نیز متفاوت خواهد بود، و این امری بدیهی است که هیچ انسان عاقلی در آن مناقشه نمی کند و قرار نیست همه فضائل مختص یک نفر باشد!

پاسخ تفصیلی:

یکی از شبهاتی که توسط مخالفان و دشمنان اهبیت(علیهم السلام) مطرح می شود تا شاید بتوانند از این طریق خدشه ای بر عظمت و مقام شامخ حضرت امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) وارد سازند، این است که: «چگونه ممکن است تولد یافتن شخصی در مکه، فضیلت و برتری به حساب آید، در حالی که زمان تولد حضرت علی(ع) کعبه بتخانه بوده است و تولد در بتخانه فضیلت نیست بلکه می تواند نقص هم باشد، و اگر ولادت در چنین جایی فضیلت بشمار می آمد می بایست این فضیلت قبلا نصیب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می گشت و بنا بر این دلایل نمی توان ولادت در کعبه را برای حضرت علی(ع) برتری و فضیلت به حساب آورد»!

اصل واقعه از این قرار است که یزید بن قعنب می گوید: «من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم که ناگهان دیدیم فاطمه بنت اسد، مادر علی(علیه السلام) که به آن حضرت حامله بود و نُه ماه از مدت حملش می گذشت با حالتی خاص که حاکی از درد زایمان بود وارد شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از جانب تو فرستاده شده اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق و باور دارم که او این خانه والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می دهم که وضع حمل مرا آسان کنی. یزید بن قعنب گفت: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شد و از چشمان ما ناپدید گشت و دیوار به هم چسبید. برخاستیم که قفل در خانه کعبه را باز کنیم. قفل باز نشد. دانستیم که این رویداد به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز که گذشت فاطمه از خانه کعبه بیرون آمد و نوزادش علی(ع) را روی دست داشت».(١)

پس از ذکر این مقدمه به خواست خداوند در چند قسمت به این شبهه پاسخ می دهیم:

الف) بتخانه نامیدن کعبه سخنی بس ناروا و به دلایل زیر مردود است:

١. خداوند اصالتا و از ابتدا کعبه را به عنوان خانه خود و مرکز هدایت قرار داده است: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمین»(٢) و اینکه در برهه ای از زمان مشرکین حجاز آنجا را محل نگهداری بتهای خود کرده بودند چیزی از قداست کعبه نمی کاهد و ماهیت آنرا تغییر نمی دهد. ضمن اینکه نگهداری بتها در کعبه خطایی بوده که مشرکین مرتکب آن شده بودند و باید دانست که هیچگاه ارزش یک ظرف بخاطر مظروفی که ناخواسته و به اجبار درون آن گذاشته شده کاسته نخواهد شد. لذا این امر هیچ نقصی به جایگاه و منزلت واقعی کعبه وارد نمی سازد.

٢. دلیل دیگر بر رد بتخانه بودن کعبه این است که وقتی ابرهه با سپاه فیل خود می خواست کعبه ای را که مشرکین بتهای خود را آنجا نگهداری می کردند خراب کند، خداوند با اعجاز خویش و بوسیله پرندگان کوچکی بنام ابابیل آنها را نابود ساخت و از کعبه حفاظت نمود، و یکی از سوره های قرآن را به ذکر این واقعه اختصاص داد. در حالی که اگر کعبه بتخانه محسوب می شد، هرگز سزاوار نبود خداوند چنین اعجاز بزرگی برای حفظ یک بتخانه نشان دهد. در قرآن کریم و در سوره فیل چنین آمده است: «أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصحْابِ الْفِیلِ* أَلَمْ یجَعَلْ کَیْدَهُمْ فىِ تَضْلِیلٍ* وَ أَرْسَلَ عَلَیهْمْ طَیرْا أَبَابِیلَ* تَرْمِیهِم بحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ* فجَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولِ».(٣)

٣. اگر واقعا چنین نقصی بر کعبه وارد بوده و آنجا بتخانه بوده باشد، هرگز سزاوار نبود که خداوند کعبه را به عنوان قبله مسلمین قرار دهد، زیرا بدتر از آن مشکلی که درباره قبله اول مسلمین، یعنی مسجدالاقصی پیش آمد، برای کعبه نیز پیش می آمد؛ زیرا یهودیان مسلمانان را سرزنش می کردند، و می گفتند شما از ما تبعیت می کنید زیرا به سمت قبله ما عبادت می کنید.

لازم به یاد آوری است که: «حضرت رسول(صلى اللَّه علیه و آله) در مکه و سپس در مدینه تا هفت ماه، و بنا به نقلی تا نوزده ماه بعد از هجرت نیز به طرف بیت المقدس نماز می خواندند. در این هنگام یهودیان به آن جناب گفتند تو از ما متابعت و پیروى می کنی؛ زیرا شما به طرف بیت المقدس که قبله ما هست، نماز می خوانى. پیغمبر از این جهت اندوهگین شد و دوست داشت که خداوند قبله را بطرف کعبه تغییر دهد. حضرت در دل شب از منزل بیرون می شد و به اطراف آسمان نگاه می کرد و منتظر فرمان خداوند بود. روزى که فرمان تغییر قبله پیش آمد، پیغمبر در مسجد بنى سالم نماز می خواند. ایشان دو رکعت به طرف بیت المقدس خواند، و دو رکعت بطرف کعبه اداء کرد. سپس این آیه شریفه بر حضرت نازل گردید: «قَدْ نَرى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّماءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ حَیْثُ ما کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَه»(٤)؛ (نگاههاى انتظارآمیز تو را به سوى آسمان [براى تعیین قبله نهایى] مى بینیم، اکنون تو را به سوى قبلهاى که از آن خشنود باشى، باز مىگردانیم، پس روى خود را به سوى مسجد الحرام کن و هر جا باشید، روى خود را به سوى آن بگردانید).(٥) بعدها آن مسجد به «ذوقبلتین» مشهور گشت.

با توجه به داستان فوق، مشرکین حجاز نیز می توانستند دهان به طعن و سرزنش باز کنند، و ادعا نمایند که شما مسلمانان از ما تبعیت می کنید و به سمت بتخانه ما عبادت می کنید! چرا که از زمان تغییر قبله در سال اول یا دوم هجری تا فتح مکّه و پاک شدن کعبه از لوث وجود بتها در سال هشتم هجری، مدت بیش از شش سال طول کشیده است. در این مدت کعبه همچنان در اختیار مشرکین مکه و بتهای آنها بوده است، و در عین حال رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به همراه دیگر مسلمانان به سوی آن نماز می گزاردند!

در اینجا این سوال بزرگ مطرح می شود که بنا بر منطق غلط شبهه گران، از هنگام تغییر قبله تا فتح مکه، به مدت شش سالی که کعبه قبله مسلمین، و در عین حال در اختیار مشرکین و بتها بود، نماز گزاردن بسوی آن چه حکم و جایگاهی دارد؟!

ب) علمای بزرگ سنّی و شیعه به فضیلت بودن تولد امام علی(علیه السلام)در کعبه تاکید دارند:

حافظ کنجی از علمای اهل سنت می گوید: (امیر مؤمنان(علیه السلام) شب جمعه سیزده رجب، سال سی ام بعد از واقعه عام الفیل در داخل خانه خدا به دنیا آمد. کسی پیش از آن حضرت و بعد از آن، در داخل کعبه به دنیا نیامده است و این، از فضایل اختصاصی آن حضرت است که خداوند به جهت بزرگداشت مقامش به او عنایت کرده است)؛ «ولد امیرالمومنین علی بن أبی طالب بمکه فی بیت الله الحرام لیله الجمعه لثلث عشره لیله خلت من رجب سنه ثلثین من عام الفیل و لم یولد قبله و لا بعده مولود فی بیت الله الحرام سواه إکراما له بذلک و إجلالا لمحله فی التعظیم».(٦)

شیخ مفید در کتاب «الإرشاد فی معرفه حجج الله على العباد» راجع به فضیلت منحصر به فرد تولد حضرت می گوید: «غیر از امام علی(علیه السلام)، هیچ مولودی چه پیش از او و چه پس از او در خانه خدا (کعبه) زاییده نشده است و این به جهت اکرام و تجلیل از عظمت مقام آن حضرت از جانب خداوند متعال بوده است».(٧)

ج) تولد در کعبه امری بی سابقه بوده و تکراری نبوده است:

با توجه به اینکه تولد در کعبه امری بی سابقه بوده و تکراری نبوده است، و حتی خداوند به حضرت مریم(علیه السلام) با آن همه جلالت اجازه نداده است که در مسجد الاقصی وضع حمل نماید و نهایتا زیر یک نخل خرما حضرت عیسی(علیه السلام) را به دنیا آورد: «فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَکاَنًا قَصِیًّا* فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلىَ جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ یَالَیْتَنىِ مِتُّ قَبْلَ هَاذَا وَ کُنتُ نَسْیًا مَّنسِیًّا»(٨)، آیا تولد علی بن ابی طالب(علیه السلام) در کعبه فضیلت نخواهد بود؟!

د) محل تولد و شکاف کعبه نشانه ای الهی است:

نکته قابل تامل دیگر اینکه، چطور یک اثر پا در کنار خانه خدا احترام و ارزش خاص دارد، و خدا در قرآن به بزرگی و به عنوان یکی از نشانه های روشن خود در کعبه از آن یاد می کند «فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِیمَ»(٩)، اما محل تولد یک ولی خدا و محل شکاف برداشتن دیوار کعبه به معجزه الهی، نمی تواند یک امر ارزشمند و یک نشانه الهی باشد؟!

هـ) تولد اولیاء الهی امری مهم و قابل توجّه است:

قطعا تولد اولیاء الهی امری مهم، با عظمت و مبارک است، زیرا در قرآن به روز تولد اولیاء الهی سلام داده شده است، «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا»(١٠)؛ و در هنگام تولد اکثر اولیاء الهی اتفاقاتی منحصر بفرد رخ داده است که نشانی از بزرگی و فضیلت ایشان است.

مثلا هنگام تولد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اتفاقات عجیبی رخ داد، از جمله بتها به رو بر خاک افتادند، طاق کسری شکست، دریاچه ساوه خشک شد، آتشکده فارس پس از هزار سال خاموش گشت، یا حضرت عیسی(علیه السلام) در همان نوزادی تکلم نمود، یا حاملگی مادر حضرت موسی(علیه السلام) و تولد ایشان به امر الهی و به طرز معجزه آسایی از فرعونیان مخفی ماند و بعد از تولد نیز به امر الهی به آب انداخته شد، و نهایتا توسط خود فرعون و در کاخ او بزرگ شد.

حضرت علی(علیه السلام) نیز در هنگام تولد، دیوار خانه خدا برای ورود مادر بزرگوارشان به درون کعبه، شکافته شد و در آنجا متولد گشت و تا سه روز به امر الهی آنجا بود. پس اگر این اتفاق فضیلت نباشد، نباید هیچکدام از اتفاقات و معجزاتی که در هنگام تولد هر یک از اولیاء الهی رخ داده است را فضیلت بدانیم.

ی) معجزات و فضائل اولیاء الهی، یکسان و شبیه هم و یا مختص یک نفر نیستند:

اما اینکه می گویند اگر تولد در کعبه فضیلتی باشد، پس باید این فضیلت نصیب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می گشت انسان را به خنده وا می دارد! باید از کسی که این استدلال را کرده پرسید مگر قرار است تمام معجزات و فضائل، یکسان و شبیه هم باشند و یا اینکه تنها به یک نفر اختصاص یابند!؟

اگر اینگونه باشد، پس باید بگوییم ضربت امیرمومنان(علیه السلام) در جنگ خندق که برابر با عبادت جن و انس است، فضیلت به شمار نمی آید؛ زیرا به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اختصاص نیافته است! یا باید بگوییم شکافته شدن دریا بوسیله عصای موسی(علیه السلام) و عبور او و بنی اسراییل از آن، و سپس غرق شدن فرعونیان نیز فضیلتی بحساب نمی آید؛ زیرا به رسول خدا(ص) اختصاص نیافته است! یا باید بگوییم سرد شدن آتش نمرودیان بر حضرت ابراهیم(علیه السلام) نیز فضیلت نیست؛ زیرا اختصاص به پیامبر(ص) نیافته است! یا باید بگوییم زنده کردن مردگان توسط حضرت عیسی(علیه السلام) فضیلت نیست؛ زیرا در ظاهر اختصاص به پیامبر ما نیافته است! و صدها مورد دیگر که ذکر آن در این مختصر نمی گنجد.

سخن آخر اینکه:

اولا: رسول خدا محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله) خود بالاصاله اشرف مخلوقات و سید و افضل و خاتم رسل می باشند که خدا و ملائکه و تمام مومنان عالم از اول تا آخر بر او درود می فرستند، «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً».(١١)

ثانیا: با توجه به شرایط زمانی و مکانی هر یک از اولیاء خدا، معجزات، فضائل و کرامات آنها نیز متفاوت خواهد بود، و این امری بدیهی است که هیچ انسان عاقلی در آن مناقشه نمی کند.

پی نوشت:

(١). روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، فتال نیشابورى، محمد بن احمد، انتشارات رضى، قم،‏ ١٣٧٥ هـ ش‏، چاپ اول، ج١، ص٧٦.

(٢). قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه٩٦.

(٣). قرآن کریم، سوره فیل، آیات١-٥.

(٤). قرآن کریم، سوره بقره، آیه١٤٤.

(٥). زندگانی چهارده معصوم(علیهم السلام)، عطاردی، عزیزالله، اسلامیه، تهران، ١٣٩٠هـ ش، چاپ اول، ص١٠٤.

(٦). کفایة الطالب فی مناقب على بن أبى طالب، کنجی شافعی، أبوعبدالله محمّد بن یوسف، دار إحیاء تراث أهل البیت(ع)، تهران،‏ ‏١٤٠٤هـ ق/ ١٣٦٢هـ ش، چاپ دوم، ص٤٠٧.

(٧). الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، مفید، محمد بن محمد، محقّق/ مصحّح: مؤسسه آل البیت(ع‏)، کنگره شیخ مفید، قم‏، ‏١٤١٣هـ ق، چاپ اول، ج١، ص٥.

(٨). قرآن کریم، سوره مریم، آیات٢٢و٢٣.

(٩). قرآن کریم، سوره آل عمران، آیه٩٧.

(١٠). قرآن کریم، سوره مریم، آیه١٥.

(١١). قرآن کریم، سوره احزاب، آیه٥٦.

----------------------------------------

احکام شرعی

خطای پزشک در صورت اشتباه آزمایشگاه

پرسش: با توجّه به اينكه تشخيص بسيارى از بيماريها يا اختلالات به وسيله آزمايش امكانپذير است، و از طرفى امكان اشتباه در آزمايشگاه و تفسير آزمايشها هميشه وجود دارد، در صورت اشتباه آزمايشگاه و در نتيجه معالجه اشتباه پزشك، مسئول خسارات و عوارض احتمالى كيست؟

پاسخ: آزمايشگاه مسئول است.

ضامن بودن پزشک به خاطر کوتاهی

پرسش: چنانچه پزشک در تشخيص سهل انگارى نموده باشد، حكم چگونه است؟

پاسخ: طبيب به هر حال ضامن است، چون كوتاهى كرده است.

خسارات ناشی از به روز نبودن اطلاعات پزشک

پرسش: در علم پزشكى برخى از روشهاى درمانى با گذشت زمان دچار تغييراتى شده، يا به كلّى ارزش خود را از دست مىدهد. در صورتى كه پزشك به علّت عدم مطالعه، از اطّلاعات جديد مطّلع نشود، آيا مسئول است؟

پاسخ: اين مسأله دو حالت دارد: حالت اوّل اين است كه عرف پزشكان، پزشك را در برابر فرا نگرفتن معلومات جديد مقصّر مىشناسند، در اين صورت ضامن است. حالت دوم آن است كه فرا گرفتن آن مسائل را وظيفه طبيب نمىدانند، بلكه جزء تكامل علم محسوب مىشود، در اين صورت مسئول نيست.

کتمان وخامت بیماری به خاطر مصلحت

پرسش: گاه به خاطر مصالح بيمار يا اطرافيان وى مجبور به كتمان حقيقت هستيم. اين كار چه حكمى دارد؟

پاسخ: در صورتى كه مصلحت ايجاب كند اين كار لازم است.

مخفی کردن وضعیت جسمی بیمار توسط پزشک

پرسش: لطفاً بفرمایید در چه صورتی پزشک اجازه دارد وضعیت جسمی بیمار را پنهان کند و به او دروغ بگوید؟

پاسخ: در صورتیکه بیمار بر اثر اطلاع از بیماری خود دچار ناراحتی قابل ملاحظه ای شود یا درمان او به تاخیر افتد این کار جایز است

تقاضاى بیمار برای مخفى ماندن برنامه هاى درمانى

پرسش: آيا بيمار مىتواند درخواست كند كه كلّيه برنامه هاى درمانى او محرمانه انجام شود؟

پاسخ: در صورتى كه افشا شدن آن لطمه اى به او بزند، حقّ دارد چنين درخواستى كند.

تجویز داروی مضر به اصرار بیمار

پرسش: اگر پزشك بنا به اصرار بيمار، دارويى تجويز نمايد، يا ساير اقدامات درمانى مضرّ را انجام دهد، در صورت ايجاد عارضه، مسئول كيست؟

پاسخ: اگر پزشك اثر زيان بخش دارو را اعلام كند مسئوليّتى در برابر عارضه ندارد و اگر اعلام نكند، مسئول است. ولى در هر صورت پزشك بايد مقاومت كرده، و داروى مضرّ را به بيمار معرّفى نكند.

لزوم ارجاع بیمار به پزشک حاذقتر

پرسش: در صورتى كه پزشك بيمارى را تشخيص ندهد، آيا با احتمال ضعيف مىتواند دارو تجويز كند؟ در حالى كه با ارجاع به پزشك حاذقتر احتمال درمان بيشتر است و از هدر رفتن پول بيمار نيز جلوگيرى مىگردد؟

پاسخ: در صورت عدم تشخيص، لازم است او را به ديگرى ارجاع دهد.

پی نوشت:
  
    
تاریخ انتشار: « 1398/12/28 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 2943