فضائل «عمار یاسر» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی

فضائل «عمار یاسر» از منظر آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدّ ظلّه العالی


پیشگامی در اسلام / کسی که بهشت شوق دیدارش را داشت / ایمان عمّار / حامی سرسخت ولایت / پیشگویی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در مورد شهادت عمار / أین عمار؟‌

در نظام ارزشى جاهلى که بر محور «تفاخر به آباء و اموال و اولاد» دور مى‏زد یک مشت دزد و غارتگر پرورش مى‏یافت، اما با دگرگون شدن این نظام و احیاى اصل والاى‏ «إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ‏»[1]محصول آن انسان هایى همچون سلمان و ابو ذر و عمار یاسر و مقداد بود.[2]

در این میان شایسته است به مناسبت نهم صفر سالروز شهادت عمار یاسر فضایل و مناقب آن مرد پاکباز و صحابى بزرگ و مخلص رسول اللَّه صلّى الله علیه وآله وسلّم و امیرمؤمنان على علیه السلام مورد اشاره قرار گیرد.  

پیشگامی در اسلام

در آغاز اسلام که مسلمانان در اقلیت و دشمنان و مشرکان در اکثریت بودند، برخى از جوانان شیفته پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم شده، به آن حضرت ایمان می آوردند.[3] یعنی مستضعفان پاکدلى که دستشان از مال و منال دنیا تهى بود، همان گروه محروم و مظلومى که آئین هاى الهى براى نجات آنان از چنگال ظالمان و ستمگران آمده، مردان و زنان بلند همت و با ایمانى همچون بلال، سلمان، عمار، خباب، سمیه و امثال آن ها.[4]

بسیارى از یاران بزرگ پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم بردگان بودند و یا بردگان آزاد شده، و در حقیقت بسیارى از آن ها به صورت معاون براى بزرگان اسلام انجام وظیفه می کردند که عمار یاسر را در این گروه می توان نام برد.[5]

آری عمّار یاسر، از جوانان شجاع، از جان گذشته و پیشگام در اسلام بود،[6] و در این مسیر مرارت هاى فراوانى را متحمل شد. او از کسانى بود که به سرزمین حبشه هجرت کرد و به دو قبله نماز گزارد. او از مهاجران نخستین است که در جنگ بدر و همه جنگ هاى اسلامى حضور داشت.[7]

کسی که بهشت شوق دیدارش را داشت

در فضائل عمار همین بس که «انس» از پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم نقل کرده بهشت مشتاق چهار نفر است‏ على علیه السلام، عمار، سلمان و بلال![8]

گفتنی است سران مکه از تأثیر گذاردن بر ابوطالب علیه السلام و رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم مأیوس شدند؛ و تصمیم گرفتند که تازه مسلمانان مستضعف را تحت فشار قرار دهند؛ تا شاید آن ها از اسلام باز گردند و از قدرت پیامبر کاسته شود و ناچار گردد دست از تبلیغ اسلام بکشد. در این میان بر بلال، عمار، یاسر، سمیه، حباب ابن ارت صهیب، عامر بن فهیره، ابوفکیهه، لبیبه، زبیده، نهدیه، و ام عبیس و دیگر افراد فشار هاى طاقت فرسایى وارد کردند؛ تا آنجا که یاسر و سمیه [پدر و مادر عمّار] در این راه شهید شدند؛ پیامبر از کنار آن ها می گذشت و چنین می فرمود: «صَبْراً آلَ یاسَرٍ فَانَّ مَوعِدَکمُ الجَنَّةُ؛ اى خاندان یاسر استقامت کنید که وعده گاه شما بهشت است».[9]

و یا هنگامى که عمّار از پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم اجازه ورود خواست فرمود: «ائذَنوا له مرحبًا بالطّیبِ المُطیبِ؛ به او اجازه دهید! آفرین به شخص پاک و پاکیزه».[10]

و بالاخره در حدیثى از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: آیه 107 سوره کهف درباره ابوذر و سلمان و مقداد و عمار یاسر نازل شده، « جَعَلَ اللَّه لَهُمْ جَناتُ الفِردوسِ نُزلًا ای مأوى و منَزلا؛ خداوند باغ‏ هاى فردوس را منزلگاه آن ها قرار داده».[11]

ایمان عمّار

او کسى است که یکى از آیات قرآن درباره او نازل شد زمانى که جماعتى از مشرکین، او و پدر و مادرش را شکنجه کردند تا اظهار برائت از پیامبر اسلام صلّى الله علیه وآله وسلّم کنند پدر و مادرش حاضر نشدند و شهید شدند، ولى عمار با زبان و لفظ خود آنچه را می خواستند گفت و گریه کنان خدمت پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم آمد. آیه شریفه نازل شد: «مَنْ کفَرَ بِاللَّهِ مِنْ بَعْدِ إِیمَانِهِ إِلَّا مَنْ أُکرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ؛ کسانى که بعد از ایمان کافر شوند [مجازات می شوند] به جز آن ها که تحت فشار واقع شده اند در حالى که قلبشان با ایمان، آرام است».[12] در این‏جا بعضى از ناآگاهان گفتند: عمار با گفتن الفاظ مربوط به برائت و بیزارى از اسلام، کافر شد.

پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «کلَّا إِنَّ عَمَّاراً مَلِى‏ءٌ إِیمَاناً مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ وَ اخْتَلَطَ الْإِیمَانُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِه‏؛ چنین نیست، عمار از فرق سر تا قدم مملو از ایمان است و ایمان با گوشت و خون او آمیخته است». سپس پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم افزود: اگر باز در چنین شرایطى قرار گرفتى همین‏گونه عمل کن.[13]

حامی سرسخت ولایت

«ابو مخنف» در کتاب «جمل» آورده است که پس از قتل عثمان مهاجر و انصار در مسجد گرد آمدند تا در باره سرنوشت مسلمانان مشورت کنند، در این میان عده اى از بزرگان اصحاب به ویژه «عمار» درباره فضائل على علیه السلام و این که او از همه شایسته تر است سخن گفتند.[14]

در فراز تاریخی دیگر می خوانیم امام در صفین به منبر رفت و تمام لشکرش از مهاجر و انصار حاضر بودند، پس از حمد و ثناى خداوند فرمود: کدام یک از شما شنیده است که پیغمبر صلّى الله علیه وآله وسلّم فرمود: «من افضل پیامبرانم و وصى من على بن ابی طالب افضل اوصیاء است». من از همه پیامبران برترم و وصى من از همه اوصیاء برتر است.

حدود 70 نفر از کسانى که در جنگ بدر، حاضر بودند و اکثر آن ها از انصار و بقیه از مهاجران بودند به پا خاستند و گفتند: ما شهادت می دهیم که پیغمبر همین گونه فرمود؛ از جمله این افراد «عمار یاسر» بود.[15]

پیشگویی پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم در مورد شهادت عمار

در حدیثی آمده است که پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم به عمار بشارت داد، فرمود: «یا ابا الیقظان‏[16]فَإِنَّک أَخُو عَلِى فِى دِیانَتِهِ وَ مِنْ أَفَاضِلِ أَهْلِ وَلَایتِهِ وَ مِنَ الْمَقْتُولِینَ فِى مَحَبَّتِهِ تَقْتُلُک الْفِئَةُ الْبَاغِیة؛ تو برادر على در دیانتش هستى و از افراد برجسته اهل ولایت او می باشى و از کسانى هستى که در محبت او شهید می شوى و تو را گروه ستمکار شهید می کنند».[17]و همین‏گونه شد؛ او در صفین به دست لشکریان معاویه به شهادت رسید.[18]

ابن عبد البرّ روایتى از ابو عبد الرحمان سلمى نقل می کند که می گوید: ما با على علیه السلام در صفین بودیم. عمّار یاسر را دیدم که به هرسو حرکت می کرد اصحاب محمّد او را همراهى می کردند گویى پرچم آن ها بود. و از عمار شنیدم که به هاشم ابن عقبه (عتبه) می گفت اى هاشم به پیش بتاز که بهشت در سایه شمشیر هاست. امروز دوستانم محمد صلّى الله علیه وآله وسلّم و یارانش را ملاقات خواهند کرد. می دانم که ما بر حق و آن ها بر باطل‏اند. عبد الله ابن سلمه می گوید: من در روز صفین به عمار می نگریستم که تشنه شد و تقاضاى آب کرد، ظرف شیرى براى او آوردند او گفت امروز روز ملاقات دوستان است ‏چرا که رسول خدا صلّى الله علیه وآله وسلّم به من فرمود: آخرین شربتى که از دنیا می نوشى شیر است.[19]

قابل توجه است هنگامى که خبر شهادت مالک اشتر بعد از جنگ صفین به معاویه رسید، در میان مردم خطبه اى خواند و گفت: على دو دوست نیرومند داشت؛ یکى در صفین قطع شد؛ یعنى عمار یاسر و دیگرى امروز؛ یعنى مالک اشتر.[20]

سخن آخر: (أین عمار؟)

سخن امیرمؤمنان على‏ علیه السلام‏ درباره‏ «عمّار یاسر» و دیگر یارانش‏ مقام‏ اخلاقى‏ آن ها را روشن می سازد، فرمود: «اینَ اخْوانِىَ الَّذینَ رَکبُوا الطَّرِیقَ وَمَضَوْا عَلَى الْحَقِّ، اینَ عَمَّارُ ... ثُمَّ ضَرَبَ یدَهُ عَلى‏ لِحْیتِهِ الشَّرِیفَةِ الْکرِیمَةِ فَاطالَ الْبُکاءَ، ثُمَّ قالَ: أُوَّهْ عَلى‏ اخْوانِىَ الَّذینَ تَلَوُا الْقُرانَ فَاحْکمُوهُ، وَتَدَبَّرُوا الْفُرَضَ فَاقامُوهُ، احْیوُا السُّنَّةَ وَاماتُوا الْبِدْعَةَ؛ کجا هستند برادران من! همان ها که براه حق آمدند و در راه حق گام بر می داشتند، کجاست عمّار یاسر! ... سپس دست به محاسن شریف خود زد و مدّت طولانى گریست، پس از آن فرمود: آه بر برادرانم همان ها که قرآن را تلاوت می کردند و به کار می بستند، در فرائض دقّت می کردند و آن را به پا می داشتند، سنّت ها را زنده کرده، و بدعت ها را میراندند».[21]

در محیط پر خفقانى همچون محیط حکومت معاویه که تبلیغات دروغین دستگاهش که به وسیله جیره خواران و مزدوران و پاره اى از دانشمندان دین فروش که زمانى هم در صف صحابه پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم قرار داشته ‏اند چنان اوج گرفته که مردم به کلى از حقایق اسلام و آنچه حکومت جبار با آن ها می کند بى خبر مانده ‏اند. و مکتب انسان ساز على علیه السلام با تمام نقاط درخشانش چنان سانسور شده و زیر پرده‏ هاى سکوت و خفقان قرار گرفته که براى عقب راندن این ابرهاى ضخیم و تیره و تار، قربانیانى لازم است که مرگشان طوفان هاى عظیمى به پا کند، در این‏گونه موارد و لو به عنوان واجب کفایى افشاگرانى لازمند که تا سر حد مرگ و قربانى شدن این راه پیش بروند.

در این بین عماریاسرها... می بایست در این میدان ها گام بگذارند و دست به افشاگرى زنند، و دیدیم که تنها مرگشان چه طوفان هایى به پا کرد.[22]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

منبع: پیام امام امیر المومنین علیه السلام

 

[1] «گرامی‌ ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شماست». سورۀ حجرات، آیۀ 13.

[2] تفسير نمونه، ج ‏22، ص 202.

[3] مثال هاى زيباى قرآن، ج‏ 1، ص 370.

[4] تفسير نمونه، ج‏ 13، ص 122.

[5] همان، ج‏ 21، ص 421.

[6] مثال هاى زيباى قرآن، ج‏ 1، ص 189.

[7] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏ 7، ص 84.

[8] «ان الجنة لتشتاق الى عمار؛ بهشت مشتاق عمار است». (مناقب الإمام أمیرالمؤمنین علیه السلام، ج 1، ص 241).

[9] كامل ابن اثير، ج 1، ص 491؛ (پيام قرآن، ج‏ 8، ص 14).

[10] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، نص‏ج‏ 2، ص 467.

[11] تفسير قمى(طبق نقل الميزان ذيل آيه مورد بحث)؛ (پيام قرآن، ج‏ 6، ص 268).

[12] سورۀ نحل، آيه 106.

[13] بحارالانوار، ج 19، ص 35؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏ 15، ص 298).

[14] ترجمه گويا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، متن ‏و ترجمه، ج‏ 1، ص 356.

[15] همان، ص 377.

[16] (انتخاب اين كنيه براى عمار شايد به اين دليل بود كه در بعضى از جنگ ‏ها او و بعضى ديگر از صحابه پيغمبر صلّی الله علیه وآله وسلّم شب بيدار بودند و از لشكريان حفاظت می كردند تا دشمن به آن‏ ها شبيخون نزند).

[17] بحارالانوار، ج 22، ص 333.

[18] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏ 15، ص 298.

[19] استيعاب، ج 2، ص 68 به بعد (شرح حال عمار)؛ (پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج‏ 7، ص 85).

[20] كامل ابن اثير، ج 3، ص 353. در حوادث سال 38 هجرى.

[21] نهج البلاغه، خطبه 182؛ (اخلاق در قرآن، ج‏ 1، ص 40).

[22] تقيه، ص 32.

captcha