حادثه كربلا از دیدگاه اهل سنت از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

حادثه كربلا از دیدگاه اهل سنت از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی


ابوعباس قرطبی /  عبدالله علائلى /  عبدالکریم محمود خطیب /  عباس محمود عقاد /  طه حسین /  سید قطب /  محمد علی جناح /  امام حسین(علیه السلام) کانون وحدت امت اسلامی است‌

احياى نام و ياد شهيدان كربلا به خصوص سالار شهيدان اباعبدالله الحسين(عليه السلام)، به عنوان كامل ‏ترين الگوی فداكارى و ايثار در راه نجات امت اسلامی‏،[1] الهام بخش بوده و به زندگى انسان ‏ها جهت مى‏ دهد و روح فداكارى و ايثار را زنده كرده و آدمى را در برابر مشكلات و حوادث سخت، مقاوم و استوار مى ‏سازد. ذكر اين صالحان و طرح فضايل اخلاقى و روح حماسى‏ شان باعث مى ‏شود كه هر قوم و ملتی، به خصوص مسلمين، از آن ها الگو گرفته و به آنان تأسى و اقتدا كنند.[2]

از این رهگذر دانشمندان اهل‏ سنت نیز  علاوه بر تألیف كتب و مقالات فراوان درباره حادثۀ کربلا، در مناسبت ‏هاى مختلف، سعى و تلاش فراوانى نمودند تا با روشن ساختن ابعاد عظيم حادثه عاشورا، از هيچ فرصتى برای زنده نگهداشتن يادشان فروگذاری نكنند.

در اينجا كافى است به گوشه ‏اى از كلمات بعضى از بزرگان اهل سنت اشاره كنيم:

ابوعباس قرطبی

«الامام الحافظ ابو العباس احمد بن عمر بن ابراهيم القرطبى» از علماى معروف اهل سنت در كتاب «المفهم» كه در شرح «صحيح مسلم» نوشته است، هنگامی که به کلام پيغمبر اكرم (صلى الله عليه و آله) که فرمود: «أُذَكِّرُكُمُ اللهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي؛ به شما ياد آورى مى‏ كنم كه خدا را در مورد اهل بيت من فراموش نكنيد (احترام و حق آن ها را ضايع ننماييد)»،[3] می رسد، چنين مى‏ گويد:

«جاى تعجب است كه با وجود اين توصيه ‏هاى پيغمبر(صلى الله عليه و آله) بنى اميه به مخالفت به آن برخاستند و حق آن ها را ضايع كردند؛ خون هاى اهل بيت را ريختند، زنان و كودكان آن ها را اسير كردند، خانه‏ هاشان ويران نمودند و سب و لعن آن ها را مباح دانستند و بر خلاف وصيت پيغمبر و آرزوى او رفتار كردند؛ واى از شرمسارى آن ها و رسوائي شان در قيامت!!»[4]

عبدالله علائلى

«يزيد نزد دايى ‏هاى خود در باديه پرورش يافت و قبيله مادرش پيش از اسلام مسيحى بودند و هنوز حال و هواى دوران مسيحيت در سر آنان بود و از اين رو، يزيد بيش از آن كه تربيت او اسلامى باشد، تربيت مسيحى داشت؛ بنابراين، پرده‏ درى وى نسبت به ارزش ‏هاى اسلامى امر غريبى نبود».[5]

عبدالکریم محمود خطیب

عبدالكريم خطيب يكى از نويسندگان معاصر اهل سنت ‏ در كتاب خود به نام «على بن ابى‏ طالب» پس از نقل شجاعت و رشادت‏ هاى على(عليه السلام) در جنگ ‏هاى زمان پيامبر(صلى الله عليه و آله) و نقش انكارناپذير آن حضرت در نابودى سران شرك و كفر مى‏ نويسد: «على(عليه السلام) در ميان همه مسلمانان نسبت به مشركان شديد تر و سخت‏گير تر بود و جمعى از فرزندان، پدران و خويشاوندان آنان را به هلاكت رساند و همين سبب كينه آنان نسبت به وى شد. اين كينه در جان مشركان قريش، پس از آن‏كه مسلمان شدند نيز وجود داشت... تا آن‏كه پس از رحلت پيامبر(صلى الله عليه و آله)، قريش، پير و جوان و كودكان بنى‏ هاشم را از دم شمشير خود گذراندند و زنان آنان را به اسارت برده و آواره ساختند».

سپس مى ‏افزايد: «گويا آنان با اين كار خويش مى‏ خواستند انتقام كشته‏ هاى خود را در بدر و احد بگيرند و براى نمونه كافى است كه به خاك و خون افتادن حسين و خاندانش در كربلا و حوادث (اسارت زنان اهل‏ بيت) پس از آن را ذكر كنيم».[6]

عباس محمود عقاد

عباس محمود عقاد[7] نظریه پرداز اهل سنت و نويسنده معاصر مصرى مى‏ نويسد: «يزيد را در داستان كربلا برنده مطلق و كامياب و پيروزمند بر حريف خويش مى ‏بينيم و حسين را در آن روز بر عكس مغلوب و شكسته خورده مى ‏نگريم؛ ولى پس از مدت كوتاهى علائم و نشانه‏ ها با وضع شگفت‏ آميزى جابجا مى‏ شود و در كفه ‏هاى سنجش، دگرگونى حيرت ‏آورى پديدار مى‏ گردد؛ تا آنجا كه كفه زيرين، بر فراز آسمان مى ‏رود و كفه فرازمند، به زمين فرود مى‏ آيد و شگفتا كه اين حقيقت به قدرى روشن و آشكار است كه جاى هيچ سخنى را در تشخيص كفه ‏هاى سود و زيان، براى هيچ نظاره ‏گرى باقى نمى‏ گذارد».[8]

این دانشمند مصرى در فرازی دیگر مى‏ نويسد: «دست‏ آورد يكى از روزهاى دولت بنى ‏اميه (فاجعه روز عاشورا) اين شد كه كشورى با آن وسعت و پهناورى، به اندازه عمر طبيعى يك انسان نپاييد و از چنگشان بيرون رفت. امروز كه عمر گذشته هر دو طرف را در ترازو مى‏ گذاريم و حساب برد و باخت هر يك را مى‏ سنجيم پيروزمند روز كربلا (يزيد) را، مغلوب‏ تر از مغلوب و شكست خورده ‏تر از شكست خورده مى ‏بينيم و پيروزى را كاملا با حريف او (امام حسين (عليه السلام)) مى‏ يابيم».[9]

طه حسین

مرحوم «مغنيه» در شرح «نهج البلاغه» از «طه حسين» ادیب، نویسنده و ناقد معاصر اهل سنت، در كتاب «مرآة الاسلام» چنين نقل مى‏ كند كه: «معاويه خلافت را تبديل به سلطنت كرد و آن را در فرزندان خود موروثى نمود؛ امورى كه قرآن آنها را تحريم كرده بود مباح شمرد... سپس پى در پى بر ضد كتاب و سنت قيام كرد؛ چرا كه گناه، هميشه دعوت به گناه ديگر مى‏ كند و انسان دنيا پرست هرگز سير نمى‏ شود... . «ابن زياد» هتك احترام خاندان پيامبر(صلى الله عليه و آله) را نمود و امام حسين(عليه السلام) و فرزندان و برادرانش را به قتل رسانيد و دختران پيامبر(صلى الله عليه و آله) را به اسارت گرفت و اموال مسلمين بازيچه دست خلفاى بنى اميه شد، هر گونه كه خود مى‏ خواستند آن را صرف مى‏ كردند، نه آن گونه كه خدا مى‏ خواست».[10]

سید قطب

سيد قطب ادیب، نظریه ‌پرداز برجسته اخوان ‌المسلمین و مفسر قرآن کریم در تفسير «فى ظلال» چنين مى‏ گويد: «حسين رضوان الله عليه در چنان صحنه بزرگ از يك سو، و دردناك از سوى ديگر، شربت شهادت نوشيد، آيا اين پيروزى بود يا شكست؟! در مقياس كوچك و صورت ظاهر شكست بود، اما در برابر حقيقت خالص و مقياس هاى بزرگ پيروزى عظيمى به شمار مى ‏آيد.

براى هر شهيدى در روى زمين قلوب پاك انسان ها مى‏ لرزد، عشق و عواطف را برمى ‏انگيزد، و غيرت و فداكارى را در نفوس به جنب و جوش مى‏ آورد، همانگونه كه حسين (رضوان الله عليه) چنين كرد.

اين سخنى است كه هم شيعيان و هم غير شيعيان از سائر مسلمين، و هم گروه عظيمى از غير مسلمانان در آن متفق و هم عقيده ‏اند.

چه بسيار شهيدانى كه اگر هزار سال زنده مى ‏ماندند نمى‏ توانستند به مقدار شهادتشان عقيده و مكتب خود را يارى كنند، و قدرت نداشتند اين همه مفاهيم بزرگ انسانى را در دل ها به يادگار گذارند، و هزاران انسان را با آخرين سخنان خود كه با خون شان مى ‏نويسند به كارهاى بزرگ وادار كنند.

آرى اين سخنان و خطبه‏ هاى آخرين كه با خط خونين نوشته شده است پيوسته زنده مى‏ ماند، و فرزندان و نسل هاى آينده را به حركت در مى‏ آورد، و اى بسا تمام تاريخ را در طول قرون و اعصار تحت تاثير خود قرار مى‏ دهد».[11]

این نويسنده و دانشمند معروف مصرى‏ در کلام دیگر مى ‏نويسد: «تعيين يزيد براى خلافت يك ضربه كارى به قلب اسلام و به نظام اسلامى و هدف ‏ها و مقاصد آن بود».[12]

محمد علی جناح

«محمد على‏ جناح‏» قائد اعظم پاكستان مى ‏گويد: «هيچ نمونه ‏اى از شجاعت بهتر از آن كه امام حسين(عليه السلام) از لحاظ فداكارى و تهور نشان داد در عالم پيدا نمى ‏شود. به عقيده من تمام مسلمين بايد از سرمشق اين شهيدى كه خود را در سرزمين عراق قربانى كرد، پيروى نمايند».[13]

سخن آخر:  (امام حسین(علیه السلام) کانون وحدت امت اسلامی است)

بايد بر اين سخنان بزرگان اهل سنت، بيفزائيم كه ما همه ساله با چشم خود آثار حيات امام حسين عزيز(علیه السلام) و دوستان شهيدش را در كربلا مى بينيم كه نهضت آن حضرت سرچشمه چه جنبش هاى عظيمى مى‏ شود؟![14] چرا که مسأله اجراى عدالت و ظلم ستيزى منحصر به جهان‏ اسلام نيست، بلکه تعليماتى را كه امام حسين(عليه السلام) در كربلا به نسل بشر داد، مى‏ تواند راهگشاى تمام امت ‏ها به ویژه امت اسلامی گردد.[15]

اين در صورتى است كه نيت ‏ها خالص باشد و رقابت ‏هاى مخرب، جاى خود را به همكارى سازنده دهد و اینچنین اهداف و آرمان های امام حسین(علیه السلام) كانون وحدت گردد.[16] که تحقق این امر، دشمنان را براى هميشه مأيوس خواهد كرد.[17]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منابع:

1. عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها

2. پيام امام امير المومنين (عليه السلام)

 

[1] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص49.

[2] همان.

[3] صحيح مسلم، ج 4، ص 1873، (كتاب فضائل الصحابه، ح36).

[4] المفهم، ج 6، ص304؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏4، ص268).

[5] حياة الامام الحسين بن على عليه السلام، ج 2، ص180؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص212).

[6] مطابق نقل فى ظلال نهج‏البلاغه، محمد جواد مغنيه، ج 3، ص154- 155(با تلخيص)؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص114).

[7] براى آگاهى از شرح حال وى رجوع شود به: الاعلام زركلى، ج 3، ص266.

[8] ابوالشهدا، ص212. ( با اندكى تصرف)؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص35).

[9] ابوالشهداء، ص206- 208.( با اندكى تصرف)؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص691).

[10] مرآة الاسلام، ص 268؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏4، ص239).

[11] تفسير فى ظلال، ج 7، ص189؛ (تفسير نمونه، ج‏20، ص129).

[12] العدالة الاجتماعية، ص181؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص209).

[13] مرد مافوق انسان‏ها، ص286؛ (عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص664).

[14] تفسير نمونه، ج‏20، ص130.

[15] عاشورا ريشه ‏ها، انگيزه‏ ها، رويداد ها، پيامد ها، ص89.

[16] همان.

[17] همان، ص398.

captcha