شاخصه های راهبردی در گفتمان استکبار ستیزی از منظر معظم له

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی

صفحه کاربران ویژه - خروج
مرتب سازی بر اساس
 

شاخصه های راهبردی در گفتمان استکبار ستیزی از منظر معظم له

پژوهش، تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی معظم له. makarem news

چکیده: باید بر این مسأله مهم و راهبردی تأکید نمود که ما هیچ گاه تسلیم فشارهای استکبار نشده و نخواهیم شد و به برکت انقلاب، جمهوری اسلامی ایران تبدیل به الگو شده است و کشورهای مختلف از جمله لبنان، عراق، سوریه، یمن... و دیگر کشورها یکی پس از دیگری دست رد به سینه استکبار جهانی و آمریکا می زنند و در برابر رژیم صهیونیستی و آمریکا ایستاده اند.
کلمات کلیدی: استکبار، انقلاب، جمهوری اسلامی ایران، الگو، لبنان، عراق، سوریه، یمن، آمریکا، رژیم صهیونیستی

مقدمه
سالروز بزرگداشت13 آبان ماه و روز مبارزه با استکبار جهانی یادآور خروش جوانان انقلابی این مرز و بوم علیه خوی استکباری آمریکا است، که منبعث از رگه ­های استعماری دولتمردان کاخ سفید است، زیرا سفارت بزرگترين كشورهاى صنعتى جهان كه سر و صداى دفاع از حقوق بشرش گوش فلك را كر نموده، لانه‏ خطرناك جاسوسى‏ براى استعمار مستضعفان گشته،[1] و ديپلمات­ هاى مؤدب و فهميده و عالي قدرش اعضاى سازمان جاسوسى «سيا» از آب در آمدند!.[2]
لذا از آنجا که قرآن مجيد «استكبار» را از زشت‏ ترين صفات و بدترين اعمال و نكوهيده ‏ترين خصلت‏ هاى انسانى مى‏شمرد كه مى‏تواند سرچشمه انواع گناهان و حتّى سرچشمه كفر و منبع اصلى بسيارى از جنايات و ظلم‏ ها و ستم ‏ها و حق كشى ‏ها به شمار آید؛[3] امروزه نيز در جوامع انسانى مسئله استكبار، سخن اوّل را در مفاسد جهانى و نابسامانى‏ هاى اجتماعى بشر مى‏ زند و بلاى بزرگ بشريّت در عصر ما نيز همين استكبار است كه بدبختانه همه در آتش آن مى‏ سوزند و فرياد مى‏ كشند، ولى كمتر كسى در فكر چاره است!،[4] لذا با این تفاسیر ضرورت واکاوی چگونگی مبارزه و مواجهه علیه استکبار و قدرت­ های زورگو امری انکار ناپذیر است، از این رو در این نگاشته و با بهره گیری از اندیشه­ های ارزشمند و ژرف اندیشانۀ حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی(مدظله) مهمترین شاخصه ­های راهبردی در گفتمان استکبار ستیزی به مخاطبان گرامی ارائه می ­گردد.
تأمّلی در چیستی مفهوم استکبار
در تبیین مفهوم واژۀ «استكبار» باید به دو معنا قائل گردید؛ نخست اين‏كه انسان تلاش و كوشش كُند كه بزرگ شود و به اصطلاح شرايط لازم را براى بزرگى از هر نظر آماده كند اين استكبارى است ممدوح، ديگر اين‏كه بزرگى را بخود ببندد بى ‏آن‏كه شايسته آن باشد، و اين مذموم است و در قرآن مجيد از آن مذمت شده، چنانكه درباره شيطان مى‏ خوانيم: «أَبَى‏ و استْكْبَرَ؛ او از سجده كردن بر آدم ابا كرد و تكبر نمود».[5]،[6]لذا واژه" مستكبر" هر چند به تمام كسانى كه خود بزرگ ‏بين هستند اطلاق مى ‏گردد. لیکن در بعد منفی آن به کسانی اطلاق می ­شود كه در برابر دعوت انبياء به آئين حق استكبار جستند، و از پذيرش دعوت آنها سر باز زدند.[7]
ضرورت تحقق گفتمان استکبار ستیزی
بی شک خوی زشت استکبار آثار بسيار مخرّبى در روح و جان و اعتقادات و افكار افراد و نيز در سطح جوامع انسانى دارد، به گونه ‏اى كه مى ‏توان گفت هيچ بخش از زندگى فردى و اجتماعى از مصايب آن در امان نيست[8]، زیرا تبعاتی از قبیل آلودگى به شرك و كفر، تسهیل بسیاری از گناهان، ایجاد تنفّر و پراكندگى مردم و شیوع بسيارى از جنگ­ ها و خونريزى ‏ها و ويرانى‏ ها از جمله تبعات استكبار محسوب می­ گردد، لذا گروهى خودخواه زمام امور كشورهاى جهان را به دست مى‏ گيرند و هر يك مى‏خواهد بر ديگران برترى‏ جويى كند و همين امر سبب درگيرى ميان آنان مى‏ گردد، خون ­هاى بى گناهان در اين راه ريخته مى‏ شود و خانه‏ ها ويران مى‏گردد.[9]
هم چنین در باب ضرورت ترویج استکبار ستیزی باید گفت از آنجا که مسئله تكبّر و استكبار كه در آغاز خلقت سبب عصيان شيطان گرديد و بدترين پايه فساد در جهان مستقر گردید ،[10] لذا در منابع اسلامى آمده، اوّل گناهى كه در عالَم انجام گرفت گناه ابليس بود و آن‏هم ناشى از استكبار بود كه منتهى به كفر، بلكه به ستيز با خداوند شد.[11] از این رو شیطان به دلیل تکبر و نافرمانی خدا در زمره کافران قرار گرفت و به دنبال او مستکبران دیگری نیز به راه افتادند[12]. لیکن از آنجا كه مسأله اجراى عدالت و ظلم‏ ستيزى‏ منحصر به جهان اسلام نيست،[13] و تبعات استکبار نظام جامعه بشرى را برهم مى‏زند و روابط انسان‏ها را با يكديگر تيره مى‏ كند و سرچشمه بسيارى از جنگ‏ های منبعث از خود برتربينى ملت‏ها و اقوامى در برابر اقوام ديگر است. که جنگ جهانى اول و دوم[14]، و حق (وتو) قدرت های زروگو در سازمان ملل برآمده از روحيه استكبارى است که نظام عالم را برهم زده است[15]لذا از باب گفتمان عقلانی و روایی «وَالْاسْتِسْلامُ وَضِدُّهُ الْاسْتِكْبارُ؛ تسليم (در برابر حق) و ضدّش استكبار»[16]، همه باید دست به دست هم بدهیم و با هوشیاری نقشه­ ها و توطئه­ های شوم دشمنان و استکبار جهانی را خنثی کنیم. [17]
دشمن شناسی لازمۀ استکبار ستیزی
بدیهی است برای مقابله با استکبار جهانی ابتدا باید نقشه های آنها را شناخت و تا زمانی که حقیقت استکبار جهانی را درک نکنیم، نمی توانیم راه درست مبارزه با آنها را پیدا کنیم.[18] متأسفانه باید تصریح نمود ما دوست و دشمن خود را نمى‏ شناسيم، لذا بعضى از مسلمانان منحرف دست در دست آمريكا و اسرائيل مى‏گذارند تا حزب اللّه جنوب لبنان را، كه سمبل مقاومت و ايستادگى است، سركوب نمايند.[19]هم چنین در جنگ تحميلى عراق بر عليه ايران، تمام كشورهاى اسلامى دست در دست هم دادند و به عراق كمك كردند تا ايران را بكوبد. امّا آيا ايران دشمن كشورهاى اسلامى است كه يك وجب از خاك آنها را اشغال نكرده و يك نفر از مسلمانان را به ناحق نكشته است؟[20] در حال حاضر نیز سوریه هدف اصلی استکبار است، استکبار تمام نیروهایشان را متمرکز کرده و اسلحه می فرستند و به آن‌ها حمله می‌کنند...حال پرسش کلیدی این است که آیا ترکیه باید با استکبار هم دست شود و به مقابله با سوریه بپردازد؟! ما از ترکیه چنین انتظاری نداشتیم که موافق استکبار و تمام عیار در خدمت آن‌ها باشد[21]. آرى اگر ما مسلمانان دوست و دشمنان خود را مى‏ شناختيم وضع اسف بار فعلى را نداشتيم.[22]
اسلام اصیل؛ راهبرد کلیدی در استکبار ستیزی
باید اذعان نمود رهبر ما على بن ابيطالب (عليه السلام) آن مردى است كه براى دفاع از اسلام و توحيد و براى مبارزه با ستم و شرك چنين مى‏ فرمايد:«لَقَدْ نَهَضْتُ فيها وَ مابَلَغتُ العِشرين وها انَا ذا قَدْ ذَرَّفْتُ على السِّتِّينَ»:«قيام كردم در امر جنگ و مبارزه نمودم درحالى كه به سنّ بيست سالگى نرسيده بودم و اكنون زياده ازشصت سال از عمرم مى‏ گذرد».[23]،[24] لذا فقط اشك ريختن براى مظلوميّت اسلام و مسلمين دردى را دوا نمى‏كند، بلکه بايد قيام كرد.[25]از منظر قدرت های استکباری خطر عمده در دنيای کنونی اسلام بنيادى است، اسلامى كه نه شرقى و نه غربى است، اسلامى كه مبناى سياست خارجيش عدم تكيه بر قدرت شرق و غرب است.[26]
مقابله با پروژۀ نفوذ؛ اصل بنیادین در استکبار ستیزی
نباید فراموش نمود برخى از كشورها همچون آمريكا يا اروپايى‏ ها به دنبال گسترش نفوذ در جهان هستند؛ لذا در عرف سياست‏ هاى استعمارى و بر مبنای اصل«حفظ منافع خصوصى»‏،استعمار مرتباً چهره عوض مى‏ كند؛ لیکن نكته مهمى كه غفلت از آن، به اصطلاح، موجب پشيمانى است، تنوع فوق العاده و روز افزون چهره‏ هاى استعمار است؛گاه در لباس نوآورى و روشنفكرى! گاه در لباس فرهنگ و علم‏،گاه در لباس دين و مذهب‏، گاه در لباس آزادی خواهى و حقوق بشر!، گاه در لباس كمك­ هاى بلاعوض اقتصادى‏، گاه در لباس مبشران و تاركان دنيا!، گاه در لباس كمك­هاى طبى و بهداشتى و ساختن بيمارستان­ها و كتابخانه‏ ها،گاه در لباس مبادله استاد و دانشجو و تعيين بورس­ هاى دانشجوئى‏، گاه در لباس گسترش صنايع سبك و سنگين‏، گاه در لباس نمايشگاه ­هاى بين المللى‏، گاه در لباس ارگان ­هاى سازمان­ هاى جهانى!، خلاصه «هر لحظه به شكلى بت عيار در آيد» و دل مى ‏برد و نهان مى ‏شود ... و «هر دم به لباس دگر استعمار بر آيد» ... و «داراى جهان مى‏ شود»! ...[27]در حالی که اين مهم نيست، مهم اين است او را با ويژگي­ هايش در هر لباس و هر قيافه بشناسيم، و دست رد بر سينه ‏اش بكوبيم.[28] به عنوان نمونه توافق برجام سبب شده که آمریکا این طمع را پیدا کند که در ایران نفوذ کرده و با نقشه های خود نظام جمهوری اسلامی را تغییر دهد. لذا دشمنان دل بستند که از راه توافق برجام وارد ایران شده و پایه های اخلاقی را سست کنند؛ البته معلوم هم نیست که به این توافق پایبند باشند. لذا باید در مقابل نقشه آمریکا برای نفوذ به ایران از طریق توافق هسته‌ای هوشیار بود.[29]
لزوم تقویت وحدت و انسجام در مبارزه با استکبار
در وهلۀ نخست و در تشریح زيربناى سياست تفرقه گرایانه آمريكا باید به این موارد اشاره نمود:
1- ايجاد اختلاف كه خود به صورت شعارى درآمده «اختلاف بيانداز و حكومت كن».
2- دامن زدن به ناسيوناليسم افراطى، به هر قوم و مذهبى مى‏ گويند تو خودت را حفظ كن، تو تاريخ خودت را بساز به ايرانى مى‏ گويند تو چكار به افغانى و لبنانى دارى به آنها هم چنين مى‏ گويند و چنين القاء مى‏ كنند،[30] برای ايجاد شكاف بين مسلمين و فرهنگ 1400 ساله آنها.. .[31]
متأسفانه امروز جهان اسلام از پراکندگی رنج می برد و مسلمانان با توطئه استکبار به جان هم افتاده اند،[32] لذا اولین کاری که استکبار جهانی انجام می دهد، اختلاف افکنی در بین کشورها و اقوام یک ملت است؛ و در مرحله بعد اهداف و نقشه­ های شوم دیگر خود را عملیاتی می کنند، در طول تاریخ عوامل استکبار با سیاست­های شیطانی به دنبال ایجاد تفرقه در جهان اسلام بودند وامروز می خواهند کشور های اسلامی را از نظر منابع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی تضعیف کنند و بر آن­ها مسلط شوند. لذا باید مقابل دشمنان منسجم و متحد شویم.[33]
نفی وابستگی و سلطه پذیری ؛ راهبرد استراتژیک در گفتمان استکبار ستیزی
بی شک از جمله ويژگى های استعمار «تقويت» و «توسعه» روز افزون «وابستگي ­ها» است، خواه از نظر صنايع و كشاورزى و دامدارى باشد، خواه در عالم سياست و دسته بندي ­هاى بلوكى و ساختن اقمار. هر جا سياست وابسته، صنايع وابسته، فرهنگ وابسته، ارتش وابسته، و خلاصه سبک زندگى وابسته است‏[34]در آنجا شيطان بزرگ استعمار حضور دارد، بصورت مرئى يا مرموز و نامرئى، و آنجا كه سخن از طرد وابستگي­ ها است، سخن از طرد اين «شيطان رجيم» است.[35] حال با این اوصاف باید مدعی گردید استكبار جهانى ابتدا تكنولوژى خود را مى‏ فرستد و سپس تكنسين و مستشار روانه كرده و به دنبال آن فرهنگ و سيستم سياستگذارى را وارد مى‏ كند، در اين صورت چنان مسلّط بر منابع اقتصادى و فرهنگى جوامع ضعيف مى‏ شود كه اگر مخالفت در بُعد سياسى با آنها شود با دست خود به گلوى صنعت آن كشور فشار مى‏ آورد و ديگر وسائل مورد نياز آن كشور را قطع و بايكوت اقتصادى مى ‏نمايد.[36]
بنابراین استکبار در ابتدا به نام استعمار به ملت ها خیانت می کرد و پس از آن دوران با مطرح کردن وابستگی­ های اقتصادی و همچنین هجمه­ های فرهنگی کوشید تا با اسلام مبارزه کند،[37] لذا هم اكنون بسيارى از دشمنان اسلام، جنگ را بر مسلمين تحميل كرده‏ اند و سرزمين ­هاى اسلامى را اشغال نموده و منابع آنها را زير سلطه‏ خود گرفته‏ اند،[38] لیکن پايه هر فعاليت مثبتى، نجات و رهايى از چنگال عوامل سلطه‏ جو و كسب استقلال و آزادى است،[39] زیرا دين براى نجات" مستضعفان" از چنگال" ظالمان و ستمگران" و پايان دادن به دوران سلطه‏ آنها است.[40] به عنوان نمونه بهترين خط اقتصادى براى ما و همه ملل آزاده جهان كه مى ‏خواهند مستقل و آزاد زندگى كنند، و زير سلطه‏ هيچ ابرقدرتى نباشند، همان‏ خط معروف نه شرقى و نه غربى‏ است خطى كه ما را به ترك هر گونه وابستگى دعوت مى‏ كند، خطى كه ما را بسوى خودكفائى در تمام زمينه ‏ها پيش مى‏برد، خلاصه خطى كه به ما اجازه مى‏ دهد خودمان باشيم، و نه بيگانه از خود.[41] ما بهترين راه رسيدن به خط را در اقتصاد اسلام مى ‏دانيم، اقتصادى كه تمام ويژگي­ هاى ضد استعمارى در آن نمايان است و از هر گونه گرايشى به اقتصادهاى استعمارى شرق و غرب خالى است.[42]
استکبار ستیزی، نفی کامل خوی تجاوز و جنگ طلبی
گفتنی است روحيه استكبارى آمريكا ايجاب مى‏ كند كه براى حفظ به اصطلاح منافع خود افراد بى‏ دفاع را هم هدف قرار داده و خوى ضد بشرى خود را هرچه بيشتر نمايان كند،[43] لذا پروژۀ تجاوز و جنگ طلبی با عناوینی همچون حقوق بشر!، دموكراسى!،و آزادی! صورت می گیرد؛ جنگ‏ افروزان دنياى مادّى امروزحقوق بشر را بهانه مى ‏كنند و با تبليغات وسيع ذهن مردم جهان را آماده جنگ با آن‏ كشور مى ‏كنند؛[44] سپس در پوشش اين شعار دروغين به آن كشور حمله كرده و آن را اشغال مى‏ كنند.[45]هم چنین شعار حكومت مردم بر مردم بهانه ديگر جنگ‏ افروزان است. به عنوان نمونه آنها به عراق حمله مى‏ كنند تا حكومت ديكتاتورى صدام جنايتكار را ساقط نموده و دموكراسى ايجاد كنند. امّا اين ظاهر قضيه است، و هدف واقعى آنها چاه­ هاى نفت عراق است.[46]
پوشش دروغين ديگر جنگ ‏افروزان، فقدان آزادى در كشور مورد نظر است. آنها با يدك كشيدن تلاش براى آزادى، كشورهاى ديگر را اشغال كرده، و با نام آزادى مردم و دولت آن كشور را اسير هوس­ هاى خود مى ‏كنند.[47] به عنوان نمونه باید از توطئه‌ چینی‌ های استکبار و دشمنان اسلام در افغانستان، عراق، پاکستان و سوریه... گفت که سران استکبار در هر کشوری که وارد شدند خرابی و ویرانی بر جای گذاشتند، به راستی چرا کشورهای استکباری سرنوشت سوریه را به خودشان واگذار نمی کنند؟ یقیناً مردم سوریه باید خودشان سرنوشت کشورشان را رقم بزنند و مشکل این کشور فقط به دست مردم آن حل می شود.[48]
بدون شك تمام بدبختى‏ ها، زورگويى‏ ها، استعمارگري­ ها، تجاوز به حقوق ديگران، پايمال كردن حق طبقه ضعيف جوامع، به خاطر خوی تجاوزکارانۀ کشورهایی همچون آمريكا است ، كه به حق شيطان بزرگ است، و دنيا را به آتش كشيده، و براى رسيدن به منافع نامشروعش مرتكب هر جنايتى مى‏ گردد، [49]
تکلیف گرایی ؛شاخصۀ حیاتی در استکبار ستیزی
باید مدعی شد آرامش روحی در دنیای مادّی امروز کم شده، بلکه بیماری­ های روحی رو به افزایش است و اگر شرایط این گونه پیش رود زمانی فرا خواهد رسید که دنیا تبدیل به یک بیمارستان بزرگ روانی می شود. [50] لیکن ایمان به خدا تمام مشکلات را حل می کند و قلوب انسان با یاد و ذکر خدا آرامش می گیرد، بنابراین اگر در مسير حق باشيم و در راه خداوند جهاد و مبارزه‏ كنيم همان نصرت و يارى شامل حال ما هم خواهد شد. مگر نه اين است كه آمريكا با آن قدرت نظامى افسانه ‏اى‏ اش از ملّت ايران مى‏ ترسد؟ مگر اسرائيل با آن سلاح‏ هاى فوق سرّى‏اش از ما نمى ‏ترسد؟ آيا اين ترس و خوف چيزى جز نصرت الهى است كه خداوند آن را در دل آنها انداخته است. اين امداد الهى در جنگ سى و سه روزه اسرائيل باحزب اللَّه لبنان كاملًا مشهود و ملموس بود.[51] ما ايرانيان نیز آثار ايمان را در طول انقلاب اسلامى، و مخصوصاً در زمان جنگ تحميلى هشت ساله، با تمام وجود لمس نموده‏ ايم. آنچه كه ما را در مقابل استكبار جهانى پيروز كرد ايمان جوانان غيور ما بود، لذا ما همواره تأكيد مى‏ كنيم: «بايد ايمان جوانان تقويت شود، كه در اين صورت انقلاب بيمه خواهد شد».[52]
استکبار ستیزی؛ بهترین راهبرد در مواجهه با کافران حربی
در تثبیت پشتوانۀ عقلی و منطقی گفتمان استکبار ستیزی در مواجهه با قدرت­ های ظالم باید گفت؛ كشورهاي استکباری مانند آمريكا و متحدانش و رژیم نامشروعی همچون اسرائیل وجود دارد كه در حال حاضر با مسلمين در حال جنگ‏اند، و از هيچ گونه كارشكنى بر ضدّ آنها كوتاهى نمى‏ كنند، اينها كافران حربى هستند كه ما هيچ گونه تعهّدى در مقابل آنها نداريم.[53]بلکه باید با كافرى كه با مسلمين در حال جنگ مى‏ باشد.[54]مبارزه نمود.
حمایت از مظلوم؛ خصیصۀ ذاتی استکبار ستیزی
در تبیین این ویژگی از گفتمان استکبار ستیزی باید به کلام الهی در آيه شريفه 75 سوره نساء به عنوان سند محكمى بر مدعای خود تمسّک نماییم، که آمده است؛ «وَمَا لَكُمْ لَاتُقَاتِلُونَ فِى سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنْكَ وَلِيّاً[55]وَاجْعَل لَّنَا مِنْ لَّدُنْكَ نَصِيراً»؛ چرا در راه خدا، و (براى رهايى) مردان و زنان و كودكانى كه (به دست ستمگران) تضعيف شده‏ اند، پيكار نمى‏ كنيد؟! همان افراد (ستمديده‏ اى) كه مى‏گويند: «پروردگارا! ما را از اين شهر (مكّه) كه اهلش ستمگرند، بيرون ببر (و رهايى ببخش)؛ و از سوى خود، براى ما سرپرستى قرار ده؛ و از جانب خود، يار و ياورى براى ما مقرر فرما».[56]
با توجّه به آيه شريفه فوق، اگر ملّت سرافراز ايران شعار حمايت از ملل مظلوم فلسطين، لبنان، سوریه، افغانستان، عراق، یمن و ديگر ملّت­ هاى مورد ظلم و ستم ستمگران را سر مى‏ دهد جاى تعجّب نيست، چرا كه به مضمون آيه شريفه عمل مى‏ كند. و بايد به نداى هر مظلومى در هر كجاى جهان- از آمريكا گرفته تا آفريقا و از اروپا گرفته تا آسيا و استراليا- لبيك گفت، و در حدّ وسع و امكانات به يارى آنها شتافت، و آنان را از چنگال ستمگران و استثمارگران نجات داد، تا جرأت تكرار ظلم را نداشته باشند. تعجّب از بعضى دولت­ هاى اسلامى است كه بر خلاف آیات قرآن کریم نه تنها از مسلمانان تحت ظلم و ستم فلسطين حمايت نمى‏ كنند، و آنها را از چنگال صهيونيسم اشغالگر ظالم نجات نمى‏ دهند، بلكه با دشمنان آنها رابطه برقرار كرده، و مبادله سفير نموده، و براى برچيدن حكومت مردمى و اسلامی همچون فلسطین... دست در دست يهوديان ظالم مى‏ گذارند.[57]
سخن آخر
در خاتمه باید بر این مسأله مهم و راهبردی تأکید نمود که ما هیچ گاه تسلیم فشارهای استکبار نشده و نخواهیم شد،[58] لذا تهدیدات آمریکا بر ضد ایران از جمله تکرار جمله ˈهمه گزینه ­ها روی میز استˈ نشانه خوی یاغی گری و بربریت این حکومت است.[59] زیرا به برکت انقلاب، جمهوری اسلامی ایران تبدیل به الگو شده است و کشورهای مختلف از جمله لبنان، عراق، سوریه، یمن... و دیگر کشورها یکی پس از دیگری دست رد به سینه استکبار جهانی و آمریکا می زنند و در برابر رژیم صهیونیستی و آمریکا ایستاده اند.[60] از ایبن رو حضور باشکوه مردم در راهپیمایی ­های ضد آمریکایی، توطئه های استکبار جهانی را در ضربه زدن به انقلاب اسلامی خنثی خواهد نمود و معادلات استکبار جهانی را برهم خواهد زد. و از آنجا که امروز کینه ها عمیق‌تر شده لذا مردم ما پرشورتر از همیشه فریاد مرگ بر آمریکا سر می دهند.[61] امید است خداوند متعال پيروزى كامل لشكر اسلام و همه رزمندگان اسلام در تمام جبهه‏ هاى حق در برابر باطل را بر لشكر كفر و استكبار و استعمار هر چه زودتر فراهم نماید.[62]

منبع:
undefined
پی نوشت:
تاریخ انتشار: « 1394/12/01 »
فهرست نظرات
*متن
*کد امنیتی http://makarem.ir
تعداد بازدیدکنندگان : 10852