ارزش «یتیم نوازی» در آموزه های قرآنی از منظر معظم له

ارزش «یتیم نوازی» در آموزه های قرآنی از منظر معظم له


مفهوم یتیم/ معاشرت با یتیمان/تاکید در مراعات حقوق و اموال یتیمان/عواقب خوردن مال یتیم/اطعام به یتیم /چگونگی رفتار با ایتام/ اکرام یتیم؛ سفارش ویژه قرآن/ ترویج فرهنگ یتیم نوازی؛ بایسته قرآنی‌

بدون شك در هر جامعه اى بر اثر حوادث گوناگون ايتامى وجود دارند كه ملاحظات انسانى و هر حساب ديگر ايجاب مى كند كه اين يتيمان در تمام جهات زير پوشش حمايت خير خواهان جامعه قرار گيرند، به همين دليل قرآن کریم به اين مساله فوق العاده اهميت داده است [1]لذا در آيات فراوان، بر آن تأكيد شده  است.[2]

اهمیت مساله احترام به ايتام همانند كودكان، نوجوانان و جواناني كه از حمايت پدر محروم مانده اند در تعليمات اسلامی، تا آنجاست كه قرآن مجيد به جاي تعبير به «كمك به ايتام»، تعبير به «اكرام يتيم» كرده است[3].

نزول آيات قرآن در این مسأله در حالی است که رسوبات افكار جاهلى هنوز وجود داشت و خوردن اموال يتيمان، براى آنها كارى عادى و گاه ارزشمند بود![4]

لذا شاهدیم در قرآن مجيد براي بعضي از احكام مهم يك يا دو آيه بيشتر نيست ولي درباره يتيمان حدود 20 آيه نازل شده است[5] و موضوعاتی هم چون «احتياط و دقّت در اموال يتيمان [6]،تشبیه خوردن مال يتيم به خوردن آتش! [7]، تأکید بر جنبه  هاى عاطفى و معنوى برخورد با يتيمان در قالب اكرام يتيمان،[8]  مورد توجه قرار گرفته است.[9] که اين موضوع بيانگر اين است كه تا چه حد مساله ايتام در اسلام داراي اهميت است.[10]

مفهوم یتیم

«يتيم»؛ يتيم كسى است كه سرپرست خويش را از دست داده است. يتيم هر چند ممكن است از نظر مادّى نيازمند نباشد، ولى از نظر روحى نيازمند عاطفه و محبّت مى باشد. در يكى از زلزله هاى ويرانگر اخير، كه تلفات سنگينى داشت، از يك خانواده پرجمعيّت 50 نفرى، يك نفر زنده مانده بود! اين شخص پدر، مادر، خواهران، برادران، عموها، عمّه ها، خاله ها، دايى ها و خلاصه تمام كسانش را از دست داده بود، چنين شخصى سخت نيازمند عاطفه و محبّت است وگرنه همين درد او را از پاى درمى آورد.[11]

معاشرت با یتیمان

قرآن مجيد در نحوۀ معاشرت با ایتام تعبيرات جامع و كاملى دارد، لذا در پاسخ به سؤال در مورد نحوه برخورد با ايتام از واژه اصلاح استفاده مى كند، كه شامل اصلاح جسمانى، روحانى، عاطفى، اقتصادى و مانند آن مى شود.

آرى اين واژه اشاره به رسيدگى يتيمان در همه زواياى زندگى آنها دارد.[12] لذا در فرازی از قرآن کریم می خوانیم:««ويسئلونك عن اليتامى قل إصلاح لهم خير؛ و از تو درباره يتيمان سؤال مى كنند، بگو: «اصلاح كار آنان بهتر است».[13]

هم چنین خداوند در ادامه آیه شریفه؛ اجازه اختلاط و آميزش با زندگى ايتام را داده، و دستور مى دهد آنها را همچون برادرانتان فرض كنيد؛ برادرانى كه تا پايان عمر با هم در كار و كسب و زندگى شريكند، و هر كس در محدوده حق و سهم خود تصرف  نموده، و پا را از گليم خود درازتر نمى كند. و گاه اين شراكت آن قدر شيرين است كه فرزندانشان هم آن را ادامه مى دهند. «وإن تخالطوهم فإخوانكم[14]؛ و اگر زندگى خود را با زندگى آنها بياميزيد، (مانعى ندارد) آنها برادر (دينى) شما هستند (و همچون يك برادر با آنها رفتار كنيد».[15]

او با علم بى نهايتش كه به قصد و نيت مردم نيز آگاه است مى داند چه كسى قصد اصلاح كار ايتام را دارد، و چه كسى در مقام سوء استفاده از آنهاست. «والله يعلم المفسد من المصلح[16]؛ خداوند، مفسدان را از مصلحان، باز مى شناسد».[17]

به اين ترتيب قرآن، به مسلمانان گوشزد مى كند كه شانه خالى كردن از زير بار مسئوليت سرپرستى يتيمان، و آنها را به حال خود واگذاردن، كار درستى نيست، بهتر اين است كه سرپرستى آنها را بپذيريد، و كارهاى آنان را سامان دهيد و اصلاح كنيد، و اگر زندگى و اموال آنها با زندگى و اموال شما مخلوط گردد مشكلى نيست، در صورتى كه نظر شما اصلاح باشد و بسان يك برادر، با آنها رفتار كنيد.[18]

تاکید در مراعات حقوق و اموال یتیمان

احتياط و دقّت در اموال يتيمان  از جمله موضوعاتی است که در قرآن کریم به آن سفارش شده، زيرا اموال  آنان آسيب پذيرتر از همه چيز است؛ چون نمى توانند از آن دفاع كنند:«وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِىَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ[19]؛ و به مال يتيم، جز به بهترين صورت (و براى اصلاح)، نزديك نشويد، تا به حدّ رشد خود برسد».[20]

اين آيه نخست به اهميت حفظ مال يتيمان پرداخته و با لحنى مشابه آنچه در مورد عمل منافى عفت در آيات قبل گذشت مى گويد: « وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْيَتِيمِ[21]؛ و به اموال يتيمان نزديك نشويد» نه تنها اموال يتيمان را نخوريد بلكه حتى حريم آن را كاملا محترم بشماريد.[22]

ولى از آنجا كه ممكن است اين دستور دستاويزى گردد براى افراد ناآگاه كه تنها به جنبه هاى منفى مى نگرند، و سبب شود كه اموال يتيمان را بدون سرپرست بگذارند و به دست حوادث بسپارند، لذا بلافاصله استثناء روشنى براى اين حكم ذكر كرده، مى گويد: «إِلَّا بِالَّتِي  هِيَ  أَحْسَنُ[23] ؛مگر به طريقى كه بهترين شيوه ها است» [24]

جمله «إلّا بالتى هى احسن» جنبه دلسوزى دارد و آميخته با محبت و ادب و عطوفت است و هيچگونه اثر سوء يا منفى در طرف ايجاد نمى نمايد.[25] و اشاره به اين مطلب دارد كه اگر براى حفظ و نگهدارى مال يتيم دو راه وجود داشته باشد؛ يكى خوب و ديگر خوب تر، بايد راه احسن و خوب تر را انتخاب كرد. طبق اين آيه شريفه با اموال يتيم بايد با كمال دقّت و احتياط برخورد كرد.[26]

بنابراين هرگونه تصرفى در اموال يتيمان كه به منظور حفظ، اصلاح، تكثير و اضافه كردن بوده باشد، مجاز است.[27]

البته اين وضع تا زمانى ادامه دارد كه به حدّ رشد فكرى و اقتصادى برسد آن گونه كه قرآن در ادامه آيه مورد بحث از آن ياد مى كند: «حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ[28]؛تا زمانى كه به حد بلوغ (و قدرت) برسد» [29]

عواقب خوردن مال یتیم

اعمال ما علاوه بر چهره ظاهرى خود، يك چهره واقعى نيز دارد كه در اين جهان از نظر ما پنهان است، اما اين چهره هاى درونى، در جهان ديگر ظاهر ميشوند و مسئله تجسم اعمال را تشكيل مي دهند.[30]

در این میان توجه به چهره هاى واقعى اعمال، براى كسانى كه ايمان به این حقايق دارند بهترين مانع از انجام كارهاى خلاف است. [31]

در قرآن کریم واقعيّت و باطن خوردن  مال  يتيم  به اين شكل ترسيم شده است:«إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى  ظُلْماً إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِى بُطُونِهِمْ نَاراً وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيراً[32]؛ كسانى كه اموال يتيمان را به ظلم و ستم مى خورند، (در حقيقت) تنها آتش مى خورند؛ و به زودى در شعله هاى آتش (دوزخ) مى سوزند».[33]

آری قرآن مجيد خوردن مال افراد بى سرپرست و يتيم را همچون خوردن آتش مى داند. حال آيا كسى كه به قرآن ايمان دارد، و آن را باور كرده، ممكن است فكر خوردن  مال  يتيم  به مغزش خطور كند؟ پاسخ قطعاً منفى است، همان گونه كه هيچگاه به خوردن شعله اى از آتش فكر نمى كند. اگر كسى آلوده اموال يتيمان شود، بدون شك ايمان وى ضعيف است، و قرآن را باور نكرده است.[34]

آيا اينكه قرآن مى گويد كسانى كه مال يتيم را مى خورند آتش مى خورند يك تعبير مجازى است؟ آن گونه كه جمعى از مفسّران گفته اند، يا اينكه مى توان آن را بر معناى حقيقى حمل كرد، زيرا اين تعبير نشان مى دهد كه اعمال ما علاوه بر چهره ظاهر يك چهره باطن نيز دارد كه در اين جهان از نظر ما پنهان است، و در قيامت ظاهر مى شود، و مسأله تجسم اعمال نيز از همين جا سرچشمه مى گيرد، روى اين حساب حمل آيه بر مفهوم حقيقى بعيد به نظر نمى رسد .[35]

بی شک اگر چشم برزخى كسى كه مال يتيم را به ظلم مى خورد بينا شود، و پرده ها كنار رود، و باطن آن مال آشكار گردد، روشن مى شود كه خوردن مال يتيم همچون خوردن آتش است.[36] لذا همان گونه كه آتش را در دهان نمى گذارد، خوردن  مال  يتيم  را هم جائز نمى شمرد.[37]

اطعام به یتیم

يكى از بهترين اعمال، اطعام ایتام است، تا آنجا كه اطعام آنها يكى از كارهاى برجسته «ابرار» شمرده شده است. «و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا[38]؛و غذاى (خود) را با اين كه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مى دهند» [39]

و یا در فراز قرآنی دیگر می خوانیم:«و ارزقوهم فيها و اكسوهم[40]؛خوراك و پوشاك آنها را از طريق اموالشان تأمين كنيد» تا با آبرومندى بزرگ شوند و به حد بلوغ برسند.[41]

البته در اين آيه، تعبير به«فيها» (در اموالشان) شده است نه«منها» (از اموالشان) و مفهوم اين تعبير اين است كه زندگى يتيمان را از درآمد اموال و سرمايه هاى آنها تامين نمائيد، زيرا اگر گفته بود زندگى آنها را از سرمايه هايشان تامين كنيد مفهومش اين بود كه از اصل سرمايه تدريجا برداشته شود، و طبعا هنگامى كه به بلوغ مى رسيدند شايد قسمت مهم سرمايه خود را از دست داده بودند ولى قرآن با همين عوض كردن تعبير، به سرپرستان توصيه كرده كه كوشش كنند براى اموال يتيمان، منافع و درآمدى حد اقل به اندازه نيازمندى هاى آنها درست كنند تا سرمايه اصلى آنها حفظ گردد.[42]

چگونگی رفتار با ایتام

در کلام وحی،تعبير بسيار تكان دهنده اى در مورد بدرفتارى با ايتام وجود دارد. به نحوی که بدرفتارى با يتيمان همرديف كفر به خدا است:«أَرَأَيْتَ الَّذِى يُكَذِّبُ بِالدِّينِ* فَذَلِكَ الَّذِى يَدُعُّ الْيَتِيمَ؛[43] آيا كسى كه پيوسته روزجزا را انكار مى كند ديدى؟! او همان كسى است كه يتيم را با خشونت مى راند».طبق اين آيات خشونت و بدرفتارى با يتيمان همرديف كفر به خداست.[44]

لذا قرآن کریم بر جنبه های عاطفى تأکید کرده و نحوه برخورد با ايتام را اینگونه تبیین کرده است:« فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ»؛يتيم را تحقير مكن».[45]

بنابراين، هيچ كس حقّ تحقير يتيمان را ندارد.يتيم نبايد احساس كند كه چون پدرش را از دست داده خوار و ذليل و بى مقدار شده، بلكه بايد چنان مورد توجّه و اكرام قرار گيرد كه جاى خالى مادر يا پدرش را احساس نكند.[46]

اینگونه است که خداوند در قرآن کریم تأکید می کند : «و قولوا لهم قولا معروفا[47]؛با يتيمان بطور شايسته سخن گوييد» يعنى، با عبارات و سخنان دلنشين و شايسته هم كمبود روانى آنها را برطرف سازيد و هم به «رشد عقلى» آنها كمك كنيد تا به موقع بلوغ از رشد عقلى كافى برخوردار باشند، و به اين ترتيب برنامه سازندگى شخصيت آنها نيز جزء وظايف سرپرستان خواهد بود.[48]

اکرام یتیم؛ سفارش ویژه قرآن

در مورد يتيمان مساله عواطف انسانى بيشتر مطرح است تا اطعام  و سير كردن، چرا كه بيشترين رنج يتيم  از دست دادن كانون عاطفه و غذاى روح است، و تغذيه جسمى در مرحله بعد قرار دارد.[49] لذا اطعام و انفاق در مورد يتيمان مهم است، ولى از آن مهم تر دلجويى و نوازش و رفع كمبودهاى عاطفى آنهاست.[50]

وجود كودكان يتيم كه سرپرست خود را در طفوليّت از دست داده اند در هر اجتماعى اجتناب ناپذير است. لیکن اين كودكان از جهات مختلف به ویژه از نظر عاطفى بايد حمايت شوند؛ در واقع عواطف انسانى ايجاب مى كند كه آنها همچون ساير فرزندان جامعه مورد حمايت و توجّه عموم باشند [51]

اسلام نیز که مجموعه اى از محبّت و عاطفه است، و آموزه های قران کریم نیز بر محبّت بنا نهاده شده است.[52] از این رو سفارش های قرآن کریم درباره يتيمان و افراد بى سرپرست جامعه ، نه تنها نيازهاى جسمى يتيم  را برطرف مى كند، كه نیازهای عاطفی یتیم و حتی نیازهای عاطفی كمك كنندگان به ايتام را نيز پرورش مى دهد. [53]

منشأ عواطف نیز ايمان به خدا و مبانى دينى است. وقتى اسلام مى گويد:«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ؛[54] مؤمنان برادر يكديگرند» اين جمله باعث جوشش عاطفه مى شود. هنگامى كه قرآن مجيد خطاب به فرزندان مى فرمايد: «فَلَا تَقُلْ لَّهُما افٍّ»[55] به پدر و مادرتان كمتر از گل نگوييد، شكوفه هاى عاطفه مى شكفد.[56]

خداوند متعال در کلام آسمانی به جنبه هاى عاطفى و معنوى برخورد با يتيمان پرداخته، چنين مى فرمايد:«كَلَّا بَل لّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ* وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ»[57]؛ چنان نيست (كه شما مى پنداريد!) شما يتيمان را گرامى نمى داريد، و يكديگر را بر اطعام مستمندان تشويق نمى كنيد».[58]

يتيمى كه پدر خود را از دست داده، و از مهر او محروم گشته، و در غم فقدانش مادرش اشك ريخته، و از نعمت محبّت او بى بهره شده، نيازمند مهر و محبّت و عاطفه است. لذا خداوند به مسلمانان دستور مى دهد كه يتيم  را اكرام  كرده، و كمبود عواطف وى را جبران نمايند.[59]

قابل توجه اين كه در مورد يتيمان از «اطعام» سخن نمى گويد، بلكه از «اكرام»[60]سخن مى گويد، چرا كه در مورد يتيم تنها مسأله گرسنگى مطرح نيست، بلكه از آن مهم تر، جبران كمبودهاى عاطفى اوست لذا بايد آن چنان مورد اكرام قرار گيرد كه جاى خالى پدر را احساس نكند.[61]

سخن آخر:( ترویج فرهنگ یتیم نوازی؛ بایسته قرآنی )

بی شک، اگر فرضاً دولت اسلامى بودجه اى كلان داشته باشد و بتواند نياز تمام ايتام را برطرف كند، بازهم مردم نيازمند كمك به يتيمان و مساكين هستند، زيرا در صورت ترك اين كار، چشمه عواطف آنها از جوشش مى افتد.[62]

لذا اكرام بر يتيم و كمك به نيازمند، باعث نرمى قلب و جوشش عواطف مى شود. درسى كه قرآن کریم به ما مى دهد اين است كه: ترحّم بر يتيم و كفايت ايتام و نگهدارى از آنان، تنها نيازهاى روحى و جسمى يتيم را برطرف نمى كند، بلكه باعث  پرورش عواطف و احساسات ما نيز مى شود. [63] به تعبير ديگر، تأثير طرفينى دارد. من وقتى كه به نيازمندى كمك مى كنم، او عاطفه پيدا مى كند و مرهون محبّت من مى گردد. عواطف من هم به واسطه اين عمل رشد و نمو پيدا مى كند. [64]

هم چنین جمله «لا تحاضّون»در آیۀ «وَ لا تَحَاضُّونَ  عَلى  طَعامِ الْمِسْكِينِ[65] ؛ و يكديگر را بر اطعام مستمندان تشويق نمى كنيد»اشاره به اين است كه تنها اطعام مسكين كافى نيست، بلكه مردم بايد يكديگر را بر اين كار خير تشويق كنند، تا اين سنت در فضاى جامعه گسترش يابد.[66]

این مطالبۀ مهم قرآنی نشان می دهد در جوامع گسترده اى همانند جوامع امروز ما، مسلمانان بايد به كارهاى فردى در اين زمينه قناعت نكنند، بلكه بايد نيروهاى خود را متمركز كرده، يتيمان را زير پوشش برنامه هاى حساب شده اقتصادى و فرهنگى و آموزشى قرار دهند و از آنها افرادى لايق براى جامعه اسلامى بسازند و اين امر مهم نياز به همكارى عمومى دارد.[67]

لذا آحاد مردم مطمئن باشند برنامه اي كه آنان در یتیم نوازی دنبال مي كنند برنامه اي است كه از ذخيره هاي يوم القيامه خواهد بود و در دنيا نيز باعث بركت در زندگاني و طول عمر و عزت و آبرو خواهد شد.[68]

پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی

دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir

 

 

[1] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص110.

[2] پيام قرآن ؛ ج 8 ؛ ص384.

[3] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همايش خيرين انجمن مددكاري مهدي فاطمه (عج)؛29/10/1394.

[4] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص122.

[5] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همايش خيرين انجمن مددكاري مهدي فاطمه (عج)؛29/10/1394.

[6] سوره انعام؛ آیۀ152.

[7] سوره نساء ؛آيه 10.

[8] سورۀ فجر؛ آيه 17 - 18.

[9] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص118.

[10] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همايش خيرين انجمن مددكاري مهدي فاطمه (عج)؛29/10/1394.

[11] آيات ولايت در قرآن، ص: 219.

[12] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص117.

[13] سوره بقره؛آیۀ220.

[14] همان.

[15] اهداف قيام حسينى ؛ ص23.

[16] سوره بقره؛آیۀ220.

[17] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص118.

[18] تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص123.

[19] سوره انعام؛آیۀ152.

[20] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص118.

[21] سوره انعام؛آیۀ152.

[22] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص109.

[23] سوره انعام؛آیۀ152.

[24] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص636.

[25] زندگى در پرتو اخلاق ؛ ص237.

[26] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص119.

[27] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 2 ؛ ص637.

[28] سوره انعام؛آیۀ152.

[29] تفسير نمونه ؛ ج 12 ؛ ص109.

[30] همان ؛ ج 3 ؛ ص281.

[31] همان.

[32] سوره نساء؛آیۀ10.

[33] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص119.

[34] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص227.

[35] پيام قرآن ؛ ج 6 ؛ ص293.

[36] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص119.

[37] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص248.

[38] سورۀ انسان؛آیۀ8.

[39] تفسير نمونه ؛ ج 25 ؛ ص342.

[40] سورۀ نساء؛آیۀ5.

[41] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص270.

[42] همان.

[43] سورۀ ماعون؛آیۀ 1-2.

[44] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص120

[45] همان؛ص117.

[46] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص: 388.

[47] سورۀ نساء؛آیۀ5.

[48] تفسير نمونه ؛ ج 3 ؛ ص271.

[49] همان ؛ ج 27 ؛ ص359.

[50] همان ؛ ج 27 ؛ ص106.

[51] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى ؛ ص387.

[52] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص122.

[53] همان؛ص129.

[54] سوره حجرات؛ آيه 10.

[55] سوره اسراء؛ آيه 23.

[56] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص129.

[57] سوره فجر؛ آيه 17 - 18.

[58] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص460.

[59] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص120.

[60] برگزيده تفسير نمونه ؛ ج 5 ؛ ص492.

[61]همان؛ ص 493.

[62] از تو سوال مى كنند(مجموعه سوالات قرآنى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله) ؛ ص130.

[63] همان؛ص129.

[64] همان؛ص130.

[65] سورۀ فجر؛آیۀ18.

[66] تفسير نمونه ؛ ج 26 ؛ ص464.

[67] ر.ک: تفسير نمونه؛ ذيل آيات 6- 11 سوره ضحى.

[68] متن پیام حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی به همايش خيرين انجمن مددكاري مهدي فاطمه (عج)؛29/10/1394.

 

captcha