در هر جامعهای متناسب با فرهنگ و تاریخ آن باید افرادی را به عنوان الگو معرفی نمود، در این میان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از افراد شاخصی است که در جامعۀ ایرانی اسلامی به عنوان الگوی کامل معرفی میشود.
از این رهگذر میتوان به داشتن روایات ارزنده از سخنان نورانی فاطمه زهرا سلام الله علیها اشاره کرد؛ به نحوی که عطر کلمات بزرگ بانوی جهانیان، جان و جهان را معطر میسازد و همه مرزها را درمینوردد.
در این نگاشته شرح گزیدهای از سخنان نورانی برترین و والاترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار به شیفتگان و علاقهمندان آن حضرت تقدیم میگردد.
بهشت زیر پای مادر است
در اسلام روایات شگفتانگیزی اهمیت فوق العاده مقام مادر را به مسلمانان توصیه میکند، تا در عمل - نه تنها در سخن - در این باره بکوشند. در حدیثی از حضرت فاطمه سلام الله علیها میخوانیم: «إلْزَمْ رِجْلهَا، فَإِنَّ الْجَنَّةَ تَحْتَ أَقْدَاْمِهَاْ؛ در خدمت مادر باش، زیرا بهشت زیر قدمهای مادران است».[1] تنها از طریق خضوع و همچون خاک راه بودن در برابر آنها میتوان به بهشت برین راه یافت.[2]
بدون شک اگر زحمات فراوانی را که مادر از هنگام حمل تا وضع حمل و دوران شیرخواری و تا زمان بزرگ شدن او تحمل میکند، رنجها و تعبها و بیداریها و بیماریها و پرستاریها را که او با آغوش باز در راه فرزند خود پذیرا میگردد در نظر بگیریم، خواهیم دید که هر قدر انسان در این راه بکوشد، باز هم در برابر حقوق مادر بدهکار است.[3]
نماز؛ علاج غرور
فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: «فَرَضَ اَللَّهُ اَلصَّلاَةَ تَنْزِیهاً مِنَ اَلْکبْرِ؛ خداوند نماز را به منظور دور کردن [انسان] از کبر واجب فرمود».[4]
نماز، آثار و برکات فراوانی دارد که یکی از آنها پاک شدن از کبر و غرور است، زیرا به هنگام نماز، انسان هم چون عبد ذلیل در برابر خداوند جلیل میایستد، سپس تعظیم میکند و به خاک میافتد و پیشانی را بر درگاه او به خاک میساید[5] خود را ذرّه کوچکی در برابر عظمت او میبیند، بلکه صفری در برابر بینهایت،[6] و این عمل را چند بار تکرار میکند. به یقین این برنامه نورانی، کبر و غرور او را درهم میشکند، همان چیزی که انسان را به طغیان وا میدارد و آلوده انواع گناهان میکند، چراکه سرچشمه انواع معاصی همین مسئله تکبر است.
در حالات ابلیس نیز خواندهایم که کبر و غرور او مانع از سجده بر آدم در پیشگاه خدا شد، سجدهای که اگر انجام میداد کبر و غرور او درهم میشکست و هرگز گرفتار آن عاقبت بسیار شوم نمیشد.
اصولًا آنچه درباره نماز در قرآن مجید آمده است که نماز انسان را از فحشا و منکرات باز میدارد: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْکر»،[7] یکی از دلائلش همین است. هنگامی که کبر و غرور کنار برود انسان تسلیم فرمان خدا میشود و از معاصی چشم میپوشد.[8]
بیشک اگر نماز به معنی واقعی یعنی حضور انسان با تمام وجودش در برابر خدا باشد، این حضور نردبان تکامل و وسیله تربیت روح و جان و پاک کننده زنگار گناه از قلب اوست، این حضور، اراده انسان را قوی، عزمش را راسخ و غرور و کبر را از او دور میسازد.[9]
نسبت عدالت و امنیت
فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «فَرَضَ اَللَّهُ ... اَلْعَدْلَ تَسْکیناً لِلْقُلُوبِ؛ خداوند عدالت را برای آرامش دلها واجب فرمود».[10] یعنی امنیت و آرامش روحی تنها موقعی به دست میآید که در جوامع انسانی عدالت حکومت کند، اگر عدالت اجتماعی جای خود را به ظلم و ستم بسپارد، امنیت در چنان جامعهای وجود نخواهد داشت. به همین دلیل با تمام تلاش و کوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط ناامنیهای مختلف در دنیا میکنند، روز به روز فاصله مردم جهان از آرامش و امنیت واقعی بیشتر میگردد.[11]
در واقع این [روایت] دربرگیرندۀ یکی از جامع ترین برنامههای اجتماعی بشر است که هرگاه جامۀ عمل به خود بپوشد، امنیت و آرامش بر جامعه حکمفرما میشود.[12] زیرا ترک عدالت و انصاف سبب خشم کسانی میشود که حقوقشان پایمال شده و طبعاً برمیخیزند و نظم جامعه را به هم میریزند که چه بسا منجر به خونریزیهای وسیعی گردد.[13]
غالب جنگها و نزاعهای خونین و بسیاری از مفاسد اجتماعی، به خاطر زیر پا گذاشتن این اصل ظهور و بروز میکند.
این مسئله، موضوع بیشترین پروندههای دادگستریها را تشکیل میدهد و به همین دلیل برای ایجاد صلح و صفا و نظم و آرامش و مبارزۀ با مفاسد اخلاقی و انواع انحرافات، باید نخست به سراغ احیای عدالت اجتماعی رفت.[14]
شیعه اهل بیت کیست؟
حضرت فاطمه سلام الله علیها در پاسخ به این سؤال فرمود: «إِنْ کنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاک، وَتَنْتَهِی عَمَّا زَجَرْنَاک عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِیعَتِنَا، وَإِلاَّ فَلاَ؛ اگر به آنچه تو را به آن فرمان میدهیم عمل کنی و از آنچه برحذر میداریم دوری کنی، از شیعیان مایی و الاّ هرگز».[15]
این گفتار پاسخی است به آنها که تصور میکنند تنها به عنوان قبول نام تشیع و ابراز عشق به خاندان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم میتوانند بزرگ ترین مقام را در پیشگاه خدا داشته باشند. درحالیکه میدانیم اساس اسلام روی عمل گذاشته شده و شیعیان واقعی آنها هستند که برنامۀ عملی آنان اقتباسی است از برنامههای عملی اهل بیت علیهم السلام و اصولاً تشیع از مادۀ مشایعت به معنای گام برداشت پشت سر کسی است؛ بنابراین آنها شیعۀ واقعی خاندان پیغمبرند که پشت سر آنها گام برمیدارند.[16]
لذا تنها با خواندن دعای کمیل و ندبه و قرائت زیارت عاشورا و آل یاسین و رفتن به زیارت مراقد پاک و منوّر حضرات معصومین علیهم السلام انسان شیعه واقعی محسوب نمیشود. بلکه علاوه بر همۀ این کارها، که در جای خود بسیار خوب و لازم است، باید شرایط دیگری نیز داشته باشد.[17] شیعه باید حافظ مکتب باشد؛ عمل و سخنش، برنامههای مادّی و معنویاش و همه حرکات و سکناتش به استحکام مکتب منتهی شود. ولایت آن بزرگواران باید در دل باشد تا آثار آن در همه وجودمان آشکار شود.[18]
با توجّه به این روایت، انسان میفهمد که باید برای شیعه بودن خیلی زحمت کشید، چراکه محبّ بودن آسان و شیعه بودن مشکل است و ما در ابتدای راه هستیم و باید از آنها کمک بخواهیم تا شیعه شویم.[19]
سه عمل محبوب نزد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید: «حُبِّبَ إلی مِنْ دُنْیاکمْ ثَلاثٌ، تِلاوَةٌ کتابِ اللَّهِ، وَالنَّظَرُ فی وَجْهِ رَسولِ اللَّهِ، وَالإنْفاقُ فی سَبیلِ اللَّهِ؛ سه چیز از دنیای شما محبوب من است: اوّل خواندن قرآن، دوم نگاه کردن به چهره رسول اللَّه، سوم انفاق در راه خدا».[20]
در این حدیث حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید: از دنیای شما سه چیز محبوب من هست:
تلاوت قرآن
قرآن پاک ترین کتاب از مبدأ پاکی و طهارت، بر پاک ترین قلب عالم هستی و از لبان پاک ترین مخلوق الهی، بر عالم وجود عرضه گردید؛ به همین دلیل کسانی میتوانند به این کتاب نزدیک شوند و از آن بهره گیرند که ظاهر و باطنی پاک و طاهر داشته باشند: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کرِیمٌ * فِی کتَابٍ مَّکنُونٍ * لَّا یمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ؛ که آن قرآن کریمی است * که در کتاب محفوظ جای دارد * و جز پاکان نمیتوانند آن را مسّ کنند».[21]
در قرآن خداوند پیامبرش را به چند کار مأمور میکند که یکی از آن کارها این است: «وَأَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ؛ من مأمورم که قرآن را تلاوت کنم».[22]
و در جای دیگر میفرماید: «فَاقْرَءُوا مَا تَیسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ؛ پس آن مقدار که برای شما میسّر است، قرآن تلاوت کنید».[23]
نگاه به چهره رسول خدا
دومین چیزی که حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید از دنیای شما اختیار کردم و محبوب من است، نگاه کردن به صورت رسول اللَّه است، و این به چند جهت است: یکی به خاطر این که پدر است و نگاه محبّتآمیز به چهره پدر عبادت است. دوم به خاطر اینکه پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله وسلّم عالِم است و نگاه به چهره عالم عبادت است و سوم به خاطر اینکه پیامبر است.
انفاق
سومین چیزی که حضرت زهرا سلام الله علیها میفرماید از دنیای شما اختیار کردم: انفاق در راه خداست. «انفاق» یک قانون عمومی در جهان طبیعت و در سازمان بدن هر موجود زنده است. به عنوان مثال در طبیعت، خورشید، نورش را رایگان در اختیار ما و طبیعت میگذارد، و یا وقتی که یک دانه در زمین میافشانیم، هفتاد دانه یا بیشتر از آن را در اختیار ما قرار میدهد.
در سازمان بدن موجودات نیز به همین صورت است. به عنوان مثال قلب انسان تنها برای خود کار نمیکند، بلکه از آنچه دارد به تمام سلّولها انفاق میکند. مغز و ریه و سایر دستگاههای بدن انسان، همه از نتیجه کار خود انفاق میکنند، چرا که زندگی دستهجمعی بدون انفاق مفهومی ندارد.
انسانی که به خدا پیوسته و به حکم جمله «مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ؛ و از آنچه به آنان روزی داده ایم»،[24] همه روزیها و مواهب را عطای خداوند بزرگی میداند که چند روزی این امانت را نزد او گذاشته، نه تنها از انفاق و بخشش در راه او ناراحت نمیشود، بلکه خوشحال است. چراکه مال خدا را به بندگان او بخشیده، امّا نتایج و برکات مادّی و معنویش را برای خود خریده است. این طرز فکر، روح انسان را از بخل و حسد پاک میکند، و باعث میشود که هرکس خود را مدیون بداند و از مواهبی که دارد در اختیار همه نیازمندان بگذارد و همچون آفتاب نورافشانی کند، بیآنکه انتظار پاداشی داشته باشد.[25]
عبادت و تهذیب نفس
عبادات اثر بسیار عمیقی از جهات مختلف در تهذیب اخلاق دارند. این مسئله در روایات اسلامی بازتاب بسیار وسیع و گستردهای دارد. از جمله در خطبۀ معروف بانوی اسلام فاطمۀ زهرا سلام الله علیها آمده است: «فَجَعَلَ اَللَّهُ اَلْإِیمَانَ تَطْهِیراً لَکمْ مِنَ اَلشِّرْک، وَ اَلصَّلاَةَ تَنْزِیهاً لَکمْ عَنِ اَلْکبْرِ، وَ اَلزَّکاةَ تَزْکیةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِی اَلرِّزْقِ، وَ اَلصِّیامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلاَصِ؛ خداوند ایمان را سبب پاکسازی شما از شرک قرار داده است و نماز را وسیلهای برای تطهیر قلوب از کبر، و زکات را موجب تزکیۀ نفس [از بخل و حرص و دنیاپرستی] و نموّ روزی، و روزه را عامل تثبیت خلوص نیت».[26]
از روایات بالا رابطۀ بسیار نزدیک عبادت و پاکسازی روح و صفای دل و تهذیب نفوس را روشن میسازد. مخصوصاً هر قدر عبادت خالص تر و بیریاتر و آمیخته با حضور قلب و آداب باشد، این تأثیر قوی تر خواهد بود.
این مسئله کاملاً محسوس است که انسان وقتی عبادتی را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام میدهد، بعد از آن نورانیت و صفای دیگری در قلب و جان خود احساس میکند، میل او به خوبیها بیشتر میشود و تنفّر او از بدیها افزون میگردد؛ خود را به خدا نزدیک تر میبیند و روح خضوع و تواضع و عبودیت و تسلیم در برابر حق را در خود زنده میبیند.
این نکته قابل توجّه است که همۀ عبادات یک اثر مشترک دارند و هرکدام یک تأثیر ویژه، اثر مشترک همۀ آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسلیم در مقابل حق، و بیداری و هوشیاری و ترک غفلت است.
و اثر ویژۀ هرکدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهی از فحشاء و منکر میکند، و روزه اراده را قوی و هوای نفس را تحت کنترل نیروی عقل درمیآورد و زکات، بخل و حرص و دنیاپرستی را کم میکند.
به این ترتیب، کسی که همۀ این عبادات را به جا میآورد، هم از اثرات عامّ آن بهره میگیرد و هم از تأثیرات ویژۀ آنها استفاده میکند؛ و میتواند فضایل اخلاقی را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد. بنابراین، عبادت و نیایش ما در برابر پروردگار، یکی از گامهای مؤثّر خودسازی ماست؛ مشروط بر اینکه با روح و فلسفۀ عبادت آشنا باشیم و تنها به جسم آن قناعت نکنیم.[27]
بنیاد اصلاح جامعه
حضرت فاطمه سلام الله علیها میفرماید: «فَرَضَ اَللَّهُ ... اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ؛ خداوند امر به معروف را برای اصلاح مردم قرار داد».[28]
این امتیاز مهم را قانون اسلام بر بسیاری از قوانین جهان دارد که همۀ افراد جامعه را در برابر آنچه در جامعه میگذرد مسئول میداند؛ هرگاه کسی از انجام وظیفۀ خود عدول کند، همه به عنوان واجب کفایی مأمورند او را نصیحت کرده و به انجام وظیفه فرا خوانند.
بنابراین، امر به معروف، مصلحتی است برای تودۀ مردم. قابل توجه است که در امر به معروف بر عوام تکیه میکند. اشاره به اینکه خواص، وظایف خود را انجام میدهند و کمتر نوبت به امر به معروف میرسد.[29]
گفتنی است «اصلاح» مقابل «افساد» است، و افساد به تباهی کشاندن نظم لازم یک موجود، یا یک فرد، یا خانواده، یا جامعه، یا یک کشور و اصلاح بازگرداندن آن نظم به حالت سابق است.
در یک خانوادۀ صالح، بزرگ ترها باید به وظایف خویش، که همان خیرخواهی و نصیحت است، عمل نموده، و کوچکترها از آنها اطاعت کرده، و هیچکدام از آنها در وظایف و مسئولیتهای خود کوتاهی نکنند. حال اگر بزرگ ترها به وظایف خویش عمل نکرده، و کوچک ترها از اطاعت سرباز زنند، و هیچ کس به مسئولیتهای خویش عمل نکند، و این کارها تکرار شود نظم خانواده بر هم خورده، و فاسد میشود.
اصلاح چنین خانوادهای آن است که هر کس وظایف خویش را به درستی انجام داده، و روابط صحیح و اخلاق اسلامی و نظم سابق حاکم شود. یک امّت نیز ممکن است از جهت مسایل اقتصادی، اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی و عاطفی فاسد شود، و اصلاح آن به از بین بردن تکتک مفاسد مذکور و بازگرداندن نظم سابق است.[30]
پاداش خوشرویی
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: «اَلْبِشْرُ فی وَجْهِ الْمُؤْمِنِ یوجِبُ لِصاحِبِهِ الْجَنَّةَ وَالْبِشْرُ فی وَجْهِ الْمُعانِدِ الْمُعادی یقی صاحِبَهُ عَذابَ النّارِ؛ خوشرویی با مؤمن، موجب دستیابی به بهشت میشود و خوشرویی نسبت به غیر مؤمن انسان را از عذاب آتش حفظ میکند».[31]
خلق حسن که در روایت فوق مورد تأکید قرار گرفته دو معنا دارد:
نخست، برخورد خوب با اشخاص، اظهار محبّت، تواضع و فروتنی، عشق و علاقه به مردم، جوشیدن با خلق و مدارا کردن با آنان.
و دیگر، متخلّق شدن به تمام صفات نیکو مثل شجاعت، سخاوت، ایثار، راست گویی، عفّت، تقوا، ادب و مانند آن، و پاک شدن از تمام صفات رذیله نظیر بخل، حسد، کینه، دروغگویی و مانند آن.[32]
روایت مورد بحث میگوید: خوشرویی با دیگران یک ثمره اخروی دارد که انسان را بهشتی میکند. بعضی به اشتباه فکر میکنند که انسان مقدّس کسی است که اخمو و در لاک خودش باشد و مزاح نکند و با مردم نجوشد. ابداً چنین نیست و آداب معاشرت اسلامی ضدّ این را میگوید.
اگر این برنامهها پیاده شود، اسلام جاذبه پیدا میکند و اثر آن از استدلالات عقلی و نقلی بیشتر است. برنامه حضرات ائمّه معصومین علیهم السلام نیز همین بود.[33]
سخن آخر: (چرا باید علی علیه السلام را دوست داشت؟)
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود: «إِنَّ اَلسَّعِیدَ کلَّ اَلسَّعِیدِ حَقَّ اَلسَّعِیدِ مَنْ أَحَبَّ عَلِیاً فِی حَیاتِهِ وَبَعْدَ مَوْتِهِ؛ سعادت مند به تمام معنی، و سعادتمند واقعی کسی است که علی را در حیات و پس از مرگ دوست بدارد».[34]
به راستی مفهوم دوست داشتن علی علیه السلام چیست؟
در پاسخ این سؤال باید گفت که دوستی و مودّت دو رقم است: 1. دوستی کاذب و دروغین. 2. دوستی راستین و حقیقی.
برای روشن تر شدن این مسئله باید ببینیم که انگیزه مودّت و محبّت چیست؟ در واقع علی را برای چه دوست داریم؟ به خاطر مالش؟ به خاطر کمالاتش؟ به خاطر علمش؟ به خاطر شجاعتش؟ به خاطر سخاوت و پارساییاش؟ به خاطر ایثار و فداکاریاش؟ به خاطر جهاد و حمایتش از اسلام و پیامبر صلّی الله علیه وآله؟ یا به خاطر امور دیگر؟
اگر علی را به خاطر ارزشهایی که او معتقد بود دوست داریم، آیا پرتوی از آن ارزشها در ما نیز وجود دارد؟ اگر وجود ندارد، چنین محبّت و مودّتی کاذب و دروغین است و اگر وجود دارد مودّت واقعی و حقیقی است.
باید با این معیار و ملاک، خود را بسنجیم و نوع محبّت و مودّت خود را نسبت به آن بزرگوار تشخیص دهیم، تا اگر خدایی نکرده از نوع اوّل است، آن را تغییر دهیم و اگر ان شاء اللَّه از نوع دوم است، آن را تکمیل نموده و پرورش دهیم.[35]
به عنوان نمونه یکی از ارزشهایی که امیر المؤمنین علیه السلام سخت بدان پایبند بود، تقدّم ضابطه بر رابطه میباشد، که نمونه آن داستان برادرش عقیل و آهن تفتیده است.
علی علیه السلام آهن گداختهای را نزدیک دست برادر برد. عقیل که دید این فرمانروای آزاده حاضر نیست حتّی برای لحظهای از خطّ عدالت خارج شود، برخاست و رفت.
در طول تاریخ عالم بشریت کجا سراغ دارید که برادری قدرتمند و اختیاردار خزانه کشور، برای حفظ عدالت این گونه با برادرش رفتار کند!
خدایا! به مسئولین ما توفیق ده که همانند امیر آزادگان، آزاده باشند و همواره «ضوابط» را بر «روابط» مقدّم بدارند.[36]
پژوهش؛ تهیه و تنظیم؛ معاونت تحریریه خبر پایگاه اطلاع رسانی
دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی makarem.ir
منابع:
1. تفسیر نمونه
2. پیام امام امیر المومنین علیه السلام
[1] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (ط - قم)، ج11، ص910، ح167.
[2] تفسير نمونه، ج16، ص218.
[3] همان، ج13، ص57.
[4] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج6، ص107، ح1.
[5] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص86.
[6] انوار هدايت، مجموعه مباحث اخلاقى، ص398.
[7] سورۀ عنكبوت، آيه 45.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص86.
[9] تفسير نمونه، ج9، ص219.
[10] من لا يحضره الفقيه (ط - قم)، ج3، ص567، ح4940.
[11] تفسیر نمونه، ج۵، ص۳۲۱.
[12] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج13، ص763.
[13] همان، ص764.
[14] همان، ج2، ص345.
[15] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج65، ص155، ح11.
[16] یکصد و پنجاه درس زندگی، ص۸۶.
[17] زندگی پرماجرای نوح علیه السلام، ص۱۹۲.
[18] کشتی نجات: چهل حدیث ناب از سخنان امام حسن عسکری علیه السلام، ص43.
[19] مشکات هدایت، ص۴۶.
[20] نهج الحیاة (ط - قم)، ص271.
[21] سورۀ واقعه، آيات 77- 79.
[22] سورۀ نمل، آيه 92.
[23] سورۀ مزمّل، آيه 20.
[24] سوره بقره، آیۀ 3.
[25] گفتار معصومين (ع)، ج1، ص121.
[26] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج29، ص223، ح8.
[27] اخلاق در قرآن، ج۱، ص۳۴۶.
[28] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج6، ص107، ح1.
[29] پيام امام امير المومنين عليه السلام، ج14، ص89.
[30] اهداف قيام حسينی، ص۲۶.
[31] عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (ط - قم)، ج11، ص918، ح193.
[32] سوگندهای پر بار قرآن، ص۳۶۱.
[33] نکات اخلاقی، ص118.
[34] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج27، ص74، ح1.
[35] آيات ولايت در قرآن، ص195.
[36] همان، ص196.












